بسم الله الرحمن الرحیم
- محورهای صحبت حجه الاسلام و المسلمین سبحانی صدر
- جلسه ۲۷۴ مورخ ۱۲ مهرماه ۱۴۰۲
بررسی انقلاب توحیدی رسول الله
حرکتی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در عصر خودشان آغاز کرده بودند، حرکتی بزرگ و انقلابی بود و دگرگونی عظیمی در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی، سیاسی و حکمرانی آن عصر پدید میآورد! حرکت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم کاملا مردمی بود و در آغاز رسالت کاری جز تبلیغ آئین اسلام نداشتند. رفته رفته نهادهای مردمیفعال شدند مثلا شهر مدینه به حرکت در آمد و مردم مدینه با حضرت بیعت کردند! حضرت را دعوت کردند و زمینه برای شکلگیری حکومت اسلامیفراهم شد! انقلابی که حضرت و یارانشان داشتند یک انقلاب اعتقادی بر پایه باورمندی به خداوند متعال(توحید) و مبدأ و معاد بود! لذا در این مسیر هر رنجی را میپذیرفتند و خودشان را آماده کرده بودند که در این مسیر مقدس جانفشانی کنند.
حضرت از همان شهر مکه که آغاز کردند بسیاری از اصحاب حضرت در رنج و فشار قرار گرفتند تا دست از اسلام بردارند و به گفته یکی از مورخین حتی در اثر فشارها پنج نفر از اصحاب حضرت، در واقع مسلمانهایی که تازه اسلام آورده بودند، دست از اسلام کشیدند!
رنجها و سختیهای مسیر انقلاب رسول الله
فشارها به قدری سنگین بود که حضرت برای این که مبادا این تازه مسلمانها در اثر این فشارها از دین خارج بشوند به فرمان خدا (طبق آیه قرآن) دستور هجرت دادند. ابتدا به حبشه هجرت کردند؛ برخی خانوادگی و برخی تنهایی! سپس رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کردند و بسیاری از مسلمانان به پیروی از ایشان از مکه به مدینه آمدند.
هجرت آسان نبود! هجرت به مدینه به معنای واگذاشتن تمام داراییها و ثروتهای فرد بود! ملک و دارایی و قوم و قبیله و عشیره و پول و ثروت و همه چیز را واگذار و هجرت میکرد. مشرکین مکه(قریش) هم این اموال و املاک را تصاحب میکردند و اسلام آوردن این فرد و همراهیاش با انقلاب اسلامی رسول الله به معنای ترک کردن همه داراییهای مادیاش بود. به امید چه چیزی؟ به امید این که شاید بعدها حکومت اسلامیبه پیروزی برسد و این فرد به نان و نوایی برسد؟ خیر!
یا مردی ایمان میآورد و مسلمان میشد اما زن همراهی نمیکرد یا قوم و قبیله آن زن اجازه مسلمان شدن به او نمیدادند و آن مرد به دستور پیامبر، از مکه به مدینه هجرت میکرد در حالی که زن و بچهاش در مکه میماندند! نقلی میدیدم که یکی از این مردان هنگام هجرت، زن و بچه اش گریه میکردند! بچههای کوچکش به دست و پای آن پدر افتاده بودند که ما را تنها نگذار! اما آن مرد برای حفظ اسلام میرفت. زنهایی را داشتیم که مسلمان شده بودند و شوهرشان مشرک بود و به حکم اسلام باید از شوهرانشان جدا میشدند!(زن مسلمان نمیتواند همسر یک مرد غیر مسلمان باشد) لذا طلاق میگرفتند و جدا میشدند تا بتوانند همراه انقلاب اسلامی پیامبر(ص) باشند. زن با همه آن احساسات مادرانهای و وابستگیهای همسرانهای که دارد، همه چیز را رها میکند و به مدینه میرود و آنجا زندگی میکند و حتی به خاطر این که در مدینه سربار و آواره و بیجا و مکان نباشد، ازدواج میکرد. همان زنی که در مکه شوهر و بچه داشت ضوابط و اقتضائات شرایط جدید را برای همراهی با انقلاب مقدس و توحیدی رسول خدا(ص) میپذیرد.
تحمل رنجها در مسیر انقلاب توحیدی رسول الله
مسلمانان صدر اسلام در مسیر اعتقادی که به هدف داشتند این رنجها را قبول میکردند فقط به نیت خرسندی از دستیابی به مقام توحید و همراهی با فرستاده خدا! به امید عالم بازپسینی که به سوی آن حرکت میکنند(معاد) و در آن جاودانه میباشند. امید مادی در کار نبود! زیرا قطعیتی مبنی بر پیروزی انقلاب توحیدی رسول خدا(ص) وجود نداشت!
در انقلابهای توحیدی، آرمانها، الهی و اهداف مقدس است، نه بهخاطر دنیاگرایی و مادیگرایی بلکه بهخاطر آرمانهای بزرگ الهی است، لذا افراد هر گونه خطر و رنج و زحمتی را تحمل میکنند! بطور مثال همراهی امیرالمومنین علی (ع) با رسول خدا(ص) در ابتدای این مسیر که نه پیروزی در کار است و نه حکومت اسلامی شکل گرفته است، در بستر پیغمبر میخوابند که اگر مشرکان به قصد جان پیامبر(ص) حمله کردند، امیرالمومنین علیه السلام فدایی حضرت شوند و پیغمبر زنده بماند تا بتواند رسالت خویش را ایفا کند. این چه اعتقادی است که حاضر است به خاطر تحقق این آرمان بزرگ پیامبر(ص) که اراده خداوند «لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» پشت آن است_که این دین بر تمامیآیینهای مشرکان پیروز خواهد شد_ تا پای جان ایستادگی کند. همچنین مسلمانان مدینه که ثروت و اموالشان را با مهاجرین تقسیم کردند؛ که این نیز کار بزرگی است که تنها در انقلابهای توحیدی به چشم میخورد و در انقلابهای مادی چنین اتفاقاتی نمیافتد.
حیرت دشمنان از چگونگی پیروزی امام خمینی(ره)
این آقایان و خانمهایی که امروزه هوای انقلاب زن زندگی آزادی به سرشان زده است؛ به نقل از یکی از سران انقلاب زن زندگی آزادی میگفت: «من نمیدانم آقای خمینی بدون اینترنت چه جوری انقلاب کرد؟ ما تمام فضای مجازی در اختیارمان است، دولتهایی چون آمریکا که مسلط بر این فضای مجازی هستند و میتوانند آن محتواهایی را که سد راه انقلابمان است، فیلتر کنند و آن پیامهایی را که ما برای تحقق انقلابمان لازم داریم، توسعه و بسط دهند؛ با وجود تمام این کمکهای رسانهای و دسترسی آسان مخاطبانِ ما به این فضا، ما نتوانستیم به هدف خودمان برسیم. این آقای خمینی چگونه موفق شد بدون اینکه رسانهای همچون فضای مجازی، ماهواره، تلفن همراه و… در کار باشد؟» از طرفی صدا و سیما و روزنامه ها و… هم که در اختیار حکومت پهلوی بوده است.
مدعیان انقلاب زن زندگی آزادی طی این یکسال با در اختیار داشتن فضای مجازی و رساندن پیامهایشان به مردم از این طریق، تقریباً یقین داشتند به پیروزی میرسند. ماهوارهها و شبکههای اینترنشنال و بی بی سی و… دعوت به حضور در خیابانها و تخریب نظام مقدس جمهوری اسلامیمیکردند و مردم دائماً میدیدند و میشنیدند اما با این حال نتوانستند و هنوز ماندهاند لذا متحیرند که امام خمینی چگونه توانست؟!!
رموز پیروزی انقلاب اسلامی
مردمی بودن انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامیایران، انقلاب مردمی بود. امام(ره) کوشیدند بدنه حوزه و روحانیت را -که صاحب رسانه قویِ منبر بودند و در بین مردم متدین جایگاه داشتند و فرمان و توصیه و فتوایشان میتوانست مردم را پای کار بیاورد-همراه کند. اما وقتی نتوانستند از بدنه حوزه و مراجع برای برانگیختن مردم استفاده کنند، مستقیما سراغ بدنه اجتماعی(مردم) رفتند. با چه رسانهای؟ یک عده جوان مبارز اعم از روحانی و غیر روحانی در بین مردم شروع به تبلیغات علیه حاکمیت ظالم پهلوی و در جهت جا انداختن فرهنگ اسلامی کردند و با تبیین نظریههای حکومت اسلامی و فرهنگ اسلامی توانستند ذره ذره بدنه اجتماعی مردم را بیدار کنند.
اهداف اعتقادی انقلاب اسلامی
عمده مردمیکه بیدار شدند با آرمان دینداری و دینخواهی قیام کردند. در بررسی این دو نوع انقلاب: انقلاب اسلامی و کاریکاتور انقلاب(تعبیر مقام معظم رهبری) زن زندگی آزادی، ما باید جنبه دینی انقلاب اسلامی و جنبه بیدینی حرکت این جماعت را در نظر بگیریم. یکی از شاخصها و مولفههای پیروزی انقلاب اسلامی این است که همانگونه که یاران پیامبر حاضر بودند هر گونه رنجی را در این مسیر تحمل کنند، یاران حضرت امام(ره) نیز آماده هرگونه خطری بودند و از تبعید، شکنجه، بیآبرویی و .. نمیترسیدند زیرا هدفشان تحقق اراده خدا و حکومت اسلام بود. اگر هدف مادی داشتند که خودشان را به خطر نمیانداختند. علیرغم کاریکاتور انقلاب این جماعت که هدفشان از انقلاب، توسعه رفاه و منافع خودشان و مادی گرایی است. هیچیک از حرکتهای جمعیت کاریکاتور انقلاب از جنس یک حرکت اعتقادی نیست و صرفاً اهداف مادی دارد و اکثر مردم ایران این نوع گرایشها را پس میزنند؛ گرایشهای همجنس بازی، برهنگی و عریان با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد، حتی اگر جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشند. اگر دقت کنیم هدف اکثر جماعتی که آن طرف نشستهاند و دارند حرکتهای انقلابی میکنند، واقعاً آزادی ایران نیست و دلسوز و خیرخواه قلمرو ایران هم نیستند. اینها به دنبال منافع خودشان میباشند تا این چند صباح زندگی را با خوشی و لذت و ثروت بگذرانند لذا به خارج از کشور رفته و از آنجا این انقلاب را مدیریت میکنند و آن دولت غربی که میخواهد از اینها حمایت کند و به آنها دلار بدهد، از آنها کار میخواهد و آن هم اقدام علیه جمهوری اسلامی است. دلشان برای این آب و خاک نمیسوزد. البته انکار نمیکنم بعضی از آنها عرق ملی نیز دارند ولی کسی که عرق ملی دارد هرگز خواهان تجزیه کشورش نیست. ولی اینها خواهان هستند چون دولتهای غربی به ایشان دیکته کردهاند. پول و آسایشش هم از این طریق تامین میشود. وگرنه اگر آنجا بتوانند زندگی راحتی داشته باشند و تامین بشوند چه نیازی دارند که این قدر خودشان را به دردسر بیندازند؟! مسیر انقلاب اینها، برایشان یک آب باریکهای است، برای تامین معاش و ثروتشان. از بد حادثه و بدشانسی آنها در این یک سال هم مردم ایران فهمیدهاند که آنها ساز خودشان را میزنند و دغدغه منافع خودشان را دارند نه منافع ایران و ایرانی. حاضرند مردم ایران در تحریم و فشار بیشتری بمانند تا مثلا انقلاب شود و انقلاب هم که به نفع آنهاست که میخواهند به قدرت برسند؛ چون نگاهها، نگاههای کاملاً مادی است؛ رسیدن به یک رفاه، یک سرخوشی خاص و یک لذت مادی بیشتر. مردم ایران این را فهمیدهاند. آن زمان که انقلاب و حرکت سیاسیشان مانع رسیدن به لذتهایشان باشد، قطعا عقب نشینی خواهند کرد مانند سالگرد مهسا امینی که به تعطیلی خورد و ادامه انقلاب مانع خوشگذرانی و لب دریا و تفریح ایشان میشد؛ لذا کاریکاتور انقلابشان آن چند روز تعطیل شد!! اما مردم ما در مسیر انقلاب شان چه کارهایی کردند. چه رنجهایی را تحمل کردند. نیروهای مبارز در دوران نهضت امام اینجور نبود که تأمین مالی بشوند؛ همانطور که در خصوص مردان و زنان زمان پیامبر گفته شد که برای هجرت و معیت با پیامبر مجبور شدند از خانه، همسر و فرزندانشان دست بکشند، در نهضت امام خمینی هم این گونه بود. کم نبودند بانوانی که رنج این مبارزه را کشیدند مانند خانم دباغ(مرضیه حدیدچی) که با ۶-۵ فرزند در مبارزات نهضت امام خمینی فعالیت داشتند. وقتی ایشان را دستگیر و زندانی کردند آن قدر مورد ضرب و شتم قرار دادند که دخترشان نقل میکند(همراهشان در زندان بودند) بوی تعفن عفونت بدنش(از شدت ضرب و شتم) زندان را گرفته بود تا حدی که این چپیهایی که در زندان بودند-مثل تودهای ها، مارکسیست ها و …- اعتراض میکردند که این آدم را بیرون بیندازید، همهمان مریض میشویم. تقریبا اوایل دهه ۵۰ که میخواستند مجددا ایشان را بگیرند از کشور فرار کردند و رفتند اروپا و آنجا به مبارزین ملحق شدند تا ۵-۶ سال ایران نبودند. در حالی که فرزندان و همسرشان در ایران بودند.
ایشان در آنجا با گروههای مبارز همراه شدند و به لبنان رفته و آموزشهای چریکی دیدند. ۱۲ بهمن ۵۷ که امام به ایران بازگشتند، ایشان چند روز بعد برگشتند. زیرا این خانم مریض شده بودند و بیمارستان بودند و مجبور شدند چند روز بعد با هواپیمای دیگری و با ویلچر به ایران بازگردند. سالها دوری از خانواده، همسر، فرزندان، سختی مبارزه و شکنجه و… را تحمل کردن، آن هم برای یک زن چیز کمی نیست. بی هیچ وعده مال و قروت و آسایش و حتی امید به پیروزی قطعی!
اینجا است که تفاوت انقلاب حقیقی و انقلاب کاریکاتوری کاملاً مشخص میشود. تفاوت است بین انقلابی که در مسیر آرمانهای الهی و دینداری مردم ایران باشد با کاریکاتور انقلابی که دنبال مادیگرایی و دنیاطلبی مردم باشد؛ مثلا بیحجابی و بیبندوباری یا دستیابی به آزادیهای بیحد و حصر جنسی… . چند درصد از مردم ایران که دینداری با زندگیشان آمیخته است، حاضرند با این نوع حرکتها همراهی کنند تا این انقلاب به پیروزی منتهی بشود؟! لذا شدنی نیست.
چند شهری(سراسری) بودن انقلاب اسلامی
انقلاب امام خمینی به تعبیری«انقلاب تمام شهری، چند شهری» بود یعنی در تمام شهرها انقلاب شد.
دو نوع انقلاب داریم: انقلابی که بعد از آن کودتا میشود مانند بسیاری از انقلابهای جهان نظیر «انقلاب فرانسه». میآیند پایتخت را تصرف میکنند و حکومت سقوط میکند، حالا باید تک تک شهرها بروند و بجنگند و تصرف کنند تا در واقع آن انقلابی در تمام آن کشور و سرزمین تثبیت شود. اما انقلاب اسلامیتنها انقلابی است که همزمان با این که پایتخت سقوط میکند سایر شهرها هم سقوط میکنند و بسیار عجیب است. این مسئله چند دلیل دارد که دلیل اصلی این است که انقلاب ما یک انقلاب کاملاً مردمیاست. درست است این انقلابی که اینها دارند(انقلاب کاریکاتوری) میکوشند از طریق فضای مجازی و از طریق برانگیختن اعتراضات و توسعه آن، هدف مادیگرایی یا آزادی زنان، در تمام شهرها ایجاد شود و تمام شهرها همراه شوند اما همیشه همراه نمیشوند چون اصلاً اهدافی که آنها قرار دادند، اهداف تمام مردم ایران نیست. این فرق دارد با اهداف عدالتخواهانه و اهداف معنویتگرایانهای که انقلاب اسلامی داشت و آنها ندارند و چیزی در وجودشان نیست، به همین خاطر نمیتوانند همه شهرها را همراه کنند.
البته بدانید که این یک خطر است. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷، طی۲۴ یا ۴۸ ساعت تمام شهرهای ایران انقلاب شد، پایتخت که سقوط کرد تمام شهرها سقوط کرد؛ چون در تمام این بخشها و شهرها مردم در خیابان هستند و تظاهرات و همراهی میکنند؛ یعنی از محرم ۵۷ در تمام شهرهای کشور در روز تاسوعا و عاشورا و اربعین_که بعد از فرار شاه بود_ راهپیمایی برگزار میشود؛ راهپیمایی اعتقادی_مردمی.
داشتن رهبری واحد
داشتن رهبری واحد، رمز پیروزی انقلاب اسلامیبود گرچه امام خمینی(ره) خودش نبود اما انقلاب را رهبری میکرد و خودش هم برگشت ولی جمعیت زن زندگی آزادی، رهبری واحد ندارند و ضمن اینکه اصلا اعتقادی نیست. شاید بزرگترین جریان مخالف انقلاب اسلامی که توانسته تحرکاتی را علیه انقلاب اسلامی در طول سالیان انجام بدهد، جریان منافقین است؛ زیرا توانسته یک شبکه سازی براساس یک رهبری اعتقادی شکل دهد. یعنی افکار پیروان خودش را به گونهای کانالیزه و محدود و بسته نگه دارد که با اعتقاد به رهبرشان (مسعود رجوی و همسرش) حاضرند جانفشانی کنند. مجاهدین خلق هم همین گونه بودند، رهبری اعتقادی داشتند.
اگر مردم اعتقادی نداشته باشند که به خاطر آن اعتقاد بخواهند بمیرند، هیچ جان فشانی صورت نمیگیرد.
مسلحانه نبودن انقلاب اسلامی
درگیری مسلحانه خط قرمز حضرت امام(ره) بود و اجازه این کار را نمیدادند. سال ۴۲ که میخواستند حسنعلی منصور را ترور کنند، دو بار خدمت امام رفتند که از امام برای این ترور اجازه بگیرند اما امام اجازه ترور ندادند اینها از طریق دیگری فتوا به دست آوردند و ترور کردند. در برخی کتب آمده که سران رژیم طاغوت، امام را بهخاطر عدم مجوزهای ترور و..، تحسینشان میکردند. امام برایشان بزرگوار بود و شأنی داشت که اجازه ترور آنها(اهالی رژیم) را نمیداد. شاید یکی از دلایلی که بعدها بدنه ارتش به نهضت امام پیوست عقیده راسخ امام در منع حرکات مسلحانه و خشن بوده باشد. همانطور که قبلاً گفته شد برخی از این گروههای مبارزه مسلحانه نزد امام رفته و میگفتندکه مجاهدین خلق در حال مبارزه مسلحانه هستند و ما چگونه در مقابل حکومت پهلوی که سرتا پا آمادگی نظامیدارد فقط با اعلامیه و اطلاعیه و سخنرانی و… مبارزه کنیم مگر میشود با اعلامیه با اینها جنگید؟! مگر میشود انقلاب کرد؟ اما امام اجازه نمیدادند و میفرمودند بروید و کار فرهنگی بکنید؛ این خودش رمز پیروزی است.
فرهنگ عمومی مردم ایران، خشونت را پس میزند؛ در صورتی که اینها از سال گذشته با نبرد مسلحانه وارد شدند، بمب گذاری، پوشیدن جلیقه انفجاری، وارد کردن اسلحه(سلاح گرم و سرد)، بزن و بکش، نابود کردن و….
مردم اگر ببینند که دارد کشتار اتفاق میافتد، میگویند وقتی الان رحم نمیکنند، به ما هم رحم نمیکنند و بعد از به قدرت رسیدن هم رحمی نخواهند کرد و این ناشیگری این جماعت است زیرا اصلاً جان مردم و امنیت مردم برایشان مهم نیست. امنیت اقتصادی مردم برایشان مهم نیست. این جماعت مردم را تحریم میکنند، به غربی ها کمک میکنند برای اینکه بتوانند مسیر دور زدن تحریم ها را ببندند و تحریمهای بیشتری علیه مردم اعمال شود و فشارش به مردم وارد شود. اصلاً مردم برایشان مهم نیست. این تفاوتی است که بین انقلاب اسلامی و این نوع حرکتهای خصمانه این جماعت وجود دارد و هرگز هم به پیروزی نخواهند رسید. لذا از این جهت هیچگونه ناامیدی به خودتان راه ندهید.
بیعدالتی و عدالتخواهی
در هر شرایطی ما که در مسیر امر به معروف و نهی از منکر هستیم نباید دست از تلاش برداریم. زیرا انتقاداتی جدی به بعضی از عرصهها وجود دارد و دشمن هم روی همین نقاط ضعف دست میگذارد تا مردم را برانگیزاند. لذا یکی از راههای برطرف شدن نقاط ضعف همین امر به معروف و نهی از منکر مسئولین و نهادهای دولتی و ارگانها میباشد. گاهی لازم است اصلاح قانون اتفاق بیفتد و موانعی که باعث فشار بر مردم است، برطرف شوند. همیشه یکی از نقاطی که مردم را میشوراند مسئله بیعدالتی است. یکی از مواردی که روحانیون مبارز در زمان طاغوت به آن میپرداختند و سبب جذب تودههای مختلف مردم شد، مسئله «بیعدالتی» بود، اصلاً بیعدالتی آشکار بود و فاصله طبقاتی بیداد میکرد. لذا بخشی از مردم که شاید از نظر اعتقادی همراه انقلاب اسلامینبودند، با پیشروی انقلاب و اوجگیری آن، جذب این حرکت شدند؛ زیرا معتقد بودند این حکومت با بیعدالتی رفتار میکند و دود این بیعدالتی به چشم مردم نیز رفته بود. انقلاب اسلامی برای تحقق عدالت آمده است لذا اگر ما در تحقق عدالت ضعف داشته باشیم، نقض غرض است و دشمن هم با دست گذاشتن روی مسئله عدالتخواهی جلو میآید. البته با این شعار هم موفق نمیشوند، حداقل این جماعتی که هستند کاری از پیش نمیبرند. زیرا این پهلوی در ادامه پدرش است که خودش سردسته این تبعیضهای طبقاتی و این نوع بیعدالتیها بوده است. اگر دقت کنیم میبینیم در حال حاضر اینها خودشان رفاهی در زندگی دارند اما برای مردم رنجی را میخواهند که نشانههای بیعدالتی است. پس با این شعارها نمیتوانند جلو بیایند. اما ما موظفیم نقاط ضعفی را که میتوانیم برطرف کنیم.
مسئله فرهنگ و تربیت
یکی از آن بخشهای اساسی، مسئله فرهنگی- تربیتی و آموزشی در کشور است که متأسفانه ما از این جهت موفق نشدیم. در نهضت امام خمینی(ره) یکی از نقاط قوتی که ما را به سمت پیروزی برد، مسئله آموزش و تربیت بود. در بخشهای مختلفی در کشور، مدارس اسلامی شکل گرفت تا آن زمان همه مدارس دولتی رسماً غیراسلامی بود. خانمها بیحجاب بودند و اگر دختری روسری سر میکرد مورد تحقیر واقع میشد. این فضای محیطهای آموزشی ما بود. لذا بعضی از رو حانیون یا متدینین اقدام به راه اندازی مدارس اسلامیکردند، زیرا با تربیت نمودن دانش آموزان میخواستند به هدفشان_که کادر سازی برای انقلاب بود_ برسند. بسیاری از این دانش آموزان در جنگ و دفاع مقدس به کار گرفته شدند زیرا اعتقاد داشتند بر این اساس بار آمده اند.
حاج شیخ عباسعلی اسلامی به عنوان یک روحانی مبارز و شجاع، مدارس اسلامی را راهاندازی کرد. در همین تهران تعدادی مدرسه اسلامی داشتیم که شهید رجایی و باهنر آنها را ساماندهی میکردند. مدرسه کمال واقع در نارمک، مدرسه رفاه و مدرسه علوی که به نوبه خودش سهم به سزایی در تربیت نیروی متدین انقلابی داشت. بسیاری از نیروهای انقلابی از در این ترکیب، تربیت شدند. در واقع با دست گرفتن نظام آموزشی دوره پهلوی توانستیم به مسیر نهضت کمک کنیم. برای همین است که میبینیم مدعیان کاریکاتور انقلاب امروزی، روی مدارس دست گذاشتهاند؛ اما متأسفانه ما حوزه آموزش و پرورش را رها کردهایم و شاهدیم که بیشترین آمار کشف حجاب با شروع مدارس برای دختران دانش آموز است. مثلا ًدر فیلم آرمیتا _که یکدفعه در مترو افتاد_ میبینیم خودش و دوستانش و دخترانی که در قطار به کمک او میآیند همگی بیحجاب هستند؛ این افراد، طیف پیاده نظام این انقلاب کاریکاتوری میشوند؛ در صورتی که در مدارس جمهوری اسلامی درس خواندهاند و جمهوری اسلامی باید روی تربیت دینی اینها کار میکرد که نکرده است متأسفانه! درحالیکه دشمن از طریق فضای مجازی توانست روی اینها کار کند و برای نهضت خودش بسازد. این مسیر روشن است اگر ما بخواهیم در مسیر دفاع از انقلاب به موفقیتی دست پیدا کنیم باید همین مسیر را برویم یعنی بخش عمدهای از مطالبهگری باید برای اصلاح نظام آموزشی باشد؛ همگی به اوضاع بحرانی مدارس دولتی واقف هستیم.
طرح امین
«طرح امین» تفاهم نامهای است که بین حوزه علمیه و وزارت آموزش و پرورش امضا شده است. طلاب در قالب این طرح، وارد مدارس میشوند و به عنوان یک روحانی که امام جماعت نیز است با بچهها ارتباط میگیرند و به میزانی که مدیر مدرسه همراهی کند، سر کلاسهای مختلف میروند؛ با بچه ها سروکله میزنند و نشست و برخاست دارند؛ غذا میخورند و تفریح و اردو میروند. هدفشان هم حقیقتاً آرمانهای دینی و تبلیغ دینی است و از کنارش تا حدودی تأمین معیشتی هم میشوند. پولشان را هم وزارت آموزش و پرورش نمیدهد؛ بلکه به عهده حوزه علمیه میباشد و چند ماه یک بار هم پرداخت میشود. بدین ترتیب بدنه حوزه علمیه دارد فعال میشود و میکوشد که اتفاقات روشنی بیفتد. منتها جو علیه این طرح، بسیار سنگین است و القائات دروغین متعددی مبنی بر بیرون کردن معلمین و جذب طلاب توسط آموزش و پرورش وجود دارد. در صورتی که جذب طلبهها در مدارس سبب تربیت دینی دانش آموزان خواهد شد.
لذا برای هرچه بهتر اجرایی شدن این طرح باید سازماندهی و ساماندهی اساسی رخ دهد. اگر حقیقتاً میخواهیم برای آینده فکری بکنیم، اولویت با اصلاح ساختارها در حوزه تربیتی و آموزشی است. همانگونه که روحانیون مبارز و متدینین مبارز در دوره نهضت برای پیروزی انقلاب اسلامیانجام دادند؛ ما هم اگر بخواهیم تمام احتمالات و شانسهای پیروزی جریان مخالف را از بین ببریم، باید از اصلاح تربیتی و آموزشی شروع کنیم.