بسم الله الرحمن الرحیم
- محورهای صحبت حجه الاسلام و المسلمین فرهاد نبویان
- جلسه ۲۷۵ مورخ ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲
غرب آسیا
خاورمیانه (که صحیح آن غرب آسیا است) یک منطقه استراتژیک و حیاتی در جنوب غرب آسیا است؛ که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و حجم انبوه انرژی و منابع و شرایطی که دارد یک منطقه فوق العاده در دنیا است. ۶/۵۶ % از نفت کل کره زمین در این منطقه وجود دارد. این منطقه کشورهای زیادی درون خود دارد. خاورمیانه یکی از مناطق ملتهب جهان است و این التهاب به خودی خود نیست؛ بلکه استعمار و استثمار، این منطقه ملتهب کرده و میکند.
طی این روزها، ماهها و سالها حوادث بسیار مهمی در این منطقه داشتیم و داریم و بعد از این هم قطعاً خواهیم داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه جمهوری اسلامی یک تغییر اساسی در منطقه غرب آسیا داشته است. در این منطقه گروههای فرهنگی مختلفی وجود دارد: ایرانی، عاشوری، آذربایجانی، ترکهای آناتولی، کردها، اعراب و بربرها. همچنین زبانهای مختلفی نظیر فارسی، ترکی، کردی، لری، بلوچی، عاشوری، ترکی استانبولی، ترکی آذربایجانی، عربی و عبری وجود دارد. بهخاطر همین در برخی زمینهها میبینیم که واژه خاورمیانه بسط یافته و یک سری کشورها به محدوده خاورمیانه اضافه شده است؛ از جمله: افغانستان، پاکستان، قفقاز، آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و بالتبع، زبانهای اردو و پشتو هم اضافه میشود. بخش عمده این منطقه را علفزار و بیابان تشکیل میدهد.
کشورهای اروپایی، دنیا را با موقعیت مکانی خودشان مقایسه کرده اند و ازین حیث این مناطق را خاور دور و خاور میانه نامگذاری کرده اند. مفهوم خاورمیانه مدتی است که به چالش کشیده شده است؛ حضرت آقا تاکید دارند بحث غرب آسیا و خاورمیانه نیست؛ ما به این منطقه، از نگاه آنها نمینگریم و از نگاه خودمان مینگریم.
غرب آسیا از نخستین خاستگاههای تمدن جهانی بوده و بسیاری از آیینها از این منطقه برخاسته است. زادگاه بسیاری از ادیان نظیر یهودیت، مسیحیت، اسلام و ادیان غیر ابراهیمی است لذا از میانه قرن بیستم مرکز توجه جهانی شد. از جهت استراتژیک حساسترین نقطه جهان است و از جهت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … مکان کشمکش اعراب و اسراییل است.
مقام معظم رهبری بهترین واژه ای که برای این منطقه انتخاب میکنند، غرب آسیا است.
بعد از نابودی امپراتوری عثمانی در سال ۱۲۹۷ ه.ش.( ۱۹۱۸ م) اصطلاح خاور نزدیک کاربرد زیادی ندارد و از آن به بعد اصطلاح خاور میانه به کشورهای تازه بنیاد جهان اسلام اطلاق میشود. از جهت مناطق نفتی، ذخایر عظیم نفتی، این منطقه منبع انرژی مهمی برای جهان است. عربستان، ایران، عراق، کویت و امارات بزرگترین منابع نفت را در جهان دارند. همچنین ایران و قطر به ترتیب اولین و دومین ذخایر گاز طبیعی را در جهان دارند. اقتصاد کشورهای نفتخیز در این منطقه بیشتر تک محصولی و به صادرات نفت وابسته است. در بخش صنعتی نیز کمتر از منابع نفتی استفاده میکنند.
رژیم صهیونیستی؛ وصله ناجور منطقه
در دهههای اخیر منطقه غرب آسیا به دلیل داشتن زمینههای ژئوپولتیکی متعدد در منطقه، آبستن رقابت و درگیریهای فراوان بوده و باعث شده است که به یک منطقه ناامن تبدیل شود و ما شاهد جنگ و خونریزی بسیاری هستیم. یک بخش جدایی ناپذیر در این منطقه، حضور رژیم منحوس، منفور، خونخوار صهیونیستی است. این رژیم جنایتکار و کودککش به نوعی تأمین کننده منافع آمریکا در این منطقه است مثلا با ایجاد گروههای تروریستی در کشورهای عراق و سوریه، اختلافات ارضی و مرزی در کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران در جهت مقاصد آمریکا قدم بر داشته است.
در خاورمیانه (غرب آسیا) خلیج فارس و دریاهای بسیار بزرگی مثل عمان و مدیترانه، دریای عرب و دریای سرخ و تنگههای بسیار مهمی از قبیل تنگههای هرمز، باب المندب و جبل الطارق را داریم. همه اینها در دهههای اخیر موجبات تنشهای سیاسی و جنگهای فراوان را فراهم کرده است که باعث آوارگی و مرگ میلیونها انسان در این دههها شدهاند؛ از جمله جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس، جنگ یمن و حضور آمریکا در افغانستان و عراق.
ابر قدرت ها؛ نخود هر آش!
برای ما یک امر بدیهی است که با مسائل منطقهای خودمان آشنایی پیدا کنیم. موقعیت کشور ما از لحاظ سرزمین و قلمرو باعث شده است که ابرقدرتها همیشه به کشور ما توجه ویژهای داشته باشند و همیشه بین خودشان در رابطه با این موضوع مناظره دارند. از طرف شمال، روسیه در نظام جهانی همیشه تاثیرگذار بوده است. منطقه مهم و استراتژیک خلیج فارس در جنوب ایران قرار گرفته است. همسایههای ما در آنجا، عربستان و کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی و بحرین، بهخاطر این کشورها هم همیشه رژیمهای سلطهگر، توجه ویژهای به این منطقه داشتهاند. ترکیه در غرب ایران، شرقیترین حلقه سازمان ناتو است که با آمریکا و رژیم صهیونیستی ارتباط دارد و پایگاه اصلی دولت آمریکا در منطقه است. افغانستان در شرق ایران، کشوری است که بیش از سه دهه در آن هرج و مرج و ناامنی وجود دارد. پاکستان در چند دهه اخیر بسیار مورد توجه آمریکا بوده است. علاوه بر حضور آمریکا در پاکستان، این کشور به سلاح اتمی مسلح میشود، که در سطح وسیعی با منافع ملی ما، تعارض دارد.
فلسطین، از جهت بری و بحری(خشکی و آبی) و مرزی، همسایه ما بهحساب نمیآید، ولی حدود ۷۰-۸۰ سال است، مورد تجاوز یک گروه کودک کش، به اسم صهیونیسم، قرار گرفته است. شعار یهودیهای صهیونیست-که نام جعلی اسرائیل را برای خودشان انتخاب کردهاند-حاکمیت بر نیل تا فرات است. برای هر فرد آگاه و آزادهای، روشن است که اسرائیل تنها از ایران احساس خطر میکند، پس بدون مناسبت نیست که بگوییم، قسمت زیادی از توطئهها علیه انقلاب اسلامی، توسط این غده سرطانی هدایت میشود. لذا آشنایی ما با این منطقه میتواند در برنامه ریزیهای صحیح امنیتی، اقتصادی، سیاسی به ما کمک کند.
منطقه به محدودهای جغرافیایی گفته میشود که پیوندهای فرهنگی و تاریخی و همبستگی اقتصادی و سیاسی دارد. حوادثی که در آن منطقه رخ میدهد، تأثیرات مختلفی در آن منطقه میگذارد. منظور ما از منطقه غرب آسیا، سرزمینهایی است که از طرف غرب به شرق، از فلسطین تا کشمیر، از طرف شمال به منطقه قفقاز و از طرف جنوب، تمام مناطق خلیج فارس، را در بر میگیرد. امروز، این منطقه جزو حساسترین مناطق دنیاست و در چهارچوب استراتژی سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکا جایگاه بسیار ویژهای پیدا کرده است. در حال حاضر با حضور نامشروع ایالات متحده آمریکا، منطقه دچار یک نوع التهاب و اشغالگری توسط قدرتهای سلطهگر است. به همین خاطر «محور مقاومت» تاکید بر اخراج آمریکا از منطقه دارند؛ چون عامل بیثباتی منطقه، آمریکا است. مقام معظم رهبری در جملاتی با این مضمون می فرمایند: به رغم تفاوتهای تاریخی، جغرافیایی و سیاسی که در میان ملتهای مسلمان وجود دارد به برکت اسلام و قرآن، از این ملتهای مسلمان، یک پیکره واحد «امت اسلامی» پدید خواهد آمد، این اختلافها و کشمکشها هم، تنها یک سری غبار بر چهره این حقیقت است، غبارهایی که با زلال حکمت، خردمندی و بردباری قابل رفع است.
قلب جهان عرب
فلسطین، کشوری با وسعت ۲۷ هزار کیلومتر مربع در غرب آسیا است که در شرق دریای مدیترانه قرار گرفته است و حلقه اتصال بین سه قاره آسیا و آفریقا و اروپا است. بهخاطر همین حلقه اتصال، نام «قلب جهان عرب» را بر آن گذاشتهاند. با هجوم یهودیهای مهاجر و توطئههای انگلیس، این سرزمین عملاً، از جهان اسلام جدا شد. با تأسیس یک دولت یهودی صهیونیستی، در ۱۵ می ۱۹۴۸، این منطقه به صورت غاصبانه، در اختیار یهودیهای صهیونیست قرار گرفت. داستانهای غمانگیز فلسطین را بارها از مقام معظم رهبری شنیدهایم. در سومین کنفرانس بین المللی قدس، در فروردین ۸۵، حضرت آقا، میفرمایند:« اکنون نزدیک به شصت سال، از اشغال فلسطین میگذرد و ملت مظلوم فلسطین دورانهای پرمحنتی را با آزمونهای گوناگون گذراندهاند، از مقاومتهای مظلومانه و مأیوسانه در آغاز ماجرا و آوارگی و غربت و مشاهده نابودی خانه و کاشانه و قتل عام عزیزان و کسانشان تا پناه بردن به مجامع بین المللی و روی آوردن به معاملههای بیفرجام سیاسی و قمار سراسر باخت مذاکره با اشغالگر و واسطه کردن قدرتهایی که مجرم اصلی در بروز و تداوم این محنت بودهاند. این تجارب تلخ و پر محنت تاریخ این کشور، نسل نو و بالنده آن ملت رشید و شجاع را به قله بیداری و آزادگی رساند و آتشفشان انتفاضه را پدید آورد. در جبهه مقابل نیز مسیری با مراحل متفاوت طی شد. محصول این فرایند پر ماجرا که در همه حال متکی به پول و زور دو دولت انگلیس و آمریکا و حمایت شرم آور آنان از جنایتکاران صهیونیست بود، امروز تزلزل و تردید و یأس سردمداران رژیم غاصب و مواجهه آنان با موج پر خروش و فزاینده بیداری اسلامی است.»
موسای جدید بنی اسراییل(یهودیان)
شخصیت مطرحی بین صهیونیستها به اسم تئودور هرتزل وجود دارد که وی را به عنوان موسای جدید برای یهودیان میدانند و کتاب وی را به عنوان کتاب مقدس خودشان میدانند. زیرا او صهیونیسم مذهبی را به سمت صهیونیسم سیاسی سوق داد و صهیونیسم را از یک فکر و اندیشه صرف، به یک جنبش و سازمان تغییر داد. او در سال ۱۸۶۰ در بوداپست مجارستان در یک خانواده یهودی تاجر ثروتمند به دنیا میآید، در ۱۸ سالگی به اتریش مهاجرت میکند و در ۲۱ سالگی به روزنامه نویاواریاپراسای اتریش ملحق میشود و در همان سال به پاریس به عنوان خبرنگار اعزام میشود و تا سال ۱۸۹۸ هم در پاریس به عنوان روزنامه نگار خدمت میکند.
آلفرد بلیفوس یک نظامی یهودی بود که در ارتش فرانسه خدمت میکرد. افرادی در ستاد ارتش فرانسه اطلاعات ساخت یک توپ جنگی را میفروشند و طوری برنامه ریزی میکنند که آقای آلفرد بلیفوس یهودی، متهم شود. لذا آلفرد بلیفوس دستگیر و مجازات میشود. آقای تئودور هرتزل هم که بهعنوان خبرنگاری در پاریس به سر میبرد، از این موضوع ناراحت میشود و تمام تمرکز خود را برای نگارش کتاب «دولت یهود» به کار می بندد. این کتاب باعث می شود که اولین کنگره صهیونیستها در آگوست ۱۸۹۷ در سالن کازینوی شهرداری بازل سوئیس تشکیل شود. کتاب «دولت یهود» یک متن مقدس برای صهیونیسم سیاسی و صهیونیسم مدرن است که رژیم صهیونیستی بر اساس آن شکل گرفته و سرزمین فلسطین را اشغال کرده است. میتوانیم بگوییم که صهیونیسم بین الملل از مفاهیم سهل و ممتنع است. سهل به این جهت که همه افراد در سطوح مختلف از عامی تا متخصص با این مفهوم آشنا هستند. اما ممتنع و سخت به این دلیل است که درباره حدود و ثغور و مصادیق آنها اطلاعات دقیقی و اجتماع نظری وجود ندارد.
در قرن ۱۸ و ۱۹ مجموعه تحولاتی رخ میدهد که منشأ بسیاری از تحولات در قرن ۲۰ و ۲۱ در منطقه غرب آسیا میباشند. از جمله این تحولات، شکل گیری صهیونیست سیاسی و به تبع آن پیدایش و تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی است. این تحولات تاثیر متضادی روی موقعیت یهودیها داشته است. از یک طرف موجب شده که جایگاه آنها در جوامع مطلوب خودشان تقویت شود، از طرف دیگر واکنش یهودیها را به همراه داشته که منجر به ایجاد اندیشه تشکیل یک دولت مستقل یهودی شد.
مبانی صهیونیسم
صهیونیسم یک جنبش سکولار است و ایدئولوژی آن هم ناسیونالیسم یهودی است. لذا دو مبنای صهیونیسم و نظام سرمایهداری و صهیونیسم و ناسیونالیسم مطرح می شود. در قرن ۱۹ در حوزه اقتصادی میبینیم که نظام سرمایهداری مراحل نهایی خود را طی میکند و سبب بهبود اقتصاد یهودی ها می شود. در بحث صهیونیسم و ناسیونالیسم در جهان تحولاتی رخ می دهد، یکی از پیامدهای اصلی انقلاب کبیر فرانسه، بحث ناسیونالیسم است که نقش مهمی را ایفا کرده است لذادر اواخر دهههای قرن ۱۹و اوایل قرن ۲۱ نمونههای این تمایلات ناسیونالیستی در منطقه اروپا دیده می شود از جمله آنتیسمیتیسم یعنی یهود آزاری، که به تعبیر خود صهیونیستها یکی از پیامدهای ناسیونالیسم اروپایی و اندیشههای نژاد پرستی است که هنوز هم در گفتمان صهیونیست جایگاه ویژهای دارد.
«دولت یهود»؛ کتاب مقدس یهودیان
آقای تئودور هرتزل در ابتدای کتاب «دولت یهود» آورده است که هر جا، تعداد زیادی یهودی زندگی میکنند مسئله یهودیان وجود دارد و هیچ کس نمیتواند وخامت اوضاع یهودیان را نادیده بگیرد. دقت کنید در اینجا هرتزل مسئله یهود را نه مسئله مذهبی و فردی، بلکه یک مسئله ملی معرفی میکند و در ادامه راه حل هم ارائه میدهد. بعد از این که مسئله یهود را بر مبنای آنتی سیمیتیست مطرح میکند؛ راه حلهایی را که از قبل هم مطرح شده بود، بررسی و رد میکند و میگوید یک راه حل بیشتر وجود ندارد و آن هم «تشکیل دولت ملی» است.
میگوید اگر میخواهید این اتفاق(یهود ستیزی) نیفتد و موضوع حل شود باید یک دولت ملی یهودی تشکیل داد. بخش عمدهای از این کتاب هم تشریح جزئیات دقیق تحقق راه حل سیاسی مسئله یهود است و به همین خاطر این کتاب بیشتر از آن که اثر تئوریک و انتزاعی داشته باشد، جنبه دستوری و عملیاتی جهت تحقق یک پروژه را دارد.
وی اشاره میکند که ضرورت دارد ما یک قانون اساسی تدوین کنیم. پادشاهی و دموتراتیک و جمهوری آریستوکراتیک را بهترین اشکال حکومت میداند. بحث آنتی سیمیتیسم را مطرح میکند و آن را مبنای پیدایش مسئله یهود در اروپا تلقی میکند. محققان یهودی، آنتی سیمیتیسم را در دو دوره تقسیم بندی میکنند: دوره اول آن سال ۱۶۸۸ تمام میشود که دوره نخست یا آنتی سیمیتیسم کلاسیک نام گرفته و دوره دوم آن هم از سال ۱۶۸۸ به بعد است که آنتی سیمیتیسم مدرن نامیده میشود.
«گِتو» مسئله دیگری است که ایشان در این کتاب مطرح میکند. یهودیان در مکان های خاصی زندگی میکردند و هر جائی که یک گروه از آنها زندگی میکنند یک «گِتو» نامیده میشود. مثلاً در مناطقی از همدان، تویسرکان، سرکان نام محلههایی که یهودیها زندگی میکنند « گِتو» است. یا بخشی از ساوه در استان مرکزی، در بعضی از روستاها بودند و الان هم مدعی میشوند که گتوهایی داشتند. این عنوانی است که خود یهودیان بر آن گذاشتهاند، و برای خودشان این را محدودیت میدانند و معتقدند که نَفْسِ گتو یک نوع محدودیت است و اقدامات آنتی سیمیتیسمی به حساب میآید. در حالی که آنهایی که مخالفند میگویند این «گتو» معنی و مفهوم منفی نداشته است. خاخامهایی که جنبه مثبت گتو را در نظر داشتند، آن را هدیهای از طرف خدا میدانستند و میگفتند که خدا این هدیه را به یهودیان داده تا از آنها محافظت کند.
کتاب دولت یهود مفصل است اما کتاب قطوری نیست؛ توصیه می کنم ترجمه آقای پور حسن را تهیه و مطالعه کنید.
سازش یا مبارزه با غاصب؟؟
بین جنگ جهانی اول و دوم زمزمهای شد که یک دولت جعلی به اسم اسرائیل در فلسطین میخواهد تشکیل شود و یک سری اتفاقاتی رخ داد، اولین حرکت نظامی علیه صهیونیستها را شیخ عز الدین قسام انجام داد. این حرکت با عکس العملی که نظامیهای انگلیس دارند روبرو میشود و در نهایت شیخ عزالدین قسام و یارانش در اوج مظلومیت به شهادت میرسند. برخوردهای نظامی بین دولت صهیونیست بعد از اعلام موجودیت و ارتش آزادی بخش عرب در ۴ مرحله اتفاق میافتد. سال ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳. در تمام این حرکتها، آمریکا و انگلیس از رژیم غاصب حمایت میکنند و همین امر باعث میشود که این حرکتها به نتیجه نرسد. سازمانهای فلسطینی مثل الفتح به رهبری یاسر عرفات نیز در بیرون از خاک فلسطین علیه صهیونیستها، دست به سلاح میبرند، اما نمیتوانند کاری از پیش ببرند. بعد از ناکامیهایی که عملیات نظامی علیه رژیم غاصب فلسطین یعنی رژیم صهیونیستی داشتند، طرحهای صلح و سازش از قبیل قرارداد کمپ دیوید، طرح صلح فهد و … توسط سران عرب مطرح میشود؛ اما اسرائیلیها به اینها اعتنایی نمیکنند. طرحهای صلح دیگری در نظام بینالمللی به رهبری شوروی سابق و آمریکا ارائه میشود؛ اما هیچکدام در برگیرنده منافع فلسطینیها نبوده است. مقام معظم رهبری میفرمایند:« آن کسانی که با صهیونیستها سازش میکنند، هم جبهه با اسرائیل هستند. مبارزه با استنقاض سرزمین فلسطین باید معنای حقیقی مبارزه را داشته باشد. مبارزه نقطه مقابل سازش است. در این مسئله، سازش، خیانت و مبارزه، وظیفه است. هیچکس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.»
در بحث کمپ دیوید که توسط سادات به امضا رسیده بود، حضرت آقا فرمودند:«چه شد آن شور و هیجانی که در برابر اسرائیل غاصب ابراز میشد. چه شد تعهدی که رؤسای عرب با ملتهای خود درباره مبارزه با اسرائیل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستی که اولین معاهده سازش با اسرائیل را امضا کرد! و زندگی سیاه دنیوی و سرنوشت اخروی خود را با فرعون قرین ساخت. نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیا و اولیا بر آنان که آن راه را ادامه دادند و میدهند! مخصوصاً آنکه امید کاذبی به ملت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهای سیهروزی آنان عیش ناپایداری برای خود فراهم کردند.»
بعد از این دوره طولانی که فلسطین شاهد شکست راهحلهای نظامی و سیاسی بوده است، مردم فلسطین وارد عرصههای نبرد (انتفاضه) میشوند که سالهاست با رشادتها و مجاهدتهای رزمندگان مسلمان فلسطینی به این سمت می رود که طومار ننگین نظام جعلی اسرائیل از روی کره زمین پیچیده شود ان شاء الله.
این حرکت ریشه در ناسیونالیسم و عربیت ندارد بلکه برمبنای شعار دین اسلام شکل میگیرد.
توافقنامه سایکس-پیکو
ریشه بحث صهیونیسم و رژیم غاصب که خودشان را به جعل اسرائیل نامیدند، به توافقنامه سایکس-پیکو برمیگردد. موافقتنامه سایکس-پیکو یا موافقتنامه آسیای صغیر یک توافق سری بین بریتانیا یعنی انگلیس و فرانسه میباشد که در ۹ می ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت شوروی (روسیه) برای تقسیم امپراطوری عثمانی منعقد میشود. عثمانی آن روز، از یک طرف شامل عراق و مکه و مدینه و کشورهای آفریقایی است که کشورهای پر از منابع می باشند و از طرف دیگر تا پشت دروازههای وین رسیده است. این توافقنامه سوریه و عراق و لبنان و فلسطین را بین انگلستان و فرانسه تقسیم میکند. اسم این توافق از نام دو شخصیت گرفته شده است سِرمایساکس که انگلیسیاست و فرانسو ژرژ پیکو که فرانسوی است. مذاکرات اولیه هم ۲۳ نوامبر ۱۹۱۵ تا ۳ ژانویه ۱۹۱۶ یعنی قبل از شکست امپراطوری عثمانی انجام میگیرد. پیش شرط این توافق هم شکست امپراطوری عثمانی در جنگ بوده است. چه توافق ننگین و کثیفی انجام میدهند!
این توافقنامه بندهایی دارد:
۱.استانهای خارج از شبه جزیره عربستان را به مناطق تحت کنترل و نفوذ انگلستان و فرانسه تقسیم میکند. یعنی همه جا را تقسیم میکنند به جز شبه جزیره عربستان. شبه جزیره عربستانِ آن روز مکه و مدینه است که تحت کنترل ترکهای عثمانی است و حاکم آن هم شخصی به اسم حسین بن علی است. حسین بن علی یک سنی دوازده امامیاست. این اصطلاحی است که بنده برای شخصصیت ایشان استفاده میکنم. نوادگان بن علی الان هم در اردن هستند. هاشمیهایی که در اردن هستند از نوادگان بن علی هستند. بن علی شخصیتی سنی اما محب اهل بیت بوده است. بن علی را فریب میدهند و به او میگویند در مقابل ترکهای عثمانی شورش کن و پرچم نزاع و جداییطلبی از ترکهای عثمانی را بردار!
- بخشهایی که امروزه در جنوب اسرائیل و فلسطین و اردن واقع شده، جنوب عراق به اضافه منطقه کوچکی که شامل بندر حیفا و عکا برای دسترسی به دریای مدیترانه است به انگلیس واگذار میشود. فرانسه کنترل جنوب شرقی ترکیه امروزی، بخشهای شمالی عراق و سوریه و لبنان را به دست میگیرد.
- منطقه محدودی هم در فلسطین به صورت مشترک قرار میدهند تا تحت کنترل بین المللی باقی بماند در این توافق دو منطقه را جدا میکنند: شبه جزیره عربستان و منطقهای از فلسطین؛ که بعد از آن بحث وهابیت و بحث رژیم صهیونیستی پیش می آید.
این کلیت بحث سایکس-پیکو است.