بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
➢ حضرت زهرا(س)، بزرگترین جهادگر تبیین
ایام ایام فاطمیه است و به واسطه اتفاقاتی که در جامعه اسلامی رخ داده، متعلق به حضرت زهرا و دختر قهرمانشان، حضرت زینب کبری سلاماللهعلیهما میباشد. این روزها روزهایی است که ما را به یاد بزرگجهادگر جهاد تبیین، حضرت زهرا سلاماللهعلیها میاندازد که چطور یک بانوی هجده ساله، با آن همه جراحت و مصیبتی که به ایشان وارد شده بود، به دفاع از حق برخاستند. مصیبت ازدستدادن پدری همچون پیامبر(ص) که برای ایشان فقط پدر نبود، مادر حضرت هم بود، مصیبت بزرگی بود. حضرت زهرا در اوج مصیبت، تألمات روحی و جراحت و ضعف جسمی، بزرگترین جهاد تبیین تاریخ را انجام دادند. یک بانوی جوان هیجدهساله، مجروح و مصیبتدیده، که فرزندشان سقط شده، با این اوضاع و احوال، هم با جهاد تبیین و هم به صورت فیزیکی از دفاع از حق دست برنداشتند. در اتفاقاتی که در ماجرای سقیفه و حمله به خانه پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) رخ داد، حضرت ایفای نقش کردند و جان عزیزشان را بر سر این مجاهده و جهاد گذاشتند و با آن تن بیمار و مجروح، به روایتی هفتاد و پنج روز، و به روایتی نود و پنج روز، جهاد کردند و تمام تلاششان را کردند، حتی خانهبهخانه رفتند و با تکتک افراد شهر صحبت کردند و روایت کردند که از بزرگترین حق که حق امامت، ولایت و خلافت حضرت امیر علیهالسلام بود، دفاع کنند. زحمات حضرت زهرا سلاماللهعلیها در دفاع از همسر نبود، بلکه در دفاع از حق بود.
➢ بانوی مدبر و سیاستمدار
این بانوی جوان، با هیجده سال سن، تدبیری اندیشیدند تا حجت بر مهاجرین و انصار و صحابه پیامبر تمام شود و حتی بعد از شهادتشان هم، با وصیت به عدم شرکت مردم و ظلمه و خلفای جور در مراسم تشییع ایشان و مخفیماندن قبرشان باعث شدند همواره یک سؤال خیلی بزرگ در قضیه انتخاب خلیفه در اذهان باقی بماند و روایت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، یعنی روایت حق، در خصوص جانشینی پیامبر(ص) روایت برتر و اول شود. در کتب تاریخی و در مسیر تاریخنگاری خیلی سعی شد که چه در صدر اسلام و چه در قرون بعدی، ماجرای غصب خلافت طور دیگری مطرح شود. حتی با دروغ و احادیث جعلی کار را پیش بردند. ولی در مورد محل قبر تنها فرزند و دختر آخرین پیامبر، تا به امروز نتوانستهاند جواب دهند. این علامت سؤال باعث شد که نقشههای دشمنان نقش بر آب شود و پیش نرود.
در ایام فاطمیه که روضه حضرت خوانده میشود، حتی اگر به شهادت ایشان هم اشاره نشود، مخفیبودن قبرشان همواره سؤالبرانگیز است؛ در حالی که بسیاری از نزدیکان و صحابه و عموی پیامبر قبرشان معلوم است. لذا، تدبیر بزرگ و مهم حضرت، این بانوی ۱۸ساله، عمق سیاستمداری و دقت در تمامی گفتار و کردارشان را نشان میدهد. چنین شخصیتی امالائمه و امابیها و به تعبیری مادر دوازده معصوم دیگر هستند. این بانوی ۱۸ساله به قدری قدرتمندانه تحلیل کردند، وارد عرصه اجتماع شدند و کنش و واکنش داشتند که حتی برای شهادتشان هم تدبیر کردند تا از آن واقعه هم به نفع جبهه حق استفاده شود.
➢ حضرت زهرا سلاماللهعلیها، الگوی همه انسانها
حضرت زهرا سلاماللهعلیها إلیالابد الگوی تماموکمال برای همه بشریت، خصوصاً مسلمانها و شیعیان، خصوصاً شیعیان انقلابی آخرالزمانی و امام حسینی و امام زمانی و انقلابی هستند. الگو به این معنا نیست که باید برای حضرت گریه کرد و یا به یاد حضرت چادر سر کرد؛ اینها حداقل است. بلکه در این دوران نیز همانند آن بزرگوار باید با جهاد تبیین روشنگری کرد؛ جهاد تبیینی که حضرت انجام دادند و آن را برای حضرت زینب سلاماللهعلیها، دختر قهرمانشان، به ارث گذاشتند. حضرت زینب، شیرزن واقعه کربلا، نیز حماسه عاشورا را چنان روایت کردند که مدنظر امام حسین علیهالسلام بود و روایت غالب روایت نقلشده از حضرت زینب سلاماللهعلیها باشد و آن روایت حقی بود که باید زنده میماند و به دست ما میرسید.
همانطور که امام حسین بدیل حضرت علی علیهماالسلام هستند، حضرت زینب هم بدیل حضرت زهرا علیهماالسلام هستند. آن غربت و مظلومیت از حضرت امیر علیهالسلام با اعلا درجه به امام حسین علیهالسلام رسید و این روایتگری و حماسه جهاد تبیین هم از حضرت زهرا سلاماللهعلیها به حضرت زینب سلاماللهعلیها به ارث رسید و این دو بزرگوار الگوی ما هستند.
انجام جهاد تبیین به سن و سال نیست و هیچ بهانهای مانند داشتن فرزند، آسیبزدن به خود و فرزندان، باردار بودن و… نباید مانع از انجام فریضه جهاد تبیین باشد، چرا که الگوی ما حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، با ۱۸ سال سن، هم باردار بودند و هم مورد اذیت و آسیب و جراحت شدند و هم دارای چهار فرزند بودند.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها با فرزند سقط شده، بازو، صورت، و پهلوی مجروح و شکسته، خانه آتشزدهشده و با همسری که او را دستبسته کشانکشان در کوچه میبردند، در مقابل آن همه مرد حرامی تنومند یکتنه میایستند و در مسجد، آن خطبه غرا را ایراد میکنند و حماسه میآفرینند. این امر به قدری مهم است که روایت داریم که این خطبه را شیعیان باید در سینه از حفظ داشته باشند. این چنین است که حضرت زینب و حضرت زهرا سلاماللهعلیهما حجت را بر زنان و همینطور بر مردان ما در قصه جهاد تبیین تمام کردند و هیچ بهانهای پذیرفته نیست.
➢ چرا ماجرای سقیفه رخ داد؟
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزدیک یازده سال حکومت کردند و در این مدت، ۸۴ غزوه و سریه داشتند؛ تقریباً هر ۴۵ روز یک جنگ. حضرت اصلاً حکومتداری نکردند، چون همیشه درگیر جنگ بودند؛ خصوصاً سالهای اول که کل کیان حکومت اسلامی در خطر سقوط بود و اصلاً فرصتی برای کار تربیتی نبود. لذا، نتوانستند آن حکومت اسلامی که مدنظرشان بود را برقرار کنند. به همین دلیل ماجرای سقیفه رخ داد و خلافت غصب شد. مردم بعد از ارتحال پیامبر، به دلیل فراموشی غدیر و به خاطر این که تربیت نشده بودند، خیلی راحت در پاسخ به حضرت زهرا سلاماللهعلیها میگفتند: شما دیر آمدید! اگر زودتر میآمدید، ما با شما بیعت میکردیم.
➢ انقلاب اسلامی ایران، آرزوی اولیا و انبیا
۲۵ سال بعد از رحلت رسولالله، حکومت به حضرت علی علیهالسلام رسید. حکومت حضرت امیر علیهالسلام کمتر از ۵ سال بود که در این مدت سه جنگ بزرگ داشتند و بعد از حضرت امیر علیهالسلام دیگر حکومتی بر اساس دستورات الهی که آرزوی انبیا و اولیا بوده و به خاطر آن جنگها و فشارهای زیادی را متحمل شدند، تشکیل نشده است تا الان که در ایران، حکومتی تشکیل شده که قانون اساسی آن بر اساس دستورات قرآن و فقه شیعه میباشد؛ قوانین خیلی خوبی که متأسفانه خوب اجرا نمیشود و اخبار فساد به گوش میرسد. ولی همین حکومت نیمبند چشموچراغ تمام مستضعفان جهان اسلام است. در ایام مسابقات جامجهانی که ایران نیز شرکت داشت، در مصاحبههایی که انجام میدادند، مردم کشورهای مختلف اسلامی که تیم نداشتند، برای طرفداری از جمهوری اسلامی آمده بودند. همین حکومت نیمبندی که دارای مشکلات اقتصادی است، اجازه نداد سوریه در دهان اژدهای کفر جهانی فرو رود. سوریه، لبنان، یمن و عراق، همه را از دهان اژدها بیرون کشید. این خیلی مهم است که بدانیم این حکومتی که الان پابرجاست، به خاطر مجاهدتها و فداکاریهای انقلابیون در قبل از انقلاب، حین انقلاب، پس از انقلاب در ایام جنگ و بعد از جنگ است؛ حکومتی که پیامبر و حضرت امیر علیهالسلام هم نتوانستند با این وسعت و با این قدرت تشکیل دهند. این نکته بسیار مهمی است.
➢ آیا جمهوری اسلامی سقوط میکند؟
مطمئناً حکومت ساقط نمیشود، چراکه نیروی نظامی ما، اعم از ارتش، سپاه و بسیج، انقلابی و پیرو و فدایی رهبری هستند. حتی اگر نیروهای ما، خداینکرده، از بین بروند یا با آشوبگران همراه شوند، خارج از ایران، در عرصه امت اسلام، لشکر جهانی مقاومت شکل گرفته که تعداد نیروهایش چند برابر کل ارتش و سپاه ماست. از لشکر چندصدهزار نفری زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان گرفته تا عباسیون و حشدالشعبی و حزبالله عراق و ۳۰-۴۰ گروه جهادی مسلح عراقی که خودشان را تحت امر ولیفقیه میدانند، مجموعاً بیشتر از کل نیروهای مسلح ایران هستند و لذا، به خواست خداوند سقوط نظام اتفاق نمیافتد. یعنی اگر به فرض محال، خود جمهوری اسلامی هم بخواهد تسلیم شود، آنها نمیگذارند. واقعاً با وجود آشوبها و اغتشاشات، از نظر امنیتی هیچ اتفاقی نیفتاده است. به همین دلیل، نه ارتش و نه سپاه، هیچکدام وارد معرکه نشدند. این در حالی است که در انگلیس که آشوب شد، پلیس از ارتش کمک گرفت. انگلیسی که مدام حرف از حقوق بشر و رعایت حقوق معترضین میزند، برای سرکوب معترضین خودش ارتش را به میدان آورده است.
➢ چه خطری انقلاب را تهدید میکند؟
باید توجه کنیم که گرچه اسقاط نظام اتفاق نمیافتد، ولی آنچه که اتفاق میافتد و خطرناک هم هست جدایی مردم از حکومت و طلاق عاطفی بین مردم و حکومت است. این امر مانند غده سرطانی است که در یک جای کوچکی ریشه دوانده است و اگر شروع به حرکت کند، کل کشور را میگیرد. در حالی که رسانههای دشمن در این چند سال اخیر زحمت میکشیدند و پول خرج میکردند، متدینین ما خواب بودند. مضافاً این که ۸ سال نکبتبار دولت قبل را داشتیم که شوربختانه شروعش با تولد فضای مجازی و انواع پیامرسانهای عجیبوغریب همزمان شد؛ دولتی که از نوک پا تا فرق سرشان غربزده بودند. رییسجمهور مملکت که معمم هم بود، برای دیدن مسابقه فوتبال لباس گرمکن ورزشی با نشان خارجی میپوشد و جلوی تلویزیون مینشیند. در حالی که ما به سی و چند کشور جهان لباس ورزشی صادر میکنیم و لباس تیم ملی سایر کشورها با نشانهای ایرانی است.
در مملکت ما مردم عادی ابتدا با وایبر آشنا شدند، بعد تلگرام و بعد مصیبت اینستاگرام روی کار آمد. دولت سابق با دادن پهنای باند به آنها باعث یلهشدن فضای مجازی شد و با بازگذاشتن دستشان هدایت افکار عمومی و تربیت نوجوانان و کودکان ما را به دشمنان سپرد. این (فضای مجازی رها) یک غده سرطانی است و باید از بقا و رشدش جلوگیری کرد. چگونه؟ با «جهاد تبیین»! این امر با «سرکوب» محقق نمیشود! در جریان اغتشاشات اخیر، نظام درست تشخیص داده و بهترین تصمیم را گرفته که برخورد سخت نکرده است؛ با وجود اینکه این فتنه بعد از انقلاب، سنگینترین و بیسابقهترین فتنهها بود، چراکه هدف دشمن گرفتن مردم از حکومت بود. دشمن میداند که نمیتواند حکومت جمهوری اسلامی را براندازد، اما اگر جمهوری اسلامی منهای مردم شود، از حیّز انتفاع ساقط میشود. اساساً حکومت و دین برای مردم است و دینی که در آن مردم نباشند، وجود نخواهد داشت و بیمعنی میشود. حکومتی که مردم آن را از خودشان ندانند، از درجه اعتبار ساقط است؛ حتی اگر در ظاهر باشد و پیش رود. به خصوص اینکه رکن مهم جمهوری اسلامی، مردم است.
➢ وظیفه ما برای حفظ جمهوری اسلامی
این حکومت نیاز به مراقبت و پیرایش از فساد دارد که باید با امربهمعروف و نهیازمنکر مسئولین پاکش کرد. از همان ابتدا نباید اجازه میدادیم آلوده شود. اگر ما از اول انقلاب امربهمعروف و نهیازمنکر میکردیم و به افراد ظاهرالصلاح اعتماد نمیکردیم، دامن انقلاب آلوده به یک مجموعهای از مسائل نمیشد که حالا بخواهیم آن را پاک بکنیم. ما با مطالبهگری جهادگونه باید این آرزوی انبیا و اولیا را حراست کنیم و إنشاءالله پرچم را به دست آن صاحب اصلی برسانیم. امروز این حکومت درگیر یک آفت و بیماری شده است که اگر ما وارد عرصه نشویم، این بیماری گسترش پیدا میکند. این بیماری جدایی مردم از حکومت است و درمان آن پیروی از حضرت زهرا و حضرت زینب سلاماللهعلیهما و عمل به توصیه رهبری، یعنی جهاد تبیین است. دختران دبیرستانی، پسران نوجوان و به تبع آنها خانوادههایشان هم درگیر شدند. به همین جهت، الان عرصه عرصه بانوان است، و البته که آقایان هم مسئولاند، ولی خط مقدم جهاد تبیین بانوان و خواهران ما هستند. در این فتنه، دشمن بر براندازی حکومت و انقلاب کمر بسته است. دختران دبیرستانی ما را به میدان آوردند. استدلال و منطق هم در کار نیست و فقط روی احساس جوانان کار میکنند و بر روی احساسات آنها موج سواری میکنند. بانوان میتوانند این جنگی را که بر اساس تحریک احساسات و عواطف شکل گرفته، پاسخ دهند و إنشاءالله خنثی کنند.
➢ ماجرای انتشار یک بولتن به نام خبرگزاری فارس
چند روزی است که در رسانههای غربی ادعا میشود که در اثر هککردن خبرگزاری فارس، توانستهاند به بولتنهای محرمانهای دست پیدا کنند که از اوضاع مملکت تهیه شده و برای فرماندهان سپاه ارسال میشود. فرماندهان نیز بر اساس این بولتنها موضعگیری و برنامهریزی میکنند.
بولتن مجموعهای از اطلاعات، اخبار و تحلیلهاست که در آن کارشناسان اطلاعاتی را جمعآوری و تحلیل و اظهارنظر میکنند و برای مقامات تهیه میشود. چون اطلاعات به محرمانه، سری یا فوقسری طبقهبندی میشود، در سطح عموم منتشر نمیشود. بولتن همه جا هست. کاخ سفید هم بولتن دارد. بیت رهبری هم بولتن دارد. سپاه هم از اول انقلاب بولتن داشت. آنچه که رسانههای معاند مطرح کردند، چیز مهمی نبود؛ چراکه اصلاً طبقهبندی نداشت. ولی آنقدر با هیاهو و بزرگنمایی بیان کردند که انگار مچ گرفتهاند که نشاندهنده شارلاتانبازی آنهاست. اصولاً روش این رسانهها اینطور است که با بزرگ جلوهدادن یک خبر بیارزش و حتی کذب روی افکار عمومی فشار آورده و تأثیر میگذارند. اهمیت جهاد تبیین در این است که آنچه را که دشمن قصد القای آن را دارد، روشنگری کنیم و این تصویف (زیبا جلوهدادن) دشمن را خنثی سازیم.
➢ عملیات تأثیر جهانی
بزرگواری به نام آقای لسانی تصویری از جبهه نفاق را که بر علیه ایران جنگ ترکیبی داشتند، با یک طراحی خیلی خلاصه و موجز بیان کردند. عنوانی که ایشان برای این موضوع انتخاب کردند، «عملیات تأثیر جهانی» است. عامل مهاجم این عملیات برای اینکه روایت خودش را در کشوری غالب کند، از رسانهها و فضای مجازی کمک میگیرد و در نتیجه، به جای اینکه نیروی مستقیم نظامی وارد آن کشور کند و بخواهد یک گروه جاسوس بفرستد، از طریق تأثیر بر روی شناخت مردم، به دست خود مردم، آن جامعه و آن دولت و آن حکومت را نابود میکند یا در جهت امیال و اهداف خودش سوق میدهد. عملیات تأثیر جهانی میتواند هم در مقیاس جهانی و حکومتها و دولتها باشد، مثل آمریکا و روسیه، و هم در مقیاس کوچکتر، مثل گروهک منافقین و داعش. در قصه انتخابات دوره قبل آمریکا که آقای ترامپ میخواست رئیسجمهور شود، روسیه به نوعی عملیات تأثیر جهانی را علیه آمریکا به کار گرفته بود تا بتواند در انتخابات آمریکا، آنطور که دلش بخواهد، تأثیر بگذارد و رسانههای آمریکا گفتند که روسیه در انتخابات تأثیر گذاشته است، ولی نتوانستند آن را اثبات کنند.
در عملیات تأثیر جهانی که علیه ما صورت گرفته است، در مقیاس جهانی، آمریکا سردمدار بود و در مقیاس کوچکتر، یک عده گروهکها، مثل گروهک منافقین و کومله و… بودند. هشتهزار نفر در کشور آلبانی هستند که هرکدام از سیصد تا چهارصد شخصیت فیک و جعلی دارند. اینها کانالهای مختلف، مثل اتحادیه کامیوندارها را ایجاد کردند که ادمین کانال از همان سازمان منافقین بود و با صفحه داشتن در اینستاگرام و کامنتگذاری جوسازی کردند.
نمونه دیگر در مقیاس کوچکتر گروهک داعش است. داعش به قدری قدرتمندانه عمل کرد که دو سوم کشور عراق را در عرض یک هفته اشغال کرد و مردم عراق را با خود همراه کرد. داعش توانست دختران نازپرورده و غیرمسلمان اروپایی را در جنگ علیه سوریه و عراق برای جهاد نکاح با خودش همراه کند. البته برخی از آنها مسلمان شدند و برخی مسلمان هم نشده بودند. داعش مردان جوان را هم به عنوان جنگجو جذب کرد که حاصل عملیات تأثیر جهانی بود. بسیاری از فرماندهان داعش تحصیلکردههای رشتههای فنی و مهندسی و از افسران رده بالای حزب بعث بودند. آن مغز مرکزی داعش که ساختار و تشکیلات داعش را طراحی کرد، حجی بکر، یک مهندس بعثی بود.
➢ نقشآفرینان جنگ رسانهای
داعش و منافقین گروهک هستند، ولی آمریکا یک حکومت است که در مقیاس جهانی این توانمندی را دارد که نقشآفرینی کند؛ همانطور که در این عملیات، جنگ روانی و جنگ جهانی رسانهای بر علیه ما به راه افتاد. آقای لسانی در طرح خود با عنوان «نقشآفرینان جنگ رسانهای»، برحسب نوع کاری که هر گروه انجام دادند، آنها را در پنج گروه تقسیمبندی کرده است که عبارتاند از:
الف) نقشآفرینان ساختاری، شامل بیگتِکها، میکروبلاگینگها و کمپهای سایبری که اجزای مختلف خاکریز و جبهه دشمن هستند و علیه ما فعال شدهاند:
۱. بیگتکها شرکتهای اصلی فناوری هستند که جریان اصلی فناوری اطلاعات دنیا را در دست دارند و خدمات مختلف، از جمله راههای دورزدن اینترنت، تحلیل دادههای کلان و الگوریتمهای مختلف را گزینش و محتوای تأثیرگذار بر افکار عمومی را تهیه میکنند. شرکتهای متاورس، بتا، گوگل، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام جزء بیگتکها هستند. در اینستاگرام قوانینی مثل ممنوعیت ترویج خشونت را وضع میکنند و حتی اگر کسی الفاظی مثل شهید و جهاد را استفاده کند، صفحهاش را میبندند. لکن در ایام جنگ ترکیبی علیه ایران، انتشار فیلمهای قتل و کشتار بسیجیان، ساخت بطریهای آتشزا و… هیچ منعی نداشت. این بیگتکها در این جنگ ترکیبی چنین خدماتی را علیه ما به آشوبگران و کسانی که پشتوانه آنها در خارج از کشور بودند، ارائه دادند.
۲. کار میکروبلاگینگها این است که در یک پیام کوتاه تصویری، صوتی یا نوشتاری، مطلبی را برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی به سرعت انتقال دهند؛ مثل اینستاگرام که تصویری، یا توییتر که متنی با حدود ۷۰ یا ۱۰۰ حرف است. یعنی در توییتر چکیده مطلب به سرعت منتقل میشود. در اینستاگرام عکس است که دو یا سه عکس است که سریعاً منتقل میشود.
۳. کمپهای سایبری که در واقع تولیدکننده صدای جمعی جعلی بودند؛ یعنی واقعاً نظر، نظر مردم نیست. در کشور آلبانی، منافقین کمپ میزنند به اسم مردم، سه نفر میآیند، هرکدام با ۵۰۰ حساب کاربری، کمپینی میزنند، خودشان امضا میکنند و خودشان نظر میدهند و اینطور وانمود میکنند که مردم در این کمپین شرکت کردهاند. اینها کمپهای سایبری هستند که در واقع، صداهای جمعی جعلی تولید میکنند.
ب) نقشآفرینان خط دهی کننده و جهتده، شامل اتاقهای خبر (نیوزروم) و حساب کاربریهای اجارهای:
۱. اتاقهای خبر، بیبیسی فارسی، منوتو و ایران اینترنشنال و بقیه شبکههای خبری ماهوارهای که وظیفه تولید اخبار جعلی و انتشار آن را دارند و البته فقط خبرهای سیاه و منفی، راست و دروغش را به هم بافته، منتشر میکنند. آنها از هر واقعه و خبری نکات منفی آن را میگویند و در هر اتفاقی، حتی اگر اتفاق خوشایند و شیرینی هم باشد، آن را تلخ و سیاه نشان میدهند تا هدایت ذهنی مخاطبان را به دست گیرند و اولویتبندی شناختی آنها را بر هم زده، بر اساس چیزی که خودشان میخواهند، بچینند.
۲. حساب کاربریهای اجارهای، مثل آقای علی کریمی که حساب کاربری خودش را اجاره داده است. این آدم در حوزه تخصصی خودش که فوتبال است هم نمیتواند سه دقیقه صحبت کند و پرتوپلا میگوید. سواد هم ندارد. دیپلم هم ندارد. این که میبینید بحثهای عمیق جامعهشناختی و روانشناختی را توییت میکند، به خاطر آن است که کانالش را اجاره داده است. سلبریتیهای دیگری هم حساب کاربری خود را اجاره دادهاند.
ج) نقشآفرینان در ایجاد فشار و تخریب: هکرها و هکتیویستها، ترولها، سیجِیها یا خبرفرستهای میدانی یا شهروند خبرنگاران (Citizen Journalists)
۱. هکرها و هکتیویستها: یک گروه هکری به نام آنونیموس مدتی است که بر علیه ساختارهای کشور ما، از جمله همین خبرگزاری فارس و چند جای دیگر، فعالیت میکند و ادعا کردهاند که خبرگزاری فارس را هک کردهاند و مجموعه اطلاعاتی به دست آوردهاند. این افراد کسانی هستند که از فناوری اطلاعات به شکل نادرست و برای کارهایی شبیه دزدی و هککردن استفاده میکنند. در این رابطه تلاش کردند که هویت افراد مرتبط به نظام، عاملان نظام، نیروهای امنیتی و فعالان فرهنگی طرفدار نظام را با هککردن اطلاعاتشان و حتی گوشی شخصیشان به دست بیاورند و این افراد را معرفی کنند.
۲. ترولها همان اوباش فضای مجازی هستند. این افراد کارشان فقط فحشهای زشت دادن و مسخرهکردن است. هیچگونه تحلیل یا استدلالی ندارند. کار اینها این است که بیایند فحش بدهند و روان طرف مقابل را به هم بریزند و بروند. هیچ پاسخگویی یا استدلالی سرشان نمیشود. اگر دیدید به چنین افرادی برخوردید، اصلاً با آنها بحث نکنید و حساب کاربری آنها را مسدود کنید که پیغام آنها به شما نرسد.
۳. سیجِیها (CJ) یا شهروند خبرنگارها افرادی هستند که با گوشیشان در سطح شهر فیلم میگرفتند و توضیح میدادند و آن را به عنوان یک خبر برای رسانههای مختلف، مثل منوتو، اینترنشنال و غیره میفرستادند. البته آنطور که دوست دارند فیلم میگیرند که برخی از آنها خیلی مضحک بود. مثلاً در ساعتی که هنوز مغازهها باز نشده بود، از آنها فیلمبرداری میکردند و آن را به عنوان اعتصاب مغازهداران به شبکههای غربی ارسال میکردند.
د) نقشآفرینان در همراهسازی عمومی: سلبریتیهای قرمز و زرد، مجری-مدلهای شبکههای ماهوارهای، سیجیها یا محتواسازان (Content Generators)، آمپلیفایرها، کمپینها:
۱. سلبریتیهای زرد و قرمز کارشان تولید خشم است. مثلاً یکی دو مجری صداوسیما که به شبکه اینترنشنال رفته بودند، به مردم میگفتند: با چاقو چشم دربیاورید و آتششان بزنید و از این قبیل کارها. این افراد سلبیریتیهای قرمز هستند. سلبریتیهای زرد افرادی هستند که موج رسانهای ایجاد میکنند و سپس موجسواری میکنند و بدون خشونت کار را پیش میبرند.
۲. مجری مدلها مجری شبکههای ماهوارهای مثل اینترنشنال، منوتو و غیره هستند که مدل هم هستند. منظور از مدل، به خصوص برای خانمها، داشتن شرایط ظاهری خیلی خاص و جذاب است و پارامتر اصلی در جذب و استخدام آنها جذابیت ظاهری است و توانمندی در مجریگری لازم نیست. هدف اصلی، خصوصاً برای جوانان، جذاببودن آنهاست. شبکه اینترنشنال بیست و یک مجری مدل دارد که عدد خیلی بالایی است. شبکههای دیگر، مثل منوتو و بیبیسی فارسی هم مجزا فعال هستند.
۳. سیجیها (CG) یا محتواسازان کسانی هستند که با موج ایجادشده همراهی میکنند و هرگونه محتوایی بتوانند، تولید میکنند. اینها محتواهایی اعم از فیلمهای آموزش تولید بطریهای آتشزا، پاسخ به شبهات انقلابیون جعلی، مطالب دروغ، مباحث روانشناسی، جامعهشناسی و پاسخ به سؤالات سیاسی را تولید میکنند.
۴. آمپلیفایرها کسانی هستند که صدای براندازان را در تمام دنیا ضریب میدهند و چند برابر منتشر میکنند؛ فوتبالیستهای معروف اروپایی و آمریکایی، هنرپیشههای اروپایی و آمریکایی. آقای پپ یا جوزپ گواردیولا (Josep Guardiola Sala) که سرمربی یکی از باشگاههای معروف است نیز در مورد مهسا امینی مطلب زده است. خابی لِیم (Khaby Lame) در اینستاگرام خیلی معروف است؛ شخص سیاهپوستی که کارهای خیلی پیچیده را مثل یک آدم ابله سادهسازی میکند و بالای ۱۰۰میلیون دنبالکننده دارد. خابی هم هشتگ مهسا امینی زده است. عکس مهسا امینی را گذاشته و یک پاراگراف ده خطی در مورد او نوشته است. همینطور خیلی هنرپیشهها و خوانندههای مشهور این کار را کردهاند. به این افراد که صدای براندازان را در دنیا منتشر میکنند، آمپلیفایر میگویند.
۵. کمپینها: کمپین تحریم میهن، تحریم اسنپ، تحریم دیجیکالا، کمپین عمامهپرانی، کمپین بایکوتکردن سلبریتیهای همراه نظام، کمپین بایکوت جامجهانی و هزاران کمپینی که اتفاق افتاد برای اینکه بتوانند همراهی مردم را کسب کنند و بر اساس این همراهی بتوانند به حکومت برای براندازی فشار بیاورند.
ه) نقشآفرینان در جریانسازی جعلی: فیکرها، اَستروتِرفرها (مردمنمایان)، کامنتِرها، رباتها، صحنهزنان.
۱. فیکرها افراد یا آژانسهایی هستند که مسئول تولید اخبار کذب و دروغ (فیک)، چه به صورت انبوه و چه خرد، هستند.
۲. استروترفرها یا مردمنمایان کاربران اجیرشدهای هستند که به سرعت هدایت و جهتدار شده، در میان بقیه کاربران حضور دارند و سعی میکنند نظراتشان را به عنوان نظرات مردم عادی جلوه دهند. اینها افرادی هستند که سازماندهی شدهاند و پول میگیرند. این کار در دنیا به عنوان یک شغل شده است که برخی از شرکتهای تجاری برای رقابت و مقابله با یکدیگر از این افراد مردمنما جهت ثبت نظر مثبت در مورد خدمات یا کالاهای آن شرکت استفاده میکنند. این افراد در نظرات خرید کالا میگویند که فلان محصول خیلی خوب بود، در صورتی که پول گرفتهاند تا این نظر را بگویند. دشمن از همین مردمنمایان در مسیر براندازی و آشوب استفاده میکند.
۳. کامنترها افرادی هستند که در کامنتگذاری حرفهای هستند. بعضی از آنها چند مطلب را کپی میکنند. مثلاً در پنجاه صفحه (پیج) مطلبی را هر چند وقت یک بار میگذارند. گاهی اوقات یک کامنت و گاهی مثلاً هر بیست کامنت، یک مطلب گذاشته است. اصلاً شناختهشدن برایش مهم نیست. بلکه رساندن مطلب موردنظر به چشم همه مخاطبین مهم است.
۴. گروه دیگر رباتها هستند. رباتها حسابهای کاربری هستند که زیستی رباتیک دارند. نشانهشان هم این است که عمری ندارند و تازه ایجاد شدهاند و دنبالکنندهشان خیلی کم است و توضیحات درباره خودشان اصلاً ندارند یا اگر هم توضیحی داشته باشند، همهشان مثل هم است؛ چراکه ربات هستند. پس از تولید به صورت ماشینی نظردادن، پسندکردن (لایک)، بله گفتن و نه گفتن را شروع میکنند. رباتها چون ماشین هستند، هیچ محدودیت عددی ندارند. مثلاً میبینید به ناگهان یک میلیون هشتگ مهسا امینی ترند میشود که در تاریخ توییتر بیسابقه بود. در تاریخ اینستاگرام، در بازه زمانی کم، بیسابقه بود. بخش اعظم این پسندکردن و ترندشدن به عهده این رباتها بود.
۵. صحنهزنان گروه بعدی هستند. اینها افرادی هستند که دوربین دستشان است و فیلم میگیرند و منتظرند تا صحنهها را شکار کنند. مثلاً با یک عده افرادی همراه میشوند که رفتار خاصی را انجام دهند و صحنهزنان به دنبالشان فیلم میگیرند. مثلاً چند تا کلیپ بیرون آمد که یک خانم به مأمورها فحش میداد که تحریکشان کند که آنها یک عکسالعملی نشان بدهند و یک نفر پشتسرش، خیلی با حوصله و خیلی حرفهای داشت فیلم میگرفت. مثلاً فیلم لحظه شهادت شهید آرمان علیوردی را همین صحنهزنها گرفتند و منتشر کردند که بسیجیها را بترسانند که اگر بیرون بیایید، این بلاها و شکنجهها را سرتان میآوریم. ولی همین فیلم به ضررشان تمام شد و حداقل ده یازده نفر از افراد دخیل در آن واقعه را با استفاده از همین فیلم دستگیر کردند. هیچ بسیجی در آن لحظه نبوده که فیلم بگیرد. این صحنهزنها بودند که کار دست خودشان دادند و بر علیه خودشان شد.
➢ نتیجهگیری
این مطالب، مختصری از نموداری بود که آقای لسانی طراحی کردند و نشان میدهد که دشمن تا چه اندازه برنامهریزی کرده است. کسی که اصلاً ایران را نمیشناسد، آنقدر برایش وقت میگذارند و توجیهش میکنند که مثلاً در مورد مهسا امینی اظهار نظر کند و این خیلی وحشتناک است. این تهاجم دشمن علیه ما برخورد سخت و فیزیکی، مانند حمله نظامی نیست، اما خیلی بدتر از حمله نظامی را آمریکا میخواست علیه ایران بکند. چراکه با این جنگ ترکیبیشان مردم را از حکومت جدا میکنند. دشمن میخواست با تحریک احساسات و عواطف مردم، افکار عمومی را در جهت بیاعتمادی به نظام کنترل کند.
ما برای خنثیکردن نقشه دشمن باید با مردم به زبان خودشان (لسان قومهم) حرف بزنیم و با همان شیوه عاطفی و احساسی پیش برویم. انتشار بعضی از سرودها و اثرهای موسیقیایی تولیدشده را جدی بگیریم و فقط به دنبال استدلال و پاسخ به شبهات نباشیم. البته برای خودمان خوب است که پاسخ شبهات را بدانیم. شهید علیوردی و شهدای شاهچراغ و آرتین را باید مدام مطرح کنیم. متأسفانه ما از این موردهایی که عواطف و احساسات را تحریک میکند، کمتر استفاده میکنیم و بیشتر به سراغ استدلال میرویم، در حالی که دشمن بر احساس موجسواری میکند. این نکته خیلی مهمی است. خون شهید آرمان علیوردی و مظلومیتش ما را جلو انداخت. نباید بگذاریم در جامعه این جنایات فراموش شود. در این جهت سرودهای عالی تهیه شده که ما به جای آنکه آنها را انتشار دهیم، ایرادات بنیاسرائیلی میگیریم. در حالی که آنها هنوز روی آهنگ شروین مانور میدهند، ما اثرهای عالی که توسط دهه هشتادیها ساخته و منتشر شده را به عناوین مختلف ایراد میگیریم و توجه نمیکنیم که جنگ است. دشمن روی موج احساسات مردم سوار شده است. ما هم باید سعی کنیم احساسات مردم را به کمک موسیقی و سرود و شعر به دست بگیریم. با استدلال خیلی کار پیش نمیرود.