بسم الله الرحمن الرحیم
در رابطه با موضعگیریهای جدید آقای امید دانا در قصه سلمان رشدی مرتد.
من یک نظر کلی داشتهام و قبلا هم عرض کردهام، باز هم روی آن نظر تأکید میکنم.
ما افراد و جریانها را باید در قالب یک جبهه ببینیم و اگر نگاه کلی نداشته باشیم و دچار جزئینگری شویم تقریبا هیچ کسی نمیماند که ما بخواهیم آن را در جبهه حق -که ان شاء الله ما در آن باشیم- تحمل بکنیم. اگر وارد جزئیات شویم بالاخره از هر کسی یک ایرادی در میآید. در قصه جهاد تبیین که حضرت آقا فرمودند و جنگ روایتها ما نیاز به چند پارامتر داریم:
۱. سرعت در موضعگیری در اتفاقات: یک اتفاقی میافتد ما باید روایت آن را در نهایت سرعت ارائه دهیم؛ این سرعت خیلی مهم است.
۲. نگاه جبههای به قضیه و جواب دادن به دشمن و تولید روایت جدید.
این خیلی مهم است؛ سرعت، جبههای نگاه کردن و پاسخ دادن؛ ۱. پاسخ متقن ۲. پاسخ همهپسند
خیلی مهم است؛ این که ادبیات ما ادبیاتی باشد که همه بتوانند تحمل بکنند و توجه بکنند؛ به تعبیر قرآن کریم که خداوند میفرماید که پیامبران بلسان قومه، با هر قومی به زبان خودش، با زبان آن قوم صحبت میکردند. ما الآن برای قصه جنگ روایتها، روایتمان باید برای قشر خاکستری باشد نه انقلابیون. متأسفانه انقلابیون روایتهایشان به درد انقلابیون میخورد نه به درد قشر خاکستری؛ نه اینکه ایراد داشته باشد، ایراد منطقی؛ زبان، زبان قشر خاکستری نیست و سرعت هم پایین است. یک اتفاقی میافتد آن طرف مقابل سریعا روایتهای خودش را ارائه میدهد ما باید پیشدستی کنیم. در این دو نکتهای که عرض کردم یکی مثل آقای امید دانا سرعت بالا در تولید روایت، موضعگیری و جبههای نگاه کردن [دارد]. ببینید این خیلی مهم است؛ ما نباید وارد جزئیات ایشان شویم. بعضیها میگویند ایشان دارند افراد را برای یک روز مبادایی جذب میکنند که یک دفعه ضربه خودشان را بزنند. [اگر] شما در پیج ایشان بروید نگاه بکنید اکثر افرادی که آنجا هستند، افرادی هستند که یا انقلابی هستند یا افراد خنثایی که اعتقادات ملیگرایی مثل خود آقای امید دانا دارند و در قصه سلمان رشدی، آقای امید دانا روایت معوج و غلطی را ارائه داد؛ موضعگیریاش، موضعگیری درست و دقیقی نبود، البته به نفع دشمن هم نبود؛ این را توجه داشته باشید. این که ما نگران هستیم افرادی جذب بکنند و در آخر ضربه بزنند، تیپ آقای امید دانا، احتمالش کم است که بتوانند این کار را بکنند، افرادی این کار میکنند که هم وجهه ظاهری، هم وجهه کلامی، وجهه خیلی انقلابی و مذهبی به خودشان میگیرند، افراد را شیفته خودشان میکنند، بعد انحراف ایجاد میکنند، که از این افراد بودهاند و دیدهایم. یکی مثل آقای احمدینژاد میآید ظاهر، شبیه شهید رجایی، دست حضرت آقا را میبوسد، ادبیاتشان، ادبیات انقلابی و انشاءالله ماشاءالله و حضرت آقا، بعد بالاخره یک عدهای را میکنند و با خودشان میبرند؛ اما آقای امید دانا کراواتش را زده، زندگی خصوصیاش هم نشان میدهد که غربی است، اهل انشاءالله ماشاءالله و ادبیات ماها را ندارد، ایراد هم نیست و میگوید من مسلمان نیستم. یک عده آمدهاند سمج شدند که الا و بالله باید موضعگیری کنی درباره اسلام و پیامبر و … خب ایشان را وادار کردند که حرف نامربوطی بزند؛ البته غلط کرده که آن حرف را زده است، منتهی اینور هم آدمهای کوتهفکر و بیفکر که میخواهند همه را مثل خودشان بکنند بعد در جبهه بپذیرند، این فکر، اشتباه است. الآن در کشور لبنان در جبهه حزبالله، ما همهجور آدمی داریم که در جبهه قرار دارند؛ ما با منافقین کاری نداریم؛ از یک خواننده زن گرفته تا سلبریتیهای لبنانی تا مسیحیهایش که اصلا مسلمان نیستند تا سنیها و سایر گروهها. مشکل ما با منافقین است؛ یعنی کسانی که ادعاهایی میکنند، مثل برخی از اصلاحطلبها که میگویند خط امام، خط امام، بعد بر خلاف خط امام، موضعگیری میکنند و رفتار میکنند. آن خط امام گفتنشان هم به خاطر این است که جلوی حضرت آقا بالاخره یک چیزی را علم بکنند. میخواهند حضرت امام را علم بکنند؛ این نفاق است؛ منتهی یک نفر میآید میگوید من زرتشتیام، اعتقادی هم به قرآن ندارم، من عرق ایران و ایران ملیگرایانه و عرق وطنپرستانه دارم و جمهوری اسلامی از این جهت که از مرزهای ایران و فرهنگ ایرانی دارد خوب محافظت میکند من طرفدارش هستم، قبلا هم مخالفش بودم، سال ۸۸ هم اعتراض داشتم درگیر بودم بعد فهمیدم اشتباه است. توهینهایش هم گفته که اشتباه است. در قصه آقای سلمان رشدی ملعون مرتد هم مثلا آمده به زبان خودش حکم حضرت امام را توجیه بکند اما خراب کرده است و حرفهای نامربوطی را زده است. خب این یک موضعگیری در هزار تا موضعگیری بوده است. شما موضعگیریهای دیگرش را ببینید. بنده به عنوان یک کارشناس، مرتب دنبال می کنم. ۹۰ درصدش قابل تأیید و قابل اعتناست منتهی ایشان مرجع فکری ما نیستند و به فرموده استاد رائفیپور بهخاطر فقر افرادی که بهموقع موضعگیری بکنند، موضعگیری قوی داشته باشند، موضعگیری جبههای داشته باشند، ما مجبوریم به امثال آقای امید دانا و آقای علیزاده توجه داشته باشیم. آقای امید دانا مطلوب ما نیست، مطلوب بنده نیست منتهی ناچاری است، کسی نیست. شما بفرمایید معرفی بکنید. یک عده هستند که حالا دارند زحمت می کشند، به خاطر اختلافات و رقابتها و منیتهایی که در برخی از انقلابیون هست کنار گذاشته شدهاند، یک عده هم هستند که حال ندارند، تحلیلگرهای خوبی هستند منتهی نه بهموقع، و برخی هم منافقند، اینها در جبهه انقلاب، خیلی خطرناکند. مینشینند اگر حضرت آقا در رابطه با موضوعی موضعگیری کردند شروع می کنند به تأیید فرمایشات ایشان، بکُشیدشان زودتر از حضرت آقا حرف نمیزنند که مبادا یکوقت یک چیزی بگویند و حضرت آقا خلافش را بگویند یا یک ذره زاویه داشته باشد. هر چند حضرت آقا بارها گفتهاند که در اتفاقات منتظر من نمانید. قصه آقای امید دانا این است که خیلی بهموقع با سرعت بالا، با جزئیات خوب، در دهان دشمنان میزند.
برخی از افراد هم هستند تصمیمشان را گرفتهاند در رابطه با اتفاقات مثلا درباره هر موضوعی، هر دلیلی شما بیاورید، حضرت حجت هم دلیل بیاورند، یک جوری سُر میخورند و دنبال تصمیمی که گرفتهاند میروند و دنبال سند جمع کردن هستند برای تأیید آن تصمیم. این افراد مراقب خودشان باشند، البته همه ما باید مراقب خودمان باشیم. آقای امید دانا صد تا موضعگیری درست میکند صدایشان در نمیآید، بعد یک دانه موضعگیری میکند از روی بیسوادی و کجفهمی، آن را میآیند علم میکنند بفرمایید دم خروس هم بیرون زد؛ این افراد همان منافقینی هستند که استاد رائفیپور گفتند و اینها هستند که مانع حرکت رو به جلوی جبهه انقلابند البته جبهه انقلاب دارد رو به جلو میروند اینها ترمزها و افرادی هستند که سرعت را کم میکنند که تصمیمشان را در موضوعات میگیرند هر اتفاقی بیفتد. [در] قصه آقای امید دانا، شما یک انقلابی نشان دهید اینقدر شسته و رفته، بدون لکنت، با جزئیات -آن جزئیات مهم است- بیاید پنبه اصلاحطلبها، پنبه صهیونیستها، پنبه غربزدهها، پنبه دشمنان جبهه انقلاب را بزند. به بنده معرفی بکنید استفاده میکنیم. آقای علیزاده هم به همین ترتیب؛ ایشان هم خیلی خوب؛ بله اگر روزی اینها خطا بکنند از هر دو تا موضعگیریشان، یکی خطا باشد، طبیعتا از حیز انتفاع ساقط میشوند؛ نه این که از هر ۲۰ تا یک دانهاش. آقای علیزاده در آبان ۹۸ و قصه بنزین، یک خطای تحلیلی داشتند، همان موقع هم بنده دربارهاش صحبت کردم منتهی برخی گفتند که ایشان کلی مخاطب جمع کرده بود برای چنین فتنهای، اینجا دست خودش را رو کرد اما بعدا دیدیم نه؛ ایشان همان رویه قبلی خودش را دارد. آقای امید دانا بعد از قصه آقای سلمان رشدی که ناشیانه سعی میکرد نظر حضرت امام را توجیه بکند و حرفهای غلط و غلوط و چپ اندر قیچی میزد، منتهی خب بعدش موضعگیریهای دیگرش این نبود که مثلا ورقش را چرخانده باشد، آن رویش را بالا آورده باشد و شروع کند خیلی علنی با اسلام و شیعه و این حرفها بجنگد. برداشت ناصحیحی از اسلام دارد منتهی انقلاب، حضرت آقا، حضرت امام، بزرگان ما را قبول دارد به خاطر اینکه میگوید اینها دارند آن ابهت ایران باستان را احیا میکنند؛ حالا شاید ما مثلا موضعی که داشته باشیم دقیقا مثل ایشان نباشد، عینا قبول نکنیم منتهی بالاخره ۸۰-۹۰ درصد اشتراک هست. اگر کسانی باشند وجهه و ظاهر انقلابی داشته باشند، بهموقع، باسرعت، با جزئیات موضعگیری بکنند طبیعتا توجهمان بیشتر سمت آنها میرود. الآن هم ما روی آقای امید دانا قسم نخوردهایم الا و بالله ایشان. تکیهمان به ایشان نیست که بگوییم ایشان استاد ما هستند یا آقای علیزاده همینجور؛ نه خیر! حرفشان هم حجتی بر ما نیست منتهی قابل اعتناست. این را توجه داشته باشید؛ «قابل اعتناست» و ما فعلا جایگزینی نداریم. دیدید دیگر؛ هر کسی را با انگی، با چوبی، راندهاند و یک تحلیلگر، یک راوی جبهه انقلاب که روایت میکند، یک جایی مختصرا خطایی ازش سر میزند ما کلا از حیز انتفاع ساقطش می کنیم. این کار اشتباه است و کلا کنارش میگذاریم.
بعضیها منافق هستند، میگردند که یک نفر باشد بیعیب که [اگر به او] تکیه کردند و صحبتهای او را بازگو کردند هیچ خطایی نداشته باشد که برایشان بد بشود یکوقت بگویند کسی که ایشان سمپات و هوادارشان بودهاند و مطالبشان را منتشر میکردهاند بگویند آن آقا اشتباه کرده و این مطلب اشتباه است؛ از این میترسند؛ این از شعبههای نفاق است تعارف هم نداریم. نفاق در بین مؤمنین معنی پیدا می کند، منافق از دل مؤمنین بیرون میآید نه از جبهه کفار.
قصه نفاق خیلی مهم است؛ همین الآن هستند، بعضیها خودشان نمیدانند که منافق هستند، اینهایی که خیلی مراقب هستند که به وجههشان خطی نیفتد، یکوقت چیزی نگویند که بعدا بخواهند بگویند اشتباه بود، از شدت این احتیاط، کاری انجام نمیدهند یا همه افرادی که تحلیل میکنند و راوی جبهه انقلاب هستند را زیر سؤال میبرند تا برسند به کسی که به خیال خودشان این دیگر مطمئنترین آدم است برسند؛ فقط هم میگویند ما حضرت آقا را قبول داریم، منتظر هستند که ببینند ایشان چه میگویند و فرمایشات ایشان را تکرار کنند، بعضی مواقع هست که حضرت آقا چیزی نمیگویند یا فرمایش ایشان کلی است، ما باید تبیین کنیم و جزئیاتش را باید تشریح بکنیم؛ نمیکنند و شأن خودشان را در شأن رهبر در همان جایگاه حفظ میکنند؛ اینها ضربهزنندگان به جبهه انقلاب هستند، اینها منافق هستند، شاید خودشان هم ندانند.
ما باید با ایشان روی اشتراکات بایستیم و از امکاناتی که دارد به نفع جبهه انقلاب استفاده بکنیم.
چرا از امکانات آقای امید دانا به نفع جبهه انقلاب استفاده نکنیم؟ انشاءالله که ما بتوانیم در کنار جزئینگری، کلنگر خیلی خوبی هم باشیم و اتفاقات را به صورت جبههای ببینیم و ببینیم هر اتفاق، هر فرد در کجای جبهه انقلاب میتواند به ما -یعنی به جبهه انقلاب- انشاءالله خدمت بکند و کسی که کلش به نظر میآید که درست است و جزئیات خرابی دارد آن جزئیات هم نباید غلبه پیدا بکند، میشود تحملش کرد اما یک نفر هست کلش ایراد دارد و شاید جزئیات خوبی هم داشته باشد ما آن را هم میگذاریم کنار، نباید خیلی درگیر جزئیات بشویم اگر کلیات موضعگیری یک فرد درست بوده مادامی که آن راه کلی، درست است ما قبولش میکنیم در جبهه انقلاب وگرنه میگذاریمش کنار. این را مد نظر داشته باشیم.