بسم الله الرحمن الرحیم

گزارش مشروح جلسه ۲۰۹ راه‌بیداری

  • رشد روح، ضامن سعادت ابدی

«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌» روزه برای تربیت و رشد روحی ما آمده است. آمده است تا افسار گسیختگی‌های نفس ما را کمی لجام بزند. اگر این به موضوع توجه نداشته باشیم، آمد و شد رمضان، آن اثر مطلوب در وجود ما را در پی نخواهد داشت. اگر روح ما ارتقا نیابد ناقص می‌مانیم.

زندگی دنیایی ما شامل مجموعه‌ای از رفتار و اعمال فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و …. است که هدف نهایی این اعمال، ارتقای روحی و یک حرکت متکامل است. مشارکت در جهاد تبیین یا ادای فریضه امر به معروف و نهی از منکر، فارغ از آثار اجتماعی‌شان باید با نیت بندگی انجام شود تا ما را به سوی کمال و تقرب به خداوند پیش ببرد.

  • کارگزار حکومت اسلامی باید مراقب روحش باشد.

بخش قابل توجهی از فرمایشات دیروز حضرت آقا در دیدار با مسئولین، مباحث اخلاقی بود. تلاش و مجاهدت کارگزار در حکومت اسلامی، باید به نیت تقرب به درگاه خداوند باشد. او باید کمک کند در کنار ارتقای روحی که در سایه خدمت به خلق برای خود ایجاد می‌کند، جامعه را نیز به سوی مراتب کمال به حرکت درآورد. نورانیت درونی و تهذیب نفس مسئول به اثرگذاری خدماتش در جامعه ضریب می‌دهد. به فرموده حضرت آقا، خدماتش برکت پیدا می کند.

  • از هیچ کمکی دریغ نکنید!

اکنون شرایط عمومی کشورمان شرایط دشواری است و کشور از جهات مختلف در ابتلائات قرار دارد. نفاق داخلی و دشمنی‌های بیرونی، شامل تحریم، تهدید، توطئه، اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی و بین ایران و همسایه‌ها، هرج و مرج داخلی، جنگ رسانه‌ای و اغتشاشات ذهنی، همه و همه برای به زانو در آوردن ملت ایران، صف‌آرایی کرده است. حقیقتا یکی از دشوارترین جنبه‌های این هجوم، جنگ رسانه‌ای است که مردم را آماج حمله خود قرار داده است. به‌کار بردن تعبیر جهاد تبیین از سوی حضرت آقا به دلیل اهمیت این موضوع است. میزان آسیب دیدگی مردم ما در این میدان بسیار جدی است.

مردم ایران اگر ساکن این جغرافیا باشند اما فکر و ذهنشان در دست بیگانگان باشد، امت جمهوری اسلامی نخواهند بود. دشمن در جنگ رسانه با متزلزل کردن اعتقادات و باورهای مردم می‌خواهد همراهی مردم را از حکومت اسلامی سلب کند. وقتی دغدغه‌ها و آرمان‌های مردم تغییر کند و دغدغه‌شان معیشت و رفاه اقتصادی باشد، دیگر همراه ارزش‌های انقلاب نخواهند بود؛ چرا که دشمن از یک سو ارزش‌ها را در دستخوش تغییر کرده و از سوی دیگر با تحریم و توطئه به علاوه خیانت‌های داخلی، با ترک فعل‌های خیانت‌وار، دغدغه‌های مادی مردم را دچار چالش و آسیب‌دیدگی کرده و با در فشار قرار دادن مردم، آن‌ها را علیه حاکمیت شورانده است.

اکنون ما در میانه چنین ستیزی هستیم. معرکه‌ای که حقیقتا مجاهدت می‌طلبد. بار سنگینی روی دوش تک تک ما است. هر کس هر کاری از دستش برمی‌آید باید انجام دهد.

  • مروری بر جنگ احزاب

با توجه به شرایط دشوار کنونی کشور، به مرور جریان جنگ احزاب می‌پردازیم. حضرت آقا بارها بر این مسئله تاکید داشته‌اند که شرایط امروز ما، شرایط جنگ احزاب، یعنی یک دشمنی همه جانبه است و آیات سوره احزاب را بارها تلاوت کرده‌اند. امروز نیز در متن جامعه، مردمی را که می‌بینیم که در معرض همان ابتلائاتی هستند که مسلمان‌های عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را گرفتار کرده بود.

جنگ احزاب به نقلی در ماه رمضانی که مقارن با خشک‌سالی بوده، شروع شده است. لشکر مجهز ده‌هزار نفره‌ای با هم‌پیمانی طوایف مختلف مشرکین و یهودیان منطقه، به سمت مدینه گسیل شدند. خشک‌سالی به حدی بود که حتی دام‌های لشگر دشمن در بیابان‌های اطراف مدینه علوفه‌ای برای خوردن نمی‌یافتند. این خشکسالی موجب گرانی هم شده بود.

دشمن هدفی جز با خاک یکسان کردن مدینه نداشت. در این زمان برای مقابله با هجوم دشمن پیشنهادهای مختلفی داده شد. پیشنهاد اصلی خروج از شهر و حفر خندق در بیرون شهر برای مقابله با دشمن بود. شرق و غرب مدینه سنگلاخ و کوهستان و جنوب مدینه نیز نخلستان بود، بنابراین امکان ورود لشگر ده‌هزار نفری دشمن از این قسمت‌ها وجود نداشت. تنها از قسمت شمالی مدینه راه نفوذ وجود داشت که برای این منطقه حفر خندق، تدبیر شد. مسلمان‌ها مکلف شدند با زبان روزه خندقی به طول ۵/۲ کیلومتر و با عرض تقریبی ۴ متر، حفر کنند به طوری که عبور از آن ناممکن باشد. شمار مسلمانانی که توانایی مقابله داشتند بین هزار تا ۳هزار نفر گزارش شده‌است که نقل هزار نفر صحیح‌تر است. بار ایجاد این خندق با زبان روزه، طی ۵-۶ روز و تا پیش از سر رسیدن لشکر دشمن، روی دوش این هزار نفر بود.

روزی در ایام حفر خندق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توانست مقداری جو به‌دست بیاورد، آرد کند، نان بپزد و نیمی از نان را خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بیاورد. پیامبر نان را تکه کردند و در دهان گذاشتند و فرمودند دخترم پس از سه روز این اولین لقمه نانی است که در دهان پدرت قرار می‌گیرد! یعنی حضرت با وجود ۳ روز گرسنگی پیاپی در حال حفر خندق با دستان خود بودند. فشار اقتصادی به حدی بود که حتی کالای اساسی در حد نان نیز کمیاب بود. مسلمانان حتی از ابزارهای ابتدایی برای حفر خندق نیز محروم بودند و در نهایتِ وابستگی، ابزار خود را از همان یهودیانی که بعدتر همراه مشرکان شدند، امانت گرفتند.

لشکر دشمن پشت خندق متوقف شدند و نتوانستند وارد شهر شوند و حدود یک ماه مدینه را محاصره کردند. یهودیان بنی‌قریظه که در جنوب ساکن بودند و هم‌پیمان با مسلمانان بودند، با مشرکین هم‌پیمان شدند و از قسمت جنوب به داخل شهر حمله کردند! ام‌سلمه همسر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا کنار خندق پیش آمده بود و آن جا چادر زده بود و در کنار پیامبر حضور داشت. ایشان می‌فرمایند: «من در طول این سال‌ها شاهد صحنه‌های سخت متعددی بودم، اما هیچ کدام برای پیامبر سخت‌تر از جنگ احزاب نبود.» مجموعه این مشکلات، مسلمانان را دچار رنج شدیدی کرده بود. با مرور آیات به برخی از این مشکلات اشاره می‌کنم.

  • امداد غیبی پاداش خداوند به یاری کنندگان دینش

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ، احزاب-۹» خداوند در ابتدا و پیش از توضیح ماجرا، انتهای قصه را بیان می‌کند که در اثر صبر و استقامت نصرت الهی از راه رسید و کار را تمام کرد. نیروی نظامی مسلمین توان رویارویی با لشگر ده‌هزار نفری دشمن را نداشت اما بر اثر پایداری، شامل حال نصرت الهی شد. امروز نیز تنها کاری که از دستمان برمی‌آید مقاومت و ایستادگی در برابر فشارها و تهاجم همه جانبه است. حضرت آقا بارها با تلاوت آیه « وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ، خدا یاری می‌کند کسانی را که خدا را یاری کنند» این سنت الهی را به ما یادآور شده‌اند که یاری دین خدا و حکومت شیعه مساوی با فرا رسیدن یاری خداوند خواهد بود.

اما عزیزان این را بدانید در همین ماجرای جنگ احزاب و از میان همین هزار نفر مبارز مسلمان، با طولانی شدن محاصره، عده‌ای‌ ریزش کردند. نوشته‌اند از آن هزار نفر فقط ۱۰-۲۰ نفر کنار پیامبر باقی ماندند! بقیه فرار کردند! چرا که مطمئن شدند شکست خواهند خورد و حکومت اسلامی مدینه سقوط خواهد کرد!

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ…» هنگامی که لشکریان احزاب به سمت شما آمدند « فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا …» بعد از یک ماه خداوند بادی فرستاد که تمام بار و بنه آنها را به هم زد، به گونه‌ای که لشگریان دشمن از سرما دیگر طاقت ماندن نداشتند. « وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا…» برای یاری شما و نابودی دشمن، لشکریانی نادیدنی را به کمک‌تان فرستاد. حضرت امام در واقعه طبس فرمود که باد هم لشکر خداست. خدا بخواهد می‌فرستد « وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا » خداوند به کارهای شما بینا است.

خواهر من! برادر من! گمان نکنید که کار جهادی‌تان در عالم دیده نمی شود. « إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ» هنگامی که لشکریان از شمال و یهودیان از جنوب مدینه به سراغتان آمدند… . به قدری ترس و وحشت بر مسلمان‌ها غالب شد که قرآن این گونه تعبیر می‌کند: « وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ» چشم‌هایشان کج شد، گویی جانشان به حلقومشان رسید. چرا که ناامیدی و تاریکی همه جا را فرا گرفته بود. تهدید، خشک‌سالی، گرسنگی، پاسبانی مردها در بیرون شهر و پنهان شدن زن‌ها در قلعه‌ها (درون شهر قلعه‌هایی وجود داشت که زنان و کودکان را در آن‌جا اسکان داده و برای حفاظت از هر قلعه یک سرباز گذاشته بودند که در صورت حمله یهودیان از جنوب، دفاع کنند. جالب این که برخی از این یهودیان از قلعه‌ها حتی از قلعه حضرت زهرا سلام‌الله علیها بالا رفتند اما با مقاومت مسلمانان مواجه شدند) و … .

  • هشدار جدی!!

« وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» و شما به خدا گمان بد بردید! این عبارت بسیار عجیب و تأمل بر‌انگیز است. گویا گفتند خدایی که محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گفته، دروغ است. اگر او بود ما به وضع امروزمان مبتلا نمی‌شدیم. پیامبر هم که حاکم جامعه اسلامی است نمی‌تواند ما را از گرسنگی نجات دهد و امنیتمان را تامین کند! چرا خدای محمد به یاری او نمی‌آید؟!

و امروز نیز می‌شنویم: آرمان‌های امام و شهدا کجاست؟ آن جمهوری اسلامی چه شد؟ جمهوری اسلامی که ۴۰ سال از آن دم زدید، این بود؟! یک سال، دو سال، ۱۰ سال، ۴۰ سال گذشته اما هنوز داریم سختی می‌کشیم: « َتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» ؛ بعد می‌فرماید «هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ» یعنی شرایط بسیار سخت و طاقت فرسایی که پیروزی را خیلی دور از خودشان می‌دیدند.

الان خیلی‌ها ناامید هستند. خیلی از شماهایی که دارید تلاش می‌کنید، کار جهادی می‌کنید، کار سیاسی می‌کنید، کار اجتماعی می‌کنید، گاهی خود شما هم ناامید می‌شوید. در شرایط هجوم همه جانبه و بی‌سابقه دشمن، در تهدید و تحریم و ناامنی خداوند مومنین را آزمایش کرد. او نصرت خود را به سرعت شامل حال مومنین نکرد؛ بلکه ابتدا آن‌ها را آزمود تا ببیند چه کسانی پای کار هستند؟ آن‌هم به خاطر خدا و آرمان‌های بزرگ الهی و نه برای منافع خودشان.

«هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا» زلزله شدید را تصور کن! مومنین با یک لرزه سخت امتحان شدند. همان‌هایی که خندق حفر کرده بودند؛ همان‌ها که در بدر پیروز شده بودند. لرزیدند و لغزیدند. لغزشی که منجر به دست کشیدنشان از حمایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شد. بخش قابل توجهی از جمعیتشان، از همراهی و حمایت پیامبر دست کشیدند. برخی نیز در همان زمان پیامبر، اپوزیسیون شدند.

این مسئله موضوعی جدی است. فشار اقتصادی، گرفتاری، تهدید و ناامنی به حدی می‌رسد که بخشی از مردم، حتی از میان انقلابیون، نگاه مثبتشان نسبت به نظام برمی‌گردد. فتنه، فتنه‌ای است که دامن انقلابی‌ها، ولایی‌ها، عدالتخواهان و مطالبه‌گران را هم می‌گیرد. باید مراقب باشیم تا بازی نخوریم و نلغزیم، یا خدای ناکرده به حضرت آقا و شیوه حکومت‌داری‌شان بدگمان نشویم و اسلام را ناتوان از اداره جامعه ندانیم!

  • پرده‌برداری از جریان نفاق.

پس از بیان این آیات، نوبت به افشا و پرده‌برداری از یک جریان نفاق در میان جامعه اسلامی است؛ جریان نفاقی که در آن برهه سخت، کارش خالی کردن دل مردم، ایجاد شکاف در صفوف یکپارچه مسلمانان، بدبین کردن مردم نسبت به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای تسلیم شدن آن‌ها و در نتیجه باز کردن دروازه شهر مدینه توسط آن‌ها به روی مشرکین است.

« وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ…» هنگامی که منافقین و کسانی که در دل‌هایشان بیماری بود (یعنی نسبت به نظام و حکومت اسلامی کینه داشتند و خیرخواه نظام و مردم نبودند) می‌گفتند « مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا » خدا و رسولش جز فریب به ما وعده ندادند! یعنی رسانه‌هایشان به کار افتاد و شروع به تبلیغ و ترویج این گزاره کردند که نعوذ بالله همه (وعده‌های خدا و پیامبرش) الکی بود و خدا و پیامبر ما را گول زدند! گفتند پایداری کنید، پیروز می‌شوید، ابرقدرت می‌شوید، آمریکا و اسرائیل نابود می‌شود، اما اکنون خود در حال نابود شدن هستیم!

ذیل همین آیه، در تاریخ آمده است که هنگام حفر خندق به سنگ سختی رسیدند که نتوانستند آن را حرکت بدهند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم داخل خندق رفتند و خود شروع به کلنگ زدن کردند؛ در برخورد کلنگ به سنگ، برقی جهید و پیامبر تکبیر گفتند. به تبیعیت از ایشان مسلمانان نیز تکبیر گفتند. پس از برخورد دوم تیشه، برقی دیگر جهید و باز هم حضرت و سپس مسلمانان تکبیر گفتند. ۳ بار این اتفاق افتاد و سپس سنگ شکست؛ علت تکبیرها را از حضرت سؤال کردند؛ ایشان فرمودند در اولین جرقه، فرو ریختن ایوان کسری را مشاهده کردم. قریب به این معنی که حکومت ساسانیان فرو ریخت و شما مسلمانان، بر آن‌ها پیروز شدید. در تیشه دوم، حکومت روم را شکست‌خورده و شما را پیروز دیدم و …. . یعنی حضرت با وعده یک پیروزی بین‌المللی بزرگ بر ابرقدرت‌ها، مسلمانان را به مقاومت بیشتر ترغیب می‌کردند. بنابه نقل تاریخ، منافقین می‌گفتند پیامبر به ما وعده پیروزی بر ایران و روم را می‌دهد، در حالی که ما از شدت ترس حتی برای اجابت مزاج هم نمی‌توانیم پُستمان را ترک کنیم….

« مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا » امروزه هم عده‌ای می‌گویند اینکه اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، آمریکا رو به اُفول است و … همگی فریب است. ما خود در حال نابودی هستیم. این حرف‌ها زمان حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز رونق داشت.

«وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا» هنگامیکه کار سخت شد، جمعی از مردم مدینه، از همین جریان نفاق، همین رسانه‌ای‌ها و قلم به دست‌ها، به مسلمانانی که کنار خندق پاسبانی می‌دادند گفتند اینجا نمانید و برگردید. اگر لشکر دشمن از اینجا رد شود و شما را طرفدار محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و این نظام دریابد، نابودتان خواهد کرد. این لشگر سرخواهد رسید و پیروز خواهد شد و شما را نابود خواهد کرد. پس اینجا نمانید، برگردید، دشمن با پیامبر کار دارد، شما جان خود را به خطر نیندازید و دنبال زندگی خودتان بروید.

«وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَهٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا » آن‌گاه عده‌ای برای این‌که راهی برای فرار پیدا کنند، خانه و زندگی‌شان را بهانه می‌کردند و به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌گفتند: “خانه ما حفاظ ندارد، دیوارش فرو ریخته است، اگر دشمن وارد شهر شود، خانه‌مان امنیت ندارد که زن و بچه‌مان را مراقبت کند. اجازه دهید ما برگردیم.” خداوند می فرماید که خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود بلکه آن‌ها در صدد بهانه‌تراشی برای فرار بودند.

امروز نیز صورت معترض و منتقد نسبت به نظام گرفتن، مخاطب‌پسند است. برخی از عمامه به سرهای به ظاهر انقلابی برای حفظ مخاطبانشان، فاز انتفاد به نظام و آقا و دولت و مجلس و قالیباف و رئیسی و … برداشته‌اند تا نزد عامه مردم محبوب و مقبول باشند. در حالی که این عملکرد نیز نوعی فرار و خالی کردن میدان جنگ است.

  • حال امروز، شبیه حال دیروز

« وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَهَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِیرًا» اگر آن دشمن وارد شود و از این جماعت فتنه‌گر بخواهد که دست از اسلام و مسلمانیتان بردارید، دست برمی‌دارند. به تعبیری اگر لشکر احزاب، یعنی آمریکا، اسرائیل و کشورهای غربی، روزی به فرض محال پایشان به این سرزمین برسد و قصد تغییر حکومت را داشته باشند و از مردم بخواهند که از اسلام دست بکشند، بخشی از مردم این خواسته را اجابت می‌کنند! «إِلَّا یَسِیرًا» جز اندکی، دیگران مقاومت نخواهند کرد! علت این اتفاق را باید در ضعف ایمان و تاثیر پذیرفتن از جوسازی‌ها و جنگ رسانه‌ای ریشه‌یابی کرد. ایمانی که تقویت نشده باشد، در فشارهای روزگار تحت تاثیر عملیات روانی دشمن رنگ خواهد باخت.

« قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ » بگو فرار کردنتان شما را از مرگ یا کشته‌شدن رهایی نمی‌دهد.

«وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلًا » حتی اگر دشمن نیز سر برسد و پناهندگی شما را بپذیرد و از معرکه جان سالم به در ببرید، می‌پندارید چقدر زنده‌ خواهید ماند؟!

دشمن امروز نه تنها با اسلام بلکه با تمدن ایرانی ما مشکل دارد. او اگر خدای ناکرده پایش به ایران برسد به ایرانی رحم نخواهد کرد. مسئله او تنها اسلام نیست. اندیشه اسلامی اندیشه‌ای مجاهدانه، ضد طاغوت و ضد استکبار است اما درآمیختگی آن با خوی تمدن ایرانی خطر را برای دشمن جدی‌تر کرده‌است.

« قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَهً  » بگو چه کسی می‌تواند شما را از اراده خداوند که بر شما تعلق گرفته‌است، حفظ کند؟ به کجا می‌‌توانید پناه ببرید؟ پناهگاه خدا است. حتی اگر آرمان‌های دینی را کنار گذاشته و به آرمان‌های غربی و شرقی متوسل شوید، آیا خوشبخت و عاقبت به‌خیر خواهید شد؟ هرگز! « وَلَا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا » جز خداوند یار و یاوری نخواهید یافت.

  • دستان رو شده نزد خدا

«قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنَا وَلَا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلً» خداوند، بی‌نیاز به دستگاه‌های اطلاعاتی، کسانی را که برای فرار از نبرد احزاب و رویارویی با دشمن بهانه تراشی می‌کنند، می‌شناسد. همان‌گونه که امروز عده‌ای مدام در حال خالی کردنِ دل مردم و تشویق آن‌ها به دست بردارشتن از (به قول خودشان) “نظام آخوندها” هستند، آن روز نیز منافقینی که در خانه‌هایشان نشسته بودند، برادران مؤمنشان را که در یاری و حمایت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم استقامت می‌ورزیدند، وسوسه به دست‌کشیدن از حمایت پیامبر می‌کردند و کار حضرت را تمام‌شده می‌دانستند.

«أَشِحَّهً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ» هنگامی که وحشت بر این‌ بزدلان چیره می‌شود همچون کسانی‌ که در بستر مرگ افتاده‌اند با چشمانی از حدقه بیرون‌زده به تو(ای پیامبر) می‌نگرند.‌

«فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدَادٍ أَشِحَّهً عَلَى الْخَیْرِ أُولَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا» چون ترس برطرف شود شما را با زبانهایى تند نیش مى‏‌زنند، چراکه بر مال حریصند؛ این جماعت از ابتدا نیز ایمان نیاورده و همراه نبودند.

«فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا» خداوند نیز همه اعمال نیکشان را از بین می‌برد.

  • وطن‌خواهانِ منفعت طلب!

در آیه بعدی به گروهی اشاره شده است که نظیرشان را در عصر حاضر و اطرافیانمان سراغ داریم. ایرانیانی که در این شرایط اوج فشارها و سختی‌های کشور، دوست داشتند از این خاک می‌رفتند و طرف مقابل مبارزه با استکبار نبودند و تنها از بیرون کشور اخبار ایران را رصد می‌کردند. « یحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَإِنْ یَأْتِ الْأَحْزَابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِی الْأَعْرَابِ یَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِکُمْ » این‌ها که اکنون در شهر گیر افتاده‌اند، آرزو داشتند برای در امان بودن از فتنه‌های دشمن، بیرون شهر مدینه، همسایه اعراب بادیه نشین بت‌پرست باشند و تنها از دور خبرهایتان را رصد کنند.

حتی در مورد فلسطین نیز فلسطینیانی را می‌بینیم که کشورشان را دوست دارند اما ساکن نیویورک هستند و از نیویورک غصه وطنشان را می‌خورند و حاضر به حضور در فلسطین و مقاومت علیه رژیم غاصب نیستند! « وَلَوْ کَانُوا فِیکُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِیلً» این افراد اگر بین شما نیز باشند اهل مبارزه و مقابله با دشمن نیستند.

  • ما جزو کدام دسته هستیم؟

اما از سوی دیگر « وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا» وقتی مومنین با سر رسیدن لشکر احزاب و مشکلات ناشی از آن، شامل رنج‌ها، گرانی‌ها، قحطی و … مواجه شدند گفتند: این همان وعده‌ای است که خدا و رسولش دادند، خدا و رسولش راستگو هستند؛ و این فشار و سختی جز بر ایمان آنها و سلم آنها نسبت به ولی جامعه نیفزود و ترس بر آنها مستولی نشد.

اکنون نیز جمعی از مردم با وجود دست و پنجه نرم کردنشان با مشکلات اقتصادی و تحریم و … وعده خداوند را حق می‌دانند و پای این نظام و انقلاب ایستادگی می‌کنند. حضرت امام و حضرت آقا بارها فرمودند این دشمنی‌های طولانی به دلیل ایستادگی ما بر سر آرمان‌های اسلام است. ما سختی‌ها را به خاطر اسلام‌خواهیمان تحمل می‌کنیم و وعده صادق خداوند مبنی بر سر رسیدن نصرت الهی را باور داریم. چنانچه رو به افول بودن آمریکا را امروز درک و تصدیق می‌کنیم.

« مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» از میان مردان و زنان مؤمنی که با خدا پیمان بستند، عده‌ای تا آخرین لحظه ایستادگی کردند و وعده‌ها را صادقانه یافتند و بعضی منتظر تحقق وعده‌های الهی هستند یا منتظر شهادت در راه خدا هستند.

ما جزو کدام دسته هستیم؟ در هر کجا که هستیم همراه اسلام و انقلاب و پاکار نظام بمانیم. از خداوند این توفیق را بخواهیم که پایان کارمان، بدون لحظه‌ای لغزیدن و لرزیدن، ختم به شهادت شود و ملحق به صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْه شویم.

تاکیدات حضرت آقا بر روشن بودن پایان ماجرا، برگرفته از داستان جنگ احزاب است. در جنگ احزاب از ۱۰۰۰ نفر تنها ۱۳ تا ۳۰ نفر با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم باقی ماندند اما همین تعداد اندک به دلیل مقاومت و پایداریشان مشمول نصرت الهی شدند.

پس از امداد خداوند و بازگشت سپاه کفر، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در عبارتی غریب به این مضمون فرمودند: «الان نغزوهم و لایغزونا» از این پس آن‌ها به سراغ ما نخواهند آمد بلکه ما به سراغشان خواهیم رفت. یعنی موازنه قدرت تغییر خواهد کرد.

حضرت آقا نیز بر لزوم اتخاذ موضع تهاجمی و نه تدافعی از سوی ایران نسبت به دشمن تاکید کرده‌اند. قریب به این مضمون که اگر مقاومت را به پایان برسانیم و ایستادگی کنیم در عرصه‌ای وارد خواهیم شد که تحریم و تهدید و گزینه نظامی از روی میز برداشته خواهد شد.

«الان نغزوهم» پس از شکست محاصره و بازگشت دشمن، حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با ۱۰۰۰ نفر به سوی یهودیان بنی‌قریظه در جنوب مدینه که علیه مسلمین توطئه کرده بودند، گسیل شدند و قلعه آنها را محاصره و نابود کردند و ریشه بنی‌قریضه کنده شد. پس از آن در فاصله کوتاهی خیبر فتح شد. مجموع این اقدامات به نابودی یهود و سپس فتح مکه انجامید. مقاومت امروز مردم ما در محاصره و هجوم همه جانبه احزاب نیز ان شاءالله به نابودی اسرائیل منجر خواهد شد.

امکان ارسال نظر وجود ندارد!