بسم الله الرحمن الرحیم
-
محورهای صحبتهای دبیر تشکل راه بیداری، آقای علی اکبر جباری
-
جلسه ۱۴۵_ مورخ ۳ /۱۰/ ۱۳۹۹
- حضرت زینب (س), شیر زن تاریخ بشریت
حضرت زینب (س) بعد از مادر بزرگوارشان بزرگترین بانوی تاریخ بشریت هستند. اهمیت کار ایشان در روشنگری های بعد از واقعه کربلا، زمانی بیشتر نمود مییابد که توجه کنیم: اولاً ایشان یک زن بود و ثانیاً داغدار بود. نه داغ یک یا دو عزیز، بلکه داغ دو فرزند جگرگوشه، چند برادر و در رأسشان امام و ولی ایشان امام حسین (ع)، داغ برادر زادگان، امانت های امام حسن (ع) و بقیه عزیزانی که در روز عاشورا جانفشانی کردند و به شهادت رسیدند. سختی وقایع عاشورا برای امام حسین (ع)و سایر شهدا یک روز بود اما برای حضرت زینب(س) یک عمر بود. ایشان فرماندهی کاروانی را به عهده داشت که حرکتش را از کربلا(روز عاشورا) شروع کرد، راهی دارالعماره کوفه و سپس قصر یزید در شام شد و بعد به مدینه رفت و هنوز، حرکت این کاروان در جریان است.
اگر زینب کبری (س) نبودند، به واقع زحمات امام حسین (ع) در آن روز زیر بار بوق های تبلیغاتی بنی امیه و شرایط بسیار سخت و خفقانی که بنی امیه ایجاد کرده بودند، مدفون میشد. ایشان پیام امام حسین(ع) را بیکم و کاست به گوش بشریت رساندند.
حضرت زینب (س) پیامبر واقعه عاشورا و پیامبر اتفاق تلخ سقیفه و جریان شهادت حضرت زهرا (س) بودند و کارشان را به نحو احسن انجام دادند و حجت را بر همه زنان بعد از خود تمام کردند. حضرت نشان دادند که میتوان زن بود، خانه دار بود، شوهر دار بود، مادر بود و در عین حال، بزرگ ترین بارهای تاریخ بشریت را به دوش کشید.
ایشان قبل از ازدواج برای همسرشان عبدالله شرط کردند که هرجا امام حسین(ع) باشند، ایشان هم باید حاضر باشند. این که با وجود ازدواج در سن کم این شرط را تعیین کردند، نشان دهنده این است که حضرت برای زندگی خود برنامه و طراحی داشتند.
زبان ما از بیان ظرائف کار ایشان قاصر است و عمق زحمات ایشان، بایستی توسط امام زمان (عج) روشن شود.
کاروانی که حضرت زینب (س) سرپرستی میکردند، امروزه و با گذشت ۱۴۰۰ سال، در حال ادامه مسیر است و یار جمع میکند. شروع حرکت این کاروان، عصر عاشورا بود و به روز قیام منتقمِ خون شهید تشنه لب عاشورا(روز ظهور) متصل است.
- سنتهای الهی هنوز جاری است.
در پی اعدام روح ا… زم، آقای امجد ویدوئی منتشر کرد و به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب توهین کرد.
کار تأسفبار دیگری که آقای امجد در همین روزها انجام داد، تسلیت به مناسبتِ فوت پدر اردشیر امیر ارجمند، مشاور رسانهای میر حسین موسوی (در سال ۸۸)، بود. این شخص رئیس روابط عمومی سازمان منافقین و پدر و مادرش هم عضو شورای فرماندهی سازمان منافقین بودند؛ این عمل آقای امجد، به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.
سقوط ایشان به تعبیری مثل یک معجزه، نمایشی از جاری بودن سنت های الهی در عالم هستی بود. اگر فردی در دفاع از حق کوتاهی کند، نه این که طرفدار باطل باشد، بلکه فقط در دفاع از حق کم بگذارد، طبق سنت جاری الهی در عالم، این فرد کارگزار(عُمّال) طاغوت خواهد شد.
جوانان بسیاری پای منبرآقای امجد، علاقهمند به دین شدند. ایشان در جریانات کوی دانشگاه تیر۱۳۷۸ در آرام کردن دانشجویان معترض و ناراحت نقش مؤثری داشتند و از انقلاب و رهبر دفاع جانانهای کردند. اما نهایتاً در فرانسه، ذیل بیرق کفر آن اراجیف را به زبان آورده و به مفاهیم و ارزشهایی که روزگاری مدافع آنها بودند، پشت کردند.
البته با وقوع این رخداد، برخی در سواد، وجهه اخلاقی و مقامات معنوی آقای امجد تشکیک کردند، به این معنی که ایشان از ابتدا آن صبغه معنوی را نداشته است. اما ایشان شاگرد و مرید آقای بهاءالدینی و حقشناس بود و این طرز فکر اشتباه است و باید پذیرفت که انسان ممکن است عقاید و خطی مشیش عوض شود. و هیچ ضمانتی مبنی بر ثابت قدم بودن در مسیر دین، الی الابد، وجود ندارد. در خاندان اهل بیت نیز عده ای فرزند امام معصوم بودند، اما از صراط مستقیم منحرف شدند.
شایان ذکر است که هر که از نردبان معرفت و عرفان، بیشتر بالا رفت، امکان سقوطش بیشتر است و آسیبی که از سقوطش خواهد دید به مراتب بیشتر خواهد بود و استخوان هایش بیشتر میشکند.
بنده ای که ته دره هستم هیچ وقت احتمال سقوط ندارم چون ته دره هستم و قرار نیست پایین تر از این بیفتم اگر سقوط هم اتفاق بیفتد، خیلی برای بنده دردناک نیست چون ارتفاع زیادی نگرفته ام؛ اما آنهایی که تا نزدیک قله اوج گرفتند اگر پایشان سر بخورد و ته دره بیفتند دیگر چیزی از آنها باقی نمی ماند.
بنابراین ، باید مراقب سنت های الهی باشیم. سقوط آقای امجد ناراحت کننده بود اما تاریخ اسلام مشحون از این ریزشها بوده است و در پی این ریزشها، به فضل الهی، رویشهای عظیم و عجیبی رخ خواهد داد که این رویش ها نیز از سنتهای الهی است.
- لطافت بیش از حد، قدرت تشخیص را از انسان سلب میکند.
علت موضعگیری اخیر آقای امجد این است که ایشان در فتنه سال ۸۸ اسیر عواطف و احساسات شد و برای جوانانی که در جریان آشوبهای آن سال دچار جراحات فیزیکی شده بودند، دلسوزی نابهجا کرد و در نهایت اطرافیانشان فضایی برای ایشان ایجاد کردند که منجر به انحرافشان شد.
در فتنهی ۸۸ عدهای از بسیجیان نیز کتک خوردند، جانباز شدند، حتی این فتنه شهیدانی به جا گذاشت، بسیجیها، نیروهای انتظامی هم جوانهای مردم هستند، این احساساتی شدن یکطرفه (به نفع آشوبگران)، آقای امجد را با نظام زاویهدار کرد و به مرور به این جا رساند. چرا که «العامل علی غیر بصیره کالسائر فی غیر الطریق… ولا یزید سرعته الا بعدا»، کسی که بدون بصیرت عمل کند، مثل رونده در مسیری نادرست است که هر چه سرعتش بیشتر شود، از مقصد صحیح دورتر خواهد شد.
در آن زمان عدهای معتقد بودند که باید بزرگان نظام از ایشان دلجویی میکردند و توضیحات ارائه میکردند؛ این اتفاق افتاد، مسئولین وزارت اطلاعات در سال ۸۸ مدارک فراوان نزد آقای امجد عرضه کردند، اما پاسخ ایشان این بود که هرچه پسرش تأیید کند، میپذیرد! پسر ایشان هم یک شخص معلوم الحال است که از قبل از سال ۸۸ در جریان اصلاحات بود و به واقع مصداق پسر ناخلف!
گویا روایت امیرالمؤمنین (ع) در تاریخ تکرار میشود که فرمودند زبیر از ما اهل بیت بود تا وقتی که پسرش بزرگ شد و زبیر را از ما جدا کرد…
در زندگی آقای امجد نیز، دو نقطه ضعف دیده میشود ۱- عواطف بیش ازحد و عدم تسلط ایشان بر عواطف ۲- پسر ناخلف.
در پرونده روح الله زم موارد غیر قابل اغماض بسیاری قابل مشاهده است. اصلا بحث جبهه سیاسی نیست که بگوییم زم یک روزنامه نگار اصلاح طلب بود که نفوذی و جاسوس هم شد. این آقا زیاد هم نفوذی نبود و کارهایش را علنی انجام می داد، اصلا دفاع آقای امجد از این آدم(روح ا.. زم)، قابل توجیه نیست که با خوش خیالی تمام، رهبر انقلاب را خطاب کردند که «اگر فلانی به من میگفت، من دست این بچه را میگرفتم، میآوردم تحویل میدادم، دیگر نیاز به فریب دادن و سوء استفاده از آقای سیستانی نبود»!! هر چند که دفتر آقای سیستانی این ادعای ایشان را تکذیب کردند.
ساده لوحی در آقای امجد تا چه حد؟!! کسی(زم) که سرویسهای امنیتی غرب، فرانسه و آمریکا و کجا و کجا، ۲۴ ساعته مراقبت از وی می کنند، کارهایش را هماهنگ میکنند، ایشان(آقای امجد) بتواند به راحتی دستش را گرفته و تحویل اطلاعات بدهد!!
- مراقب باشیم به دست خودمان هلاک نشویم.
ماجرای آقای امجد عبرت آموز هست و پیش از همه، ما مدعیان انقلابیگری و ولایتمداری باید عبرت بگیریم، باید از سرانجام کارمان بترسیم و از درگاه الهی، برای ثابت قدم ماندن در مسیر حق، طلب یاری کنیم. به هیچ عنوان نباید مطمئن باشیم که تا آخرین روز عمرمان در این مسیر باقی و ثابت قدم خواهیم ماند. باید به طور جدی ملکات نفسانی و رذایل اخلاقی درونمان را بشناسیم و مدیریت آنها را به دست گیریم.
به عنوان مثال، لج بازی درون ما گاهی موجب میشود روی مطلبی، بدون دلیل قانع کننده پافشاری کنیم. شاید در مباحثات روزانه این پافشاری مشکلی ایجاد نکند، اما در بزنگاهها گرفتارمان میکند.
باید با جدیت، مراقب رذایل اخلاقی چون عجب، تکبر، خودخواهی و تعصب، باشیم. اگر در دفاع از مقدساتمان_که البته وظیفه دفاع داریم_ دست خالی هستیم، نباید متعصبانه بحث کنیم، باید تلاش کنیم، بر اطلاعاتمان بیفزاییم و روش مباحثه را بیاموزیم، تا بتوانیم با دلیل و منطق، به اقناع دیگران بپردازیم.
- حد و اندازه نگه دار، که اندازه نکوست.
بنابراین در بحث خودسازی باید توجه داشته باشیم که احساساتمان را مدیریت کنیم، دوست داشتن و لطافت به خرج دادن، حد و اندازه دارد، نباید خود را رها کنیم. از مواردی که بسیار، موجب لغزش و سقوط انسانها میشود، احساساتی بودن بیاندازه و لطافت بدون مدیریت است!
برخی تا خونی ریخته میشود، تشخیص حق از باطل برایشان دشوار میشود (گویی توقع دارند در جبهه حق، هیچ جرحی نباید صورت بگیرد). اما همه ما بر جنگهای تن به تن صدر اسلام و دلاور مردیهای نبی مکرم(ص) و امام علی(ع) و پسرانشان_که منجر به کشتارهای فراوانی میشد_واقفیم. چنان که حضرت امیر(ع) با آن عطوفت و لطافت، طی سه جنگ جمل، صفین و خوارج, بالای ۲۰۰۰۰۰ نفر از مسلمین را _که بسیاری از آنان حافظان قرآن بودند_ به هلاکت رساندند.
مولای ما حضرت امیر(ع)، حاکم مقتدر حکومت اسلامی، جنگ آور عرب که زرهشان پشت نداشت، در برابر ایتام، چهار دست و پا میشدند و صدای حیوانات را در میآوردند تا لبخند بر لب کودکان یتیم بنشیند. این لطافت در برابر کودکان با آن جدیت درمیدان نبرد، برای ایشان قابل جمع بود؛ چنان که پیامبر در رابطه با حضرت امیر فرمودند که الخشن فی ذات الله.
- نظارت بر وزرا، وظیفه مجلس یا دولت؟
اظهارات رئیس جمهور مبنی بر این که نظارت بر وزرا، وظیفه مجلس نیست بلکه وظیفه رئیس جمهور می باشد، اشتباه است. اتفاقاً مستقیمترین نظارتی که مجلس اعمال میکند، نظارت بر کار وزرا است، چرا که نمایندگان مجلس هستند که به وزرا رأی اعتماد میدهند و در واقع پیشنهاد رئیس جمهور را تأیید میکنند لذا اگر خطایی از وزرا سر بزند باید نمایندگان به آن بپردازند و …
- باید زحمت بکشیم
آقای فرید مدرسی، از خاندان علما هستند. ایشان یک فعال دانشجویی و روزنامه نگار اصلاح طلب بوده که توانسته است در حوزه علمیه قم برای خودش جایگاهی فراهم کند و کارهای رسانهای مورد نظرش را انجام دهد. برخی میگویند ایشان نفوذی حوزه علمیه است.
در پاسخ باید گفت که نفوذی، تعریف مشخصی دارد و برای هر چیز نباید از لفظ نفوذی استفاده کرد. پیشینه و سابقه آقای مدرسی واضح است، اما برای رسیدن به مقصودش وقت گذاشته و با توانمندی که در حوزه اطلاع رسانی و ارتباطات و روزنامه نگاری داشته ، توانسته است از جانب حوزه علمیه حرفهایی بزند و جهتدهی کند. این هنر را داشته، زحمت کشیده، و ماحصل تلاشش را برداشت کرده است.
متأسفانه جبهه مقابل، در این مسائل از ما جلوتر هستند و ما کماکان در بحث رسانه مشکل داریم، یعنی آن جایگاهی که باید داشته باشیم را نداریم.
- نماینده مورد نظر، در دسترس نمیباشد!
در موضوعات مطالبه گری که نیازمند تماس با نمایندگان مجلس است، دیده میشود که نمایندگان محترم، یا در دسترس نیستند و یا جوابگو نیستند. در این موارد باید توجه داشت که زنگ زدن بسیار مؤثر است، البته ارسال پیامک، مفید و لازم است اما کافی نیست، شده بیست بار تماس بگیرید، این کار را انجام دهید. این پیگیری خصوصاً تماس تلفنی کار را برای نمایندهها جدیتر خواهد کرد. سختی کار ما همین جا است؛ صبر بر تماس با نمایندگان. ان شاء الله منجر به نتیجه بسیار خوبی خواهد شد.
- خلاءهای قانونی
بزرگواری پرسیدهاند چرا در رابطه با کمکاریهای رییس جمهور، وزرا، نمایندگان یا مشکلاتی مثل حقوقهای نجومی، قوانین بازدارنده وجود ندارد؟
بخشی از قانون را دولت پیشنهاد میدهد که به آن لایحه میگویند. بخشی را نیز مجلس پیشنهاد میدهد که «طرح» نام دارد؛ این طرحها و لایحه ها در مجلس بررسی میشود. کسانی که در حقوقهای نجومی یا مفاسد دیگر، ذی نفع هستند، هرگز علیه خود، طرح یا لایحهای به مجلس پیشنهاد نمیدهند! البته گاهی بر اثر فشار افکار عمومی یا فشار گروههای مطالباتی، قانونی علیه این مفاسد تصویب میشود که بسیار شل و آبکی و به درد نخور است و هیچ مشکلی را حل نمیکند. مثلا در مورد حقوقهای نجومی قانونی تصویب کردند که بعد از یک سال و نیم، دوسال دوباره به همان وضعیت قبل برگشته است و این حقوقها دیگر غیر قانونی نیست! در واقع قانونی که وضع شده، قانون دقیق و کاملی نبوده است و قدرت بازدارندگی ندارد.
- وضع قوانین محکم، مسئول مقتدر میطلبد!
برای رفع خلاءهای قانونی این چنینی باید سعی کنیم فضای انتخاباتی را به دست گیریم تا در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری یا حتی شورای شهر، شایسته ترین افراد انتخاب شوند.
به علاوه باید با صبوری، بر مجلس و قوانینش نظارت کنیم. باید این نظارت وجود داشته باشد تا نمایندگان، جرأت و امکان لابی با صاحبان سرمایه را نداشته باشند که بتوانند در سایه ارتباط با این افراد، شرکت بزنند و بخواهند در کنار نمایندگی مردم، فعالیت اقتصادی انجام دهند و هر زمان منافع اقتصادیشان به خطر افتاد، از اجرای قوانین جاخالی بدهند.