بسم الله الرحمن الرحیم

 

  • محورهای صحبت‌ دبیر تشکل راه‌بیداری، علی اکبر جباری
  • جلسه ۲۷۱، ۲۲ شهریور ماه  ۱۴۰۲

 

 اهمیت تشخیص بزنگاه‌های تاریخی

این ایام از جهت تاریخی مصادف با ایام شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم است و اتفاقات تلخی که در کوچه بنی‌هاشم رخ داد. یکی از بزرگ‌ترین اتفاقات تاریخ_سرنوشت جانشینی و خلافت بعد از پیامبر_ در همین روز‌ها رخ داد و مسیر خلافت ظاهری عوض شد و پس از چهارده قرن هنوز ما شاهد عوارض آن بدعت و انحراف هستیم. در جریان سقیفه و غصب خلافت، در ظاهر آن اتفاق حضرت محسن علیه السلام به شهادت رسید و یک مادر مجروح شد که بعد از ۹۵ روز ایشان هم به شهادت رسید؛ اما پس از آن به واسطه آن انحراف، قتل‌ها و جنگ‌های بسیار بزرگی رخ داد و خون مسلمان‌ها به زمین ریخته شد. در مسیر هدایت مردم اعوجاج و انحراف ایجاد شد و تا امروز آن قضیه ادامه دارد. تشخیص بزنگاه‌های تاریخی و درست عمل کردن بسیار مهم است. حضرت زهرا سلام الله علیها در آن واقعه دقیق و درست تشخیص دادند. بانوی ۱۸ ساله باردار و عزادار به تنهایی در آن قضیه ایستادند و اعتراض کردند و تا سر حد جان، مقاومت کردند و آخر هم به شهادت رسیدند.

تکلیف جانشینی حکومت و خلافت بعد از رسول الله توسط ۶۰_۵۰ نفر تعیین شد. ۶۰_۵۰ نفر در سقیفه دور هم جمع شدند و این بدعت و انحراف بزرگ را پدید آوردند. عده زیادی نبودند اما پس از غصب، آن را تثبیت نیز کردند؛ تثبیت آن، بیعت گرفتن از حضرت امیر علیه السلام بود. حضرت زهرا سلام الله علیها در آن موقعیت خیلی به موقع اعتراض کردند؛ در صورتی که در خاندان بنی‌هاشم و اصحاب پیامبر افرادی داشتیم که می‌دانستند حق چیست و موضع درست در این جا چیست؛ اما کسی کاری نکرد‌. شاید خیلی‌ها نمی‌دانستند چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد؛ اما حضرت زهرا(س) می‌دانستند.

در قصه روی کار آمدن پهلوی، رضا خان به سمت تهران راه افتاد و با ۱۵۰ نفر قزاق و دو ارابه توپ، تهران را گرفتند‌، کودتا رخ داد و در یک فاصله بسیار کوتاه رضا خان، مسیر شاه شدنش را طی کرد.. اگر مردم تهران به هوش بودند، نمی‌گذاشتند چنین اتفاقی بیفتد. سلسله قاجار خرابکار بود؛ اما پهلوی خرابکارتر از قاجار!! قاجاریان حداقل به دین مردم کاری نداشتند اما پهلوی آمد که اساس دین را بزند. بزنگاهی بود که رضا خان برنده شد. و باز هم اهمیت تشخیص بزنگاه ها!!

هر روز، لحظه حساس کنونی است!

ما همیشه باید هوشیار باشیم و هیچ‌گاه نگوییم که بقیه هستند. اصلا نباید روی بقیه حساب کرد‌. یک نفر دو نفر یک‌دفعه با داد و فریاد می‌آیند و یک محله و یک شهری را تحت تاثیر خودشان قرار می‌دهند و ورقی را برمی‌گردانند. در یک جمع هزار نفره، دونفر داد و بیداد می‌کنند و فضا را به نفع خودشان می‌چرخانند. ما در جریان دفاع از جبهه حق باید همیشه حواسمان باشد که هوشیار و مراقب باشیم. هر روز، لحظه حساس کنونی است که یک بار در مورد آن صحبت کرده‌ایم. ما به آن نقطه تعیین کننده‌ای که در تاریخ بشریت قرار است رخ بدهد داریم نزدیک می‌شویم و طبیعتا سرعت و حجم اتفاقات بسیار بالا است.

در همین چند سال اخیر از سال ۹۸ در تابستان ۹۸ آن شورش جوکر‌ها را علیه دولت انقلابی عراق(که طرفدار ایران بود) داشتیم که متاسفانه آن دولت را به زیر کشیدند و کسی بالا آمد که مشکوک و متهم به قتل سردار سلیمانی بود و نخست وزیر عراق شد‌. قصه آبان ۹۸ و ماجرای بنزین را داشتیم‌ که در ۸۰۰ شهر ما اغتشاش شد ۴۰۰-۵۰۰ نفر کشته شدند. بعد  از آن، شهادت سردار سلیمانی را داشتیم؛ که نفر دوم کشور را به‌طور رسمی‌ترور کردند‌ و یک حکومت رسماً آن را به گردن گرفت‌. سپس قصه کرونا و حواشی آن، خصوصا در آغاز که فشار بسیار زیادی به جبهه انقلاب و به حکومت اسلامی‌ وارد شد‌، که شما کم کاری می‌کنید و مردم را به کشتن می‌دهید. همه این اتفاقات در مدت ۳-۴ سال اتفاق افتاد و پارسال هم که آشوب مهسا‌ رخ داد، و تا الان ادامه دارد‌. در کنار این اتفاقات، گرانی و تورم وحشتناک‌، که در این ۴ سال رخ داد‌. همه اتفاقات دهه هفتاد و هشتاد را در نظر بگیریم، شاید به اندازه این ۴ سال نشود. سال ۷۸‌، اتفاقات کوی دانشگاه را داشتیم که اصلا قابل مقایسه با قصه بنزین آبان ۹۸ نبود؛ و ماجرای فتنه ۸۸ . سرعت و حجم و فشردگی اتفاقات بسیار بالاست‌ لذا باید نسبت به اتفاقات حساس بود و سر بزنگاه عمل کرد و این است که اهمیت دارد.

«مردم»، عامل تعیین کننده

در تمامی‌این اتفاقات‌، چه در صدر اسلام و چه اکنون‌، مردم نقش تعیین کننده ای داشتند‌. در ماجرای سقیفه اگر مردم با جریان غاصب حق حضرت امیر علیه السلام‌، همراهی نمی‌کردند این اتفاقات رخ نمی‌داد‌.

همراهی مردم چطور بود؟ زمانی که حضرت امیر علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از مردم درخواست کردند که اعتراض کنند و این ظلم را نپذیرند، مردم با جریان حق همراهی نکردند و در برابر جریان باطل سکوت کردند و آن سکوت به معنی همراهی بود‌.

ما باید «مردم» را داشته باشیم؛ ولی این مهم است که چگونه؟ برخی «مردم» را به طور مطلق بیان می‌کنند به این معنی که هر چه مردم بگویند درست است‌.. این گزاره همواره صحیح نیست. در ماجرای سقیفه‌، طرز فکر مردم درست و مشروع نبود.

از طرف دیگر نمی‌شود در چشم مردم نگاه کرد و بگوییم «چه کسی گفته است که هر چه مردم می‌گویند درست است؟» زیرا این سخن باعث می‌شود که مردم را از دست بدهیم.

موضع گیری در قبال مردم

  1. بعضی از روی ساده لوحی و بی فکری مردم مردم می کنند.
  2. بعضی هم از روی نفاق سنگ مردم را به سینه می زنند؛ یعنی می‌دانند که اینجا موضع مردم درست نیست‌، اما «مردم مردم» می‌کنند‌ تا بتوانند نظر خودشان را تحمیل کنند‌.
  3. ما مردم را با فکر و موضع گیری درست‌، داشته باشیم‌. که این کار سختی است‌.

اهمیت جهاد تبیین اینجا معلوم می‌شود که مردم را داشته باشیم؛ اما نه با این فکر که هر چه «مردم» می‌گویند درست است‌. «مردم» اگر پشت قضایا نباشند و اگر اراده‌شان شکل بگیرد آن اتفاق را رقم بزنند‌، می‌زنند؛ حتی اگر کل دنیا مخالفشان باشد‌. این وسط‌، آن حلقه مفقوده «جهاد تبیین» است‌. همانطور که از لفظ جهاد بر می آید یعنی یک کوشش بسیار زیاد.

جهاد پیامبر در صدر اسلام

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ۲۳ سال زحمت کشیدند زحمت طاقت فرسا! به قدری که در سوره طه می فرماید: طه(۱) ماانزلنا علیک القرآن لتشقی(۲) ما قرآن را نازل نکردیم که تو خودت را به مشقت بیندازی. یا خداوند در سوره شعرا به پیامبر می‌فرماید: لَعَلَّک باخع نفسک اَلّایکونوا مؤمنین… نزدیک است برای ایمان نیاوردن آنها جانت را بدهی!

انحراف در دین؛ نتیجه فقدانِ جهاد تبیین

با بررسی تاریخ صدر اسلام می بینیم افرادی که آن‌گونه برای پیامبر در جنگ‌ها جانبازی کردند و جان دادند، بعد از شهادت پیامبر، پای بزرگترین میراث و آرمان پیامبر که بحث جانشینی و حکومت بود نایستادند. چون دین که جوهره‌اش بحث ولایت و جانشینی بعد از پیامبر بود برای مردم تبیین نشده بود. خود پیامبر در آن ۲۳ سال، ۸۴ غروه و سریه برایشان اتفاق افتاد و مدام درگیر جنگ بودند لذا فرصت تبیین پیدا نکردند. اهمیت جهاد تبیین اینجا مشخص می شود. مردمی که داوطلبانه به پیامبر ایمان آوردند و جانشان را فدای ایشان کردند پس از شهادت ایشان و تنها ۷۰ روز بعد از واقعه غدیر، قول و عهد و قرارشان را با پیامبر و حضرت امیر علیه السلام فراموش کردند.

_ چرا مردم همراهی نکردند؟

_ دین نهادینه نشده بود.

_ چه کسی باید دین را نهادینه می‌کرد؟

_ حضرت امیر علیه السلام، که بعد از پیامبر نگذاشتند و آن انحرافات پدید آمد.چه انحرافات سیاسی و چه انحرافات اخلاقی. در دوره ای که امام حسن و امام حسین علیهم السلام در مدینه زندگی می‌کردند، مردم در شهر مدینه گرفتار فساد‌های اخلاقی شده بودند به گونه‌ای که برای برگزاری مهمانی در دربار معاویه در شام، آوازه خوان و رقاصه‌ هایشان را از شهر مدینه(شهر پیامبر) می‌بردند. این انحرافات در سایه فقدان جهاد تبیین رخ داد!

حضرت امیر علیه السلام هم که به حکومت رسیدند باز درگیر سه جنگ بزرگ با خود مسلمانان(نه با کفار و مشرکین) شدند. فکر کنید پدری در جنگ خلیفه مسلمین کشته می‌شد، آیا بستگان و فرزندان او ماجرا را به این سادگی رها می کردند؟ می‌‌گفتند: علی اینها را یتیم کرده است. حضرت امیر هم نتوانستند آن تبیین را انجام دهند و آن‌قدر حضرت را اذیت کردند که کار حضرت به درد دل با چاه رسید. آن هم در چهار سال و ده ماه نه در چهل سال.

«مردم» و حکومت اسلامی

جهاد تبیین بسیار مهم است، چون مردم را همراه می‌کند. دین برای مردم آمده است. دین منهای مردم، بی‌معنی است. حکومت اسلامی ‌برای مردم است. برای اینکه مردم را به صلاح و سعادت برساند؛ نه اینکه یک عده بیایند حکومت کنند، دستور بدهند، قدرت دستشان باشد و زندگی خوب داشته باشند. حکومت اسلامی آمده برای اینکه مردم را به بهشت ببرد. حضرت امیر، در نهج البلاغه ـ زمانی که حاکم شدندـ می‌فرمایند: اگر از من اطاعت کنید، من شما را به سوی بهشت می‌برم. حکومت اسلامی‌ برای «مردم» است، وقتی «مردم» حکومت اسلامی‌را قبول نداشته باشند و دنبال آن نباشند، هزار سال هم آن حکومت اتفاق بیفتد، به درد نمی‌خورد. این مطلب را بارها گفته‌ام که این اتفاقات آشوب مهسا جمع می‌شود، منتها مردمی‌که ذهنشان و شناختشان  آسیب دیده، اگر برنگردند، ما شکست خوردیم. ما اینها را برای همیشه از دست داده‌ایم. حکومت اگر بخواهد باشد و مردم آن را نخواهند، به درد نمی‌خورد.

ما حکومت اسلامی را نمی‌خواهیم!

یک سؤال؟ حکومت اسلامی‌تشکیل شده است اما مردم می‌گویند ما اصلاً این حکومت را نمی‌خواهیم، تکلیف حاکم چیست؟

تا وقتی که حکومت اسلامی تشکیل نشده و مردم هم نخواهند تشکیل نمی‌شود؛ اما وقتی که مردم می‌‌خواهند و حکومت اسلامی تشکیل می‌شود؛ حتی اگر بعد از آن حکومت اسلامی را نخواهند، حکومت وظیفه دارد:

یک: خودش را نگه دارد.

دو: مردم را با خودش همراه کند.

این گزاره که برخی از مذهبی‌ها می‌‌گویند:« مردم حکومت را نمی‌خواهند، حکومت اسلامی کنار برود و نتیجه را به صندوق رأی واگذار کند؛ یا اگر مردم در انتخابات شرکت نکنند و درصد آرا خیلی پایین باشد، حکومت باید کنار برود» غلط است. افرادی که  در انتخابات شرکت نمی‌کنند، حق تعیین حاکمیت را از خودشان سلب کرده‌‌اند و حکومت ادامه پیدا می‌کند؛ منتها حکومت اسلامی باید سعی کند ذهن مردم را اصلاح کند و نباید با مردم قهر کند و از آنها فاصله بگیرد.

حکومت داری بدون درد سر!!

در جریان لایحه حجاب، عده‌‌ای از مسئولین، نشان دادند، بدشان نمی‌آید بدون درد سر، حکومت کنند، بعد از گذشت یک سال هنوز لایحه حجاب را تصویب نکرده‌‌اند. به نظر من می خواهند به نحوی امت حزب الله را بازی دهند و خیلی با جریان بی‌حجابی سر شاخ نشوند و حکومتشان را بکنند. این که برخی مسئولین بخواهند حرفه‌ای(بدون در سر) حکومت کنند، خطرناک است؛ مثل بقیه حکومت‌ها، که برخی امتیازات را به مردم می‌دهند تا مردم را آرام کنند و خودشان بدون درد سر به حکومتشان برسند. اگر قرار بر این بود، حضرت امیر علیه السلام در مقابل زیاده‌‌‌خواهی طلحه و زبیر و … کوتاه می آمدند و کار به فتنه و آغاز جنگ جمل نمی‌رسید تا یک عده کشته شوند و بعد بگویند اینها را علی کشته است. اگر قرار بود به هر قیمتی حکومت اتفاق بیفتد، حکومت حضرت امیر، پانزده سال زودتر با پذیرش شرط عبدالرحمن بن عوف در شورای شش نفره آغاز می‌‌‌شد.. یا ماجرای جنگ صفین، حضرت اگر در برابر معاویه کوتاه می‌آمدند، معاویه در شام حکومت خودش را می‌کرد، حضرت هم در بقیه ممالک اسلامی حکومت می‌کردند. معاویه هم یک آدم زرنگی بود، مرزهای حکومت اسلامی ‌با روم را هم حفظ می‌کرد. یک پولی هم به حکومت مرکزی می‌داد، حضرت هم حکومتشان را می‌کردند و جنگ صفین رخ نمی‌داد. از دل جنگ صفین جنگ خوارج و نهروان و ماجرای شهادت حضرت امیر بیرون آمد! اگر جنگ صفین اتفاق نمی‌افتاد، حضرت امیر هم به شهادت نمی‌رسیدند!

با تمام آن شلوغی‌ها و جنگ و‌… ! حضرت امیر خیلی برای مردم صحبت کردند. «جهاد تبیین!»

امام حسین (ع) صبح تا عصر روز عاشورا با زبان تشنه و بدن مجروح چقدر برای مردم صحبت کردند! نگفتند که دیگر کار تمام است و ما که قرار است شهید بشویم پس مشغول به جنگ بشوند! حضرت از هر فرصتی برای «جهاد تبیین» استفاده کردند!

مبادا سُنبه ابرقدرت ها پرزور شود!!

الان سر قصه برجام و زیاده خواهی‌های آمریکا، در کشور دولت‌هایی سر کار آمدند که رسما با آمریکا همسو بودند! (دولت اصلاحات، دولت آقای روحانی) اما رهبر انقلاب به پشتوانه جبهه انقلاب و انقلابیون کوتاه نیامدند.

بعضی از جاها سنبه پرزور است! در زمان خلافت حضرت امیر علیه السلام اشعث، استاندار آذربایجان بود و فساد کرد. حضرت او را عزل کردند! بعد جنگ شد.  اشعث به نخیله نرفت و قبیله کِنده هم نیامدند یعنی بزرگترین قبیله کوفه که لشکر حضرت امیر علیه السلام را پر می‌کردند! حضرت امیر چه کار کردند؟ پرچم لشگرگاه را کَندند و درب خانه اشعث نصب کردند! یعنی من کوتاه آمدم! بعد اشعث به لشگرگاه آمد و لشگر پر شد!

در قصه برجام، ما برجام را امضاء کردیم اما آن طور که آنها دلشان خواست قصه برجام پیش نرفت! همکاری‌هایی که دولت آقای روحانی داشت انجام می‌داد تا یک جایی آمد و از یک جایی به بعد رهبر نگذاشتند! مثل سال ۸۳ که پروتکل الحاقی امضاء شد و تمام فعالیت‌های ما تعلیق شد و آمریکا و اروپا به قول‌هایی که داده بودند عمل نکردند. در آخرین ماه‌های دولت آقای خاتمی‌، رهبر انقلاب گفتند که خود شما فعالیت‌های هسته‌ای را تعلیق کرده‌اید و خود شما هم باید این پلمپ‌ها را بشکنید و فعالیت‌‌های هسته‌ای را شروع کنید! آنها نیز جلوی دوربین‌ها این پلمپ‌ها را شکستند و فعالیت‌های هسته‌ای مجددا راه اندازی شد! یا در دوره آقای روحانی برجام امضاء شد (برجام هسته ای)! طرف مقابل تقاضای امضای برجام منطقه‌ای، برجام  موشکی، حقوق بشر،‌…! را داشت؛ اما رهبر اجازه ندادند. و ما باج ندادیم! تحریم‌هایی که امروزه علیه ایران وجود دارد، در تاریخ بی‌سابقه است! به گونه‌ای راه نفس را بسته‌اند که شما در واردات ساده‌ترین چیزها گیر می‌کنید! نمونه خیلی کوچک آن قصه عراق و برق و‌…! عراق به آن گرمی، مخصوصا در تابستان، برق را از ایران تأمین می‌کند؛ اما چند سال است نتوانسته پول برق را بدهد و ایران برق را قطع کرده است! به‌خاطر قصه تحریم و ترس از آمریکا، عراق حاضر شده برقش قطع شود ولی پول ما را ندهد. عراق برای تهیه مایحتاج واجب مردمش نمی‌تواند مستقل عمل بکند.

ما کوتاه نیامده‌ایم اما اگر سنبه طرف مقابل پر زور باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ مجبور می‌شویم کوتاه بیاییم! سنبه آنها چه موقع پرزور می‌شود؟ وقتی که دور و بر رهبر از مردم خالی بشود! وقتی که مردم به دولت روحانی رأی دادند سنبه پرزور بود؛ آقای روحانی خیلی صریح شعار رابطه با آمریکا و امضای برجام را در انتخابات داد.

لذا مراقب باشیم اگر ما کوتاه بیایم و دل خوش به بقیه باشیم، اطراف رهبر خالی خواهد شد، هنوز سِمَت رهبری دارند اما با دست بسته مجبور می‌شود  به طرف مقابل باج بدهد..

فرزانه سالاریمشاهده نوشته ها

Avatar for فرزانه سالاری

حسینیه شهید بهشتی

امکان ارسال نظر وجود ندارد!