بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انقلاب انگلیسی

در سال‌های گذشته شبهه‌ای با این مضمون که انقلاب اسلامی طراحی شده دست انگلیسی‌ها بوده است، تا با روی کار آوردن آخوندها مردم را دین‌زده کنند، در میان مردم رواج یافته بود که امروز هم مجدداً بر سر زبان جوان‌ها افتاده است. در پاسخ باید از معتقدین به این شبهه پرسید که هدفشان از طرح این گزاره چیست و می‌خواهند چه نتیجه‌ای بگیرند. اگر با طرح این گزاره قائل به لزوم براندازی می‌شوند، باید گفت اکنون نیز همان انگلیس با بی‌بی‌سی و… پشت جریان برانداز هستند! پس فرقی نمی‌کند. آمریکا نیز به تعبیری فرزند نامشروع انگلیس است که اکنون دیگر بزرگ شده و برای خودش پدر شده است. اگر با هر فردی بر مبنای ادعای خودش کمی پیش بروید، خودش به بی‌اساس بودن ادعایش پی خواهد ‌برد.

می‌گویند چون هواپیمای حامل امام هنگام بازگشت به ایران را نزدند، مشخص است که انقلاب کار خود انگلیس و آمریکاست. اگر کار انگلیس و آمریکاست، چرا این‌قدر از روز اول با آن مبارزه کردند و در مسیرش سنگ انداختند؟! چرا حامی دائم مالی و رسانه‌ای مخالفان حکومت ایران هستند؟

 

آبروی بربادرفته یا به‌دست‌آمده؟

برخی تخریب چهره اسلام را به گردن آخوندهای سرکارآمده می‌اندازند و معتقدند با ماندن شاه، لااقل آبروی اسلام نمی‌رفت. غافل از این که در دوره شاه، اسلام و تشیع آبرویی نداشت. برای حمله به ویتنام از خاک ایران استفاده می‌شد. در جنگ‌های اعراب و اسرائیل از خاک سرزمین شیعه برای حمله به اعراب استفاده می‌شد. پیش از انقلاب، در ایام حج، وهابی‌های عربستان شیعه‌های ایرانی را أخ‌الیهود می‌خواندند. اگر شرایط الان بی‌آبرویی است، ما این بی‌آبرویی را به آن آبرو که شیعه را أخ‌الیهود می‌دانسته و شاه کشور شیعه که خودش را کمربسته امام رضا علیه‌السلام معرفی می‌کرده و نام پدرش و خودش و بچه‌اش رضا بوده و در کشتار مردم ویتنام و فلسطین و… سهیم بوده است، ترجیح می‌دهیم.

 

از بحث‌های فرسایشی حذر کنید

پاسخ‌دادن به این شبهات بی‌فایده است، چراکه طرح‌کنندگان این شبهات دنبال پاسخ‌گرفتن نیستند و چند روز بعد، شبهه‌ای دیگر یا گرانی و… را برای مخالفتشان علم می‌کنند. فردی که چنین چیزی می‌گوید، یا سطح فکری‌اش پایین است، فلذا هر پاسخی به او دهید، بی‌فایده است و یا فرد هفت‌خط و هفت‌رنگی است که باز هم پاسخ‌دادنتان تنها شما را خسته می‌کند و او مجدد شبهه جدیدی می‌اندازد. بنابراین، مباحث این‌چنینی مطرح‌شده از جانب افراد سن و سال‌دار، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را باید رها کنیم.

اما نوع برخورد با نوجوان‌ها متفاوت است. البته نوجوانان معمولاً چنین شبهه‌ای را نمی‌پذیرند و با عقل و منطق خود پوچی آن را درک می‌کنند. سؤال غلط اصلاً جواب ندارد. ما نباید وارد هر بحثی شویم. برخی بحث‌ها فرسایشی است.

یکی از کهن‌سالان اقوام ادعا می‌کرد که در زمان شاه، اسرائیل اصلاً جرأت حمله به فلسطینیان را نداشت! غافل از این که اصل مسئله اشغال فلسطین هم‌زمان با سلطنت پهلوی بود. اگر شاه می‌توانست غلطی بکند، اصلاً نمی‌گذاشت کشور جعلی اسرائیل در دل فلسطین شکل بگیرد. آقای شاهی که اسرائیل از او می‌ترسید، در جنگ پنج کشور عربی با اسرائیل چه‌کاره بود؟!! بنده از ادعای این پیرمرد عصبی شدم. خواستم دلیل بیاورم، اما سکوت کردم، چراکه بحث با یک فرد ۸۰ساله را بی‌فایده می‌دانستم. لذا، در مورد مباحث این‌چنینی که از ابتدا مشخص است تنها زمان شما را هدر می‌دهد و نتیجه‌ای ندارد، اصلاً سر بحث را باز نکنید. تنها به یک مخالفت کوتاه با بیان جمله «خیر این‌ طور نیست» اکتفا کنید.

 

با نوجوان، نوجوانی کنید

برخی چاره کار در ارتباط با نوجوانان را ارائه مباحث منطقی به آن‌ها می‌دانند و بر این باورند که نوجوان امروز استدلال می‌خواهد تا قانع شود. بنده عرض می‌کنم که اتفاقاً نوجوان‌های امروزی بسیار کم به دنبال استدلال هستند. این حرف‌ها که باید استدلال باشد و… حرف‌های باکلاس و رنگ‌ولعاب‌دار رسانه‌ای است. حقیقت این است که نوجوان‌های امروز درگیر شعبده رسانه‌ای هستند. اگر اهل استدلال بودند، چرت‌وپرت‌ها و متناقض‌گویی‌های اینترنشنال و منوتو و بی‌بی‌سی را نمی‌پذیرفتند. آن‌ها بر موج احساسات سوار شدند. ببینید این فردی که اخیراً در حین فرار (به دلیل بدهی مالی) دستگیر شد، (حسن فیروزی) احساسات را چطور تحریک می‌کند. او دخترش را بوسیده و می‌گوید من در زندان و در شرف اعدام هستم. ای کاش بشود یک بار دیگر دخترم را ببوسم! اما واقعیت آن بود که مردک در حال فرار بوده و در اتوبوس او را دستگیر کردند و مشخص شد این شخص بدهکار است و اصلاً قرار نبوده اعدام شود. همان نوجوان‌هایی که دنبال استدلال‌ هستند، آن همه برایش احساسات به خرج دادند و حتی کمی شک به ماجرا پیدا نکردند.

ایران پر از مفاخر و استاد دانشگاه است، اما عده‌ای از همین نوجوانان، آخوندهایی را که در حوزه علمیه درس خوانده و بیش از دکترا معلومات دارند، بی‌سواد می‌دانند و صدف بیوتی و ساسی مانکن و و یک مشت فاحشه و رقاصه را باسواد و لیدر انقلاب می‌شمارند! علی کریمی که نمی‌تواند تنها چند دقیقه پشت‌‌سر هم در حوزه‌ تخصصی‌اش، فوتبال، حرف بزند، نماد انقلاب شده است! این نوجوانان نه دنبال استدلال، بلکه تابع احساسات هستند. اتفاقاً ما نیز باید از همین راه وارد شویم، اما چون به دلمان نیست، وارد نمی‌شویم. هنوز نیز آهنگ شروین در خودروها و مغازه‌ها پخش می‌شود، اما سرود ارائه‌شده توسط جبهه انقلاب (کلیپ دختر همسایه) توسط خود جبهه انقلاب شبهه‌ناک معرفی شده و طرد می‌شود؛ جماعتی که به‌جای حمایت از این سرود در پی استدلال‌آوردن برای کسانی هستند که طی چهل روز ۳۸هزار دروغ را شنیدند، اما مستندات پاسخ‌گویی به آن فریب‌ها را نپذیرفتند!

برای نوجوانی که سوار بر احساسات تصمیم‌گیری می‌کند، باید از راه خودش، از راه احساسات وارد شد. باید سرودهای نوجوان‌پسند با محتوایی در مخالفت شعار زن، زندگی، آزادی اشاعه پیدا کند، اما توسط خودی‌ها به‌‌شدت با آن مخالفت می‌شود! دشمن سوار بر احساسات نوجوانان ما شده‌ است، اما ما بر اساس آن چیزی که از دهه شصت در ذهنمان حک شده است پیش می‌رویم و به آن عنوان جهاد تبیین نیز می‌دهیم! جهاد تبیین برای طرف مقابل ملاک است، نه برای خودمان! برای بصیرت‌افزایی نوجوانان مسابقه کتاب‌خوانی از فلان کتاب ترتیب می‌دهیم! غافل از این که این نسل اصلاً کتاب نمی‌خواند. ما باید نگاهمان را اصلاح کنیم، وگرنه نمی‌توانیم کاری پیش ببریم.

 

کار برزمین‌مانده بسیار است

عده‌ای تنها سخن از بایدها می‌زنند، اما خودشان هیچ کاری نمی‌کنند. می‌گویند باید درباره‌ اصول انقلاب با نوجوان‌ها صحبت کرد! بسیار خوب! چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ برخی تواضع به خرج داده و معتقد هستند، سواد ارتباط با نوجوانان و اقناع آن‌ها را ندارند. بنابراین، به‌کلی عقب می‌کشند و به یک نظاره‌گر صرف تبدیل می‌شوند. سوادش را ندارید، لااقل می‌توانید به باسوادها کمک کنید. می‌توانید یک استکان چای دست آن‌ها بدهید. همان‌طور که در میدان جنگ نظامی، مشارکت همه به‌صورت جنگیدن در خط مقدم نیست. ۲۰ درصد جنگ خط مقدم و ۸۰ درصد در عقب جبهه در حال انجام است. جبهه راننده دارد، امدادگر دارد، آشپز، خیاط و هماهنگ‌کننده کارهای اداری و… دارد.

از وزارت آموزش‌‌وپرورش که توقع کار انقلابی نداریم. خودمان باید دست به دست هم دهیم و کاری کنیم. اصلاً گزینش آموزش‌‌وپرورش فاجعه است. مدارس غیرانتفاعی‌ که دیگر هیچ. از چنین دبیرانی توقع کار در مورد انقلاب برای دانش‌آموزان نمی‌رود. به‌جای صحبت از بایدهایی که لازم است انجام شود و نمی‌شود، باید باور کنیم که هیچ‌کس نیست و به این فکر کنیم که چه کاری از دست ما برمی‌آید.

در بسیاری از مجامع جبهه انقلاب، از جمله تشکل راه‌بیداری، افراد غالباً به امید دیگران نشسته‌اند تا دیگران کاری بکنند! اما اگر کسی در میدان بود، رهبر نظام فرمان آتش‌به‌اختیار نمی‌دانند! در مسائل فرهنگی، در جهاد تبیین، در جنگ شناخت‌ها، آتش‌به‌اختیار! یعنی هر کاری کردید، کردید! هیچ‌کسی نیست. منتظر پشتیبانی نباشید.

به امید دیگران نشستن خطاست. جلسات پنجشنبه، در رابطه با چگونگی برخورد چهره‌به‌چهره با مردم را ما با نزدیک ۴۰ نفر شروع کردیم، اما با نزدیک ۱۰ نفر به اتمام رساندیم! فردی که خودش نظری داده که مورد استقبال جمع نیز قرار گرفته و در موضوع آن نظر مسئولیت قبول کرده، دیگر نمی‌آید! چه کاری واجب‌تر از این جلسات بوده که آن فرد را از ادامه راه منصرف کرده است؟! لذا، جلسات پنج‌شنبه بی‌نتیجه ماند، چراکه ما فکر می‌کنیم عده‌ای هستند که منویات ما را انجام دهند. اما واقعیت این طور نیست.

ما اصول کار تشکیلاتی را رعایت نمی‌کنیم. از یک تشکل ۴۰۰نفره حدود ۱۰ نفر در جلسات حضوری شرکت می‌کنند، بعد انتظار داریم یک کار بزرگ و مؤثر توسط تشکل رقم بخورد. بی‌مایه فتیر است. طرح‌های زیادی داریم، دغدغه و نگرانی‌مان هم بسیار است، اما لوازم انجام و پیگیری طرح‌هایمان را رعایت نمی‌کنیم. ساده‌ترین لازمه‌اش حضور در جلسات است که مورد توجه قرار نمی‌گیرد. هر تشکل دیگری اگر به این نقطه می‌رسید، تعطیل می‌‌شد.

 

لزوم الگوگرفتن از کار تشکیلاتی عصر ائمه علیهم‌السلام

دوره امامت امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام از دوره‌هایی است که نسبت به دوره‌های سایر ائمه، اطلاعات چندانی از آن‌ها نداریم. در حالی که باید این دوره‌ها را بشناسیم و تحلیل کنیم و از آن الگو بگیریم. قوی‌ترین کارهای تشکیلاتی در تاریخ اسلام در طول دوره ائمه، خصوصاً این سه بزرگوار، اتفاق افتاده است؛ زیرا حلقه محاصره بسیار تنگ بوده است. همسر امام جواد علیه‌السلام، ام‌فضل، دختر مأمون بود. مار در خانه حضرت زندگی می‌کرد! امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام نیز تمام عمر خود را در پادگان، در میان سربازان خلیفه، تحت سخت‌ترین محاصره به سر می‌بردند. اما هرچه کار سخت‌تر شد، شدت و کیفیت کار تشکیلاتی آن روزگار بیشتر شد. به طوری که جلوی چشمان دشمن، وکلا و نمایندگان آن انوار الهی رفت‌وآمد می‌کردند و نامه، پول، آدم و… جابه‌جا می‌شد.

 

مولود فرخنده

حضرت امام جواد علیه‌السلام، فرخنده‌ترین مولود تاریخ اسلام، در ایامی متولد شدند که شیعیان تحت سنگین‌ترین فشارهای تبلیغاتی و روانی بودند. حضرت ۵۵ساله بودند که امام جواد علیه‌السلام متولد شدند. دشمنان امامت امام رضا علیه‌السلام را به خاطر آنکه ایشان فرزندی نداشتند، زیر سؤال برده بودند و حتی شیعیان را در مورد امامت ایشان به شک انداخته بودند.

شیعیان از این جهت تحت فشار بودند که اصل مذهب داشت زیر سؤال می‌رفت و خود امام رضا علیه‌السلام به صورت ویژه‌تری تحت فشار بودند. ولادت امام جواد علیه‌السلام آب خنک و گوارا و رحمتی بود که از جانب خداوند نازل شد و آن فشار را از سر شیعیان و امام رضا علیه‌السلام برداشت. بنابراین، باید روز میلاد ایشان را به صورت ویژه جشن بگیریم که از روزهای شادی اهل بیت علیهم‌السلام است.

امام جواد علیه السلام در ۸سالگی به امامت رسیدند و در ۲۵ سالگی شهید شدند. خداوند اراده کرد به وسیله ایشان نشان دهد امامت یک امر الهی و آسمانی است و هرکسی نمی‌تواند به این مقام و رتبه برسد. بروزهای حضرت در دوران کودکی در مباحثاتشان با دانشمندان ادیان مختلف و دانشمندان فرق اسلامی گواه این مدعاست. همسر امام دشمن ایشان و جاسوس بود. اما حضرت و یارانشان با کار تشکیلاتی قوی و یک هماهنگی بسیار ویژه، دنیای تشیع را اداره می‌کردند.

زمان امام عسکری علیه‌السلام نیز دشمن بسیار مراقب بود که ایشان ازدواج نکنند تا آن ذخیره نهایی متولد نشود، اما جلوی چشم دشمن این ازدواج اتفاق افتاد و دشمن نفهمید و حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف متولد شدند و دشمن نتوانست کاری کند.

 

دهه فجر و جاری‌شدن دوباره ولایت الله بر روی زمین

۱۲ و ۲۲ بهمن به معنای واقعی کلمه یوم‌الله است. منظور از ولایت که فدایی آن بودن افتخار ما و ضدولایت‌بودن مبغوض ماست، ولایت خداوند است که تا اهل بیت علیهم‌السلام ادامه پیدا کرده و به ولایت فقیه رسیده است. خداوند در قرآن هدف از خلقت انس و جن را پرستش خود بیان فرموده است. وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (ذاریات، ۵۶)؛ جنیان و آدم‌ها را نیافریدم مگر برای این که مرا بپرستند. پرستش خداوند چگونه محقق می‌شود؟ انسان‌ها چه فعلی را انجام دهند خداوند پرستیده و هدف خلقت اجابت می‌شود؟ اجرای فرامین خداوند پرستیده‌شدن اوست. وقتی خداوند پرستیده و فرامین او پیاده می‌شود، خداوند حاکمیت و سرپرستی خود را به مردم اعمال می‌کند. این معنی ولایت است. یعنی هم خودمان خداوند را بپرستیم، هم دیگران را وادار به پرستش خداوند کنیم. معیّت این دو در کنار هم معنای ولایت است. به همین دلیل، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر جزو فروع دین و در فروع دین نیز بر سایر فروعات، از جمله نماز و روزه، حاکم است. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر شریف‌ترین فرایض است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم فرموده‌اند: اگر کسی اهل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر باشد، خلیفه و جانشین خداوند در زمین است. چراکه او مجرایی برای جاری‌شدن ولایت خدا در جامعه شده است.

طبق دستور صریح قرآن، حکم‌کردن و دستور و فرمان‌دادن فقط از آن خداست. إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ (یوسف، ۴۰)؛ خداوند دستور داده است فقط او را بپرستیم و جز او را تبعیت نکنیم. خداوند در جای دیگری فرموده است: أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (نساء، ۵۹)؛ خدا و رسول و اولی‌الامر را اطاعت کنید! یعنی این سلسله ولایت را به مراتب پایین‌تر تسری داده است. کسانی که می‌گویند ما فقط خدا را قبول داریم و به حدیث و… کاری نداریم، آن ایمان به خدا را هم دروغ می‌گویند. مگر بی‌استمداد از روایات می‌توان فهمید خواسته خداوند چیست؟! انسان باید اول خدا را بشناسد. خداوند باید خودش را بشناساند و این کار را از طریق مجرای ولایت محقق می‌کند. چراکه فرموده است أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ پروردگار، پیامبر و کسانی را که از طرف خداوند اجازه امر دارند، اطاعت کنید! چه کسانی پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم اجازه امرکردن دارند؟ ائمه معصومین علیهم‌السلام. ایشان فرموده‌اند اگر ما نبودیم، فقها را تبعیت کنید! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم فرموده‌اند اَلْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ اَلرُّسُلِ. حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف فرموده‌اند: اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواهِ حَدیثِنا. وقتی دستتان به ما نمی‌رسد و می‌خواهید تکلیف خود را بدانید، از روایان حدیث تبعیت کنید! حضرت در ادامه حدیث فرموده‌اند که ما حجت بر آن‌ها هستیم و آن‌ها حجت بر شما هستند؛ فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِمْ.

ولایت یعنی مسیر پرستیده‌شدن خداوند. وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ (آل‌عمران، ۶۸)، اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا؛ خداوند ولی کسانی است که ایمان آورده‌اند. یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ آنان را از تاریکی‌ها به سوی نور هدایت می‌کند (بقره، ۲۵۷). إنّما وَلیّکُم اللهُ وَ رسولُهُ وَ الّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلاهَ وَ یُؤتونَ الزَّکاهَ وَ هُم راکعونَ؛ همانا فقط و فقط الله و رسول خدا و مؤمنین ولی شما هستند؛ همان مؤمنی که در حین نماز، زکات داده و چیزی را بخشیده است (مائده، ۵۵)؛ یعنی حضرت علی علیه‌السلام. وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ؛ کسی که خداوند، رسول خدا و آن مؤمنین ولی او باشد، در گروه و حزب خداست و بدون تردید پیروز است (مائده، ۵۶).

 

ولایت و حکومت تنها باید از آن خداوند باشد

از آنجا که ۱۲ بهمن و ۲۲ بهمن روزهایی هستند که کشور ما، جهان تشیع و امت اسلام چند قدم به سمت بیشتر پرستیده‌شدن خداوند قدم برداشتند، یوم‌الله هستند. به واسطه این ایام مسیر پرستیده‌شدن خداوند هموارتر شده است. قانون اساسی ما هرچند به اسم قرآن و ائمه بود، اما اسلامی نبود؛ بلکه برگرفته از بلژیک و فرانسه بود. دادگستری‌مان نیز به تقلید از دادگستری کشورهای اروپایی برپا می‌شد. در رأس آن نیز کسی بود که اجازه حکومت و حکم‌کردن نداشت. اجازه امرکردن از آن کسی است که اولی‌الامر باشد و اجازه حکومت داشته باشد، اما شاه اجازه حکومت نداشت. در حالی که وقتی صفویان حکومت تشکیل دادند، برای رفع این مشکل منصبی به نام شیخ‌الاسلامی در دربار تعریف کردند که از قله‌های جهان تشیع بودند؛ شیخ بهایی و علامه مجلسی شیخ‌الاسلام‌های صفویان بودند. جناب مقدس اردبیلی را برای شیخ‌الاسلام شدن، از نجف به اصفهان دعوت کردند. ایشان سوار مرکب و اسب فرستاده‌شده از سوی دربار نشد و با استر خود به سوی اصفهان به راه افتاد. این حیوان در میانه راه از مسیر منحرف شد و رفت که علفی بخورد؛ سربازان شروع به زدن حیوان برای بازگرداندنش به مسیر کردند. علامه سربازان را به دلیل این رفتار توبیخ کرد و گفت اختیار این الاغ با من است. شما چرا او را از علف‌خوردن محروم کردید؟ می‌خواستند ایشان را شیخ‌الاسلام کنند، اما وقتی ایشان نوع برخورد آن‌ها را دید، از همان جا بازگشت.

محقق کرکی نزدیک ۳۵ سال تقریباً همه‌کاره دوره شاه طهماسب بود؛ شاه طهماسب قوی نبود و تقریباً تمام کار در زمان او در دست محقق کرکی بود. در زمان صفویه، شاه برای رفتن به میدان جنگ از شیخ بهایی، علامه مجلسی یا محقق کرکی اجازه می‌گرفتند. البته این اقدام زمان صفویه نیز کامل و صحیح نبود. صحیح‌تر آن بود که شاهان کنار بروند و آن علما اداره حکومت را به دست بگیرند اما به هر حال، صفویه تلاش  خود را کرده بود.

 

۲۲ بهمن، غدیری دیگر

شاید بتوان ادعا کرد که ۲۲ بهمن، هم‌طراز عید غدیر است. عید غدیر از آنجا که ولایت خداوند امتداد پیدا کرده و از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم به حضرت علی علیه‌السلام رسیده است، عیدالله‌الاکبر هست. در ۲۲ بهمن نیز حکومت خداوند در جامعه مسلمین بسط پیدا کرده و قوانین اسلام قانون حاکم بر جامعه شده است. تنها قانون اساسی در دنیا که بر اساس مُرّ قانون اسلام و مذهب شیعه جعفری تدوین شده است، قانون اساسی جمهوری اسلامی است. البته نادیده‌گرفته‌شدن قوانین توسط مردم و مسئولین موضوع دیگری است. ما باید به‌عنوان آمر به معروف، مسئولان و مردم را وادار به عمل به قوانین کنیم. عمل به این قوانین همان پرستیده‌شدن خداوند است. ۷۵ مجتهد درجه یک که بعدها جزء مراجع تقلید شدند، این قوانین را تدوین کرده‌اند. پس از آن نیز در مجلس و سپس شورای نگهبان تأیید شده است.

ما منکر کم‌و‌کاستی‌ها نیستیم، اما اصل درست است. دزدی یا خراب‌کاری یک رئیس‌جمهور یا وزیر خدشه‌ای به اصل قانون و اصلِ کار وارد نمی‌کند. لذا، جا دارد به همان اندازه‌ای که در اعیاد مذهبی خوشحالی می‌کنیم، دهه‌فجر را نیز گرامی بشماریم. انقلاب اسلامی اتفاق بسیار بزرگ و مهمی بود. برای اولین‌بار بعد از حکومت دوماهه امام حسن علیه‌السلام، کسانی در رأس کار آمدند که اجازه حکومت داشتند. اگر گذر متدینین پیش از انقلاب به دادگستری می‌افتاد و موفق به گرفتن حقشان می‌شدند، حق خود را می‌گرفتند اما در آن تصرف نمی‌کردند، چون قاضی را طاغوت می‌دانستند؛ قاضی‌ای که اجازه قضاوت و حکم نداشت. قاضی باید از جانب خداوند اجازه قضاوت داشته باشد. آن‌ها به قم، نزد مرجع تقلیدشان می‌رفتند و برای تصرف در مالشان از او اجازه می‌گرفتند. قضاوت دو اجر دارد. اگر قاضی قضاوت صحیحی داشته باشد، هر دو اجر را می‌برد، اما اگر سهواً (غیرعمد) اشتباه قضاوت کند، یک اجر دارد. اما اگر کسی اجازه قضاوت نداشته باشد و قضاوت کند، جهنمی خواهد بود؛ حتی اگر درست قضاوت کند.

در نظام جمهوری اسلامی، ولی‌فقیه از پیامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام، بر اساس فرامین ایشان، اجازه حکمرانی (دستوردادن) دارد و به رئیس قوه‌قضاییه اجازه قضاوت می‌دهد و رئیس قوه‌قضائیه نیز به قضات اجازه قضاوت می‌دهد. تا رهبری حکم رئیس‌جمهور منتخب را تنفیذ (تأیید) نکند، او اجازه معرفی کابینه یا هر انتصاب دیگری را ندارد.

بنده این ایام بسیار مبارک را خدمت شما و همه آن‌هایی که قلبشان برای انقلاب اسلامی می‌تپد تبریک عرض می‌کنم و یاد همه کسانی را که در راه پیروزی انقلاب زحمت کشیدند و جان و مال دادند، گرامی می‌دارم.

در دوره امام جواد و امام هادی علیهماالسلام، با آن همه خفقان، شیعیان کار خود را پیش می‌بردند، اما امروز حتی اگر کسی در راه اعتلای نام اسلام کمکی به ما نکند، لااقل مانعی وجود ندارد. بنابراین، بهانه کمک‌نکردن دیگران پذیرفتنی نیست. همین که کسی دنبال ما نیست، بزرگ‌ترین کمک است!

امکان ارسال نظر وجود ندارد!