بسم الله الرحمن الرحیم
- محورهای صحبت دبیر تشکل راه بیداری، علی اکبر جباری
- جلسه ۲۸۱ مورخ ۸ آذر ماه ۱۴۰۲
اهمیت امر به معروف در لحظات حساس تاریخ اسلام
مسیر تاریخ با اتفاقاتی که پس از شهادت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رخ داد، عوض شد. در حال حاضر در دنیا حدودا دو میلیارد نفر مسلمان وجود دارد. ذخایر عالم از قبیل نفت و نقاط استراتژیک برای حمل و نقل کالا و رفت و آمد و … در دنیا تحت اختیار مسلمانها است اما مسلمانان ضعیف نگه داشته شده اند. در قضیه اخیر غزه، در یک جنگ قلدر مأبانه یک طرفه، ۱۵ هزار نفر شهید شدند. یمن سعی کرد به حماس و فلسطینیها کمک کند، موشکهای آنها توسط عربستان(خادم حرمین شریفین) و از شهر مدینه(شهر پیامبر) رهگیری میشد. شروع این اعوجاج از ماجرای سقیفه بود. در تاریخ آمده است که ۵۰-۶۰ نفر در سقیفه جمع شدند و آن جنایت را در غیاب حضرت علی(ع) بر علیه بشریت رقم زدند. ۵۰-۶۰ نفر تعداد کمی است اما تنها حضرت زهرا(س) جلوی این افراد ایستاد؛ چرا که حضرت علی(ع) به دستور حضرت رسول(ص) مأمور به سکوت بودند. اگر در روز سقیفه صدهزار نفر نه! هزار نفر نه! ۵۰-۳۰ نفر جلوی آنها می ایستادند و می گفتند پیامبر چنین چیزی نگفته اند و صبر کنید تا علی علیه السلام بیاید،آن اتفاقات نمیافتاد. در آن روز در ماجرای سقیفه عده ای پیدا نشدند تا اعتراض کنند؛ تنها یک نفر پیدا شد، یک بانوی ۱۸ ساله! با آن وضعیت جسمی و فرزندی که در رحم داشتند. چه کاری از دستشان بر میآمد جز دادن جان و فدا شدن. بخاطر نهی از منکر عده ای(غصب حق خلافت امیرالمومنین) جان خود و جنینشان را گذاشتند.
فقط حدود ۱۲۰ هزار نفر از مسلمانان در حجهالوداع شرکت کرده بودند، با حضرت علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر بیعت کردند. در آن روز، حجاز حدود ۸۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و مدینه یک شهر چند هزار نفری شده بود. ۵۰-۶۰ نفر در سقیفه جمع شدند و ورق را خلاف دستور پیامبر(ص) برگرداندند. از آن جمعیت چند هزار نفری، فقط یک نفر مثل حضرت زهرا (سلام الله علیها) اعتراض کردند و جانشان را در این راه فدا نمودند. اگر در آن روز یک عده امر به معروف و نهی از منکر میکردند و در برابر آن جمعیت ۵۰-۶۰ نفری می ایستادند و نمیگذاشتند این بدعت و انحراف رخ دهد، الان وضعیت مسلمانان در دنیا، این گونه نبود. این اهمیت امر به معروف را نشان میدهد.
وسعت اثر امر به معروف و نهی از منکر
خداوند در قرآن کریم میفرماید:« ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی النّاس» آیت الله جاودان در یکی از جلسات خود در تفسیر این آیه میفرمودند:«گاهی اوقات یه نفر با یک گناه، همه زمین، آبها، بیابانها و همه جا را آلوده میکند. اگر یک مسلمان با نهی از منکر جلوی این گناه را بگیرد، جلوی آلودگی در خشکیها و دریاها را گرفته است». این سخن اهمیت امر به معروف را نشان میدهد، به همین خاطر است که حضرت امیر فرمودند:« وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ» تمام کارهای خوب – مانند نماز، قرائت قرآن، انفاق، حج، خمس، زکات، صله ارحام، زیارت امام حسین و حتی جهاد در راه خدا دربرابر امر به معروف و نهی از منکر مثل نم دهان در برابر اقیانوس هستند. گاهی اوقات نمیدانیم چه کار بزرگی داریم انجام میدهیم. امر به معروف یا نهی از منکری که انجام میدهیم مانع وقوع یک فساد عظیم در آینده می شود. برخی فسادها(منکرات) مانند غصب خلافت بعد از پیامبر(ص) _که بزرگترین فساد و منکری بود که رخ داد_ ابعادی جهانی دارد.
گاهی اوقات در یک شهر به یک نفر تذکر میدهیم اما وسعت اثر آن به کل آن شهر می رسد. به طور مثال فردی به نام مهسا امینی منکری را مرتکب میشود(پوشش نامناسبی دارد) که او را به پایگاه پلیس منتقل میکنند. ظاهراً فقط بحث پوشش موی سرش نبوده است که مثلاً کشف حجاب کرده باشد. در پایگاه پلیس دچار افت فشار میشود و بعد از مدتی میمیرد و یک مملکت ۸۰ میلیونی را ۶ ماه تحت الشعاع قرار میدهد. این دختر نه سلبریتی بوده و نه آقازاده و فقط یک منکر مرتکب شده بود. اگر برادر، خواهر یا دوستی به او تذکر میداد که «لباس درست بپوش» این اتفاقات نمی افتاد. منکر او، منجر به کشته شدن چند صد نفر و یتیم شدن، بیهمسر شدن و بیفرزند شدن چند هزار نفر شد.
آیه قرآن(کلام خداوند) دقیق است و اغراقی در آن وجود ندارد لذا وقتی فرموده: “ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس” یعنی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به همین جدی ای می باشد همانطور که در کلام امام باقر علیه السلام، شریف ترین فرایض معرفی شده است.
یک تذکر ما که به جایی نمی رسد!
هر امر به معروف و نهی از منکر ما بسیار مهم است اصلا نباید فکر کنیم صدای ما به جایی نمیرسد که بخواهیم یک تذکر بدهیم!! مهسا امینی اصلاً آدم مشهوری نبود، یکی مثل بنده و شما بود و به آنجا رسید. یکی هم مانند شهید حججی که در آن معرکه با گردن افراشته چشم در چشم دشمنی وحشی مثل داعش، نترسید و منفعل نشد و آن اتفاقات را رقم زد. ما از شهید حججی در سوریه جز همان یک عکس چیز دیگری نداریم و بعد هم خبر شهادت ایشان آمد. تا قبل از شهادت شهید حججی ما جرأت تشییع علنی جگرگوشههایمان را که در سوریه به شهادت میرسیدند، نداشتیم؛ زیرا توسط رسانههای صهیونیستی اذهان عده ای مسموم شده بود. شهید حججی نه سردار بود نه یک آدم مشهور و فقط یک جوان گمنام ۲۵ ساله بود که نترسید و در برابر دشمن منفعل نشد. نتیجه آن نترسیدن آن شد که در فضای جنگ روانی سنگین دشمن، ورق را به نفع جبهه حق برگرداند. به تنهایی و با انجام یک معروف(عظیم)، میلیاردها دلار پولی که خرج تبلیغات علیه مدافعان حرم شده بود، بی اثر کرد و آن معروفش، اثر وسیعی بر اذهان عمومی نسبت به مدافعان حرم گذاشت.
اثر پروانهای
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ این نیست که یک اثر وضعی در عالم میگذارد و یک موضوع ماورایی است. استدلالهای علمی مانند اثر پروانهای هم پشت این قصهها وجود دارد. قسمتی از سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را برگرفته از همین آیه ساخته بودند… (یک نفر با همسرش بداخلاقی میکند، همسرش تحت تاثیر آن بداخلاقی شروع به رانندگی می کند و با ماشین جلویی تصادف میکند. ماشین جلویی که بار آهن داشته است با ترمز ناگهانی، تیرآهنهایش به ماشین جلویی اصابت می کند و راننده ماشین جلویی کشته میشود. بعد از این اتفاق خانواده شخص کشته شده… همین جور، حدود ۷ اتفاق مهم برای آدمهای داخل سریال به یک بداخلاقی گره میخورد. این بداخلاقی یک منکر است که عوارضش تا سالیان طولانی بر جای خواهد ماند.
ماجرای سقیفه به ما نشان داد که ممکن است یک منکر در مقیاس ۵۰-۶۰ نفر اتفاق بیفتد؛ اما اثر آن، چنان بزرگ شود که به حکومت معاویه و واقعه عاشورا بیانجامد. یعنی سبط پیامبر را با آن وضع وحشتناک برای تقرب بیشتر به خدا و رسولش، سر میبرند و به شهادت میرسانند! هر چه کشتار در صدر اسلام بعد از رسول اکرم اتفاق افتاده، به خاطر همین اعوجاج(منکر) ۵۰-۶۰ نفر بود. ماجرای قیام مختار بعد عاشورا، واقعه حَرّه، ماجرای مدینه و جنگهایی که برای سرنگونی بنیامیه رخ داد. پرچم خونخواهی ابومسلم خراسانی، روی کار آمدن بنی عباس که بیش از بنیامیه به ائمه ظلم کردند و امامزادگان بسیاری را در طول تاریخ شهید کردند. یعنی یک تاریخ خون بار، بهخاطر یک بدعت و یک منکر، در قیاس ۵۰-۶۰ نفر اتفاق افتاد. لذا امر به معروف و نهی از منکری که انجام میدهیم را نباید بیاهمیت و کوچک بدانیم.
یک «نه» ساده!
در فضای مجازی نیز وقتی یک پسند(لایک) میکنیم، اگر پردهها کنار برود، اثر همان یک انگشت زدن را میبینیم. مثلا طرف در فضای مجازی کلی پرت و بلا گفته است، میگوییم نه، اینجوری نیست. وقت هم نداریم یا نمیخواهیم با او بحث کنیم. در فضای مجازی، آن جایی که دشمنان دارند ذهن مردم را شستوشو میدهند، میرویم و فقط میگوییم: «نه خیر! چه کسی گفته این جوری است؟» همین! این نه گفتن ساده به طرف مقابل بسیار فشار آورده است. یک «نه» گفتن ما، یک پسند زدن ما، یک نهی از منکر یا امر به معروف، که به نظر ما بسیار ساده و کوچک است، اهمیت دارد. عالم هستی، عالمی بسیار پیچیده و تو در تو است. آیه قرآن میفرماید:« إن جهنم لمحیطه بالکافرین» همین الان جهنم کافران را در برگرفته است. حال آن که پستترین مرتبه خلقت خداوند با این همه پیچیدگی، همین عالم ماده است اثر امر به معروف و نهی از منکر فوق العاده است و قابل تأمل اینکه همه اعمال ما حائز اهمیت هستند. تک تک انسانها، افراد مهم و اثرگذاری میتوانند باشند که با اعمالشان و تک تک ثانیههای عمرشان میتوانند در جهان هستی اثر عظیمی بگذارند. لذا باید مراقب اعمال و گذر ثانیه های عمر، بود.
چگونه ثانیه های عمر خود را گذراندیم؟!
سبک زندگی اسلامی یعنی ثانیه به ثانیه زندگی ما بر اساس یک حجت شرعی باشد و هر ثانیه زندگی توجه کنیم که نظر خداوند چیست؟ و طبق نظر خدا الان تکلیفمان چیست؟ خداوند درباره همه شئونات و امورات زندگی ما نظر داده است.
سبک زندگی اسلامی مخالف سبک زندگی طاغوت است. همه احادیثی که از پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است دستور خداست. جبرئیل از طرف خدا دستورات را به پیامبر(ص) گفته است و حضرت امیر(ع) به دستور پیامبر آنها را روی پوست نوشتهاند و میراث امامت شده است. این میراث از پیامبر، امام به امام منتقل شده است و در حال حاضر دست حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) است. در هر دورهای از زندگی ۲۵۰ ساله معصومین علیه السلام بخشی از این میراث امامت، با توجه به شرایط بیان شده است. شرایط در دوره امام صادق و امام باقر(علیهم السلام) بیشتر مهیا بوده است لذا حجم بیشتری از این میراث به نسبت دیگر امامان، بیان شده است. بسیاری از این مطالب هم گفته نشده و نزد حضرت حجت(عج) است. خداوند درباره آب خوردن هم چند صفحه دستورات دارد. به طور مثال در روز ایستاده و در شب نشسته و در سه حرکت آب بخورید. بعد از نوشیدن آب به امام حسین(علیه السلام) سلام بدهید. در مورد غذا خوردن ۴۰_۳۰ صفحه روایت داریم، چگونگی نشستن، خوردن، شروع کردن و اتمام غذا. چه بخوریم و چه نخوریم؟؟ خدا در مورد خوابیدن، لباس پوشیدن، سفر رفتن، مُردن، به دنیا آمدن و… برای ما رهنمود داشته است. خدا درباره جزء به جزء زندگی ما اشاراتی داشته است.
ادعای تدیّن؛ سبک زندگی غیر اسلامی
در ذهن برخی مسلمانان، فقط نماز و روزه و برخی از فروع دین دستور خدا می باشد. برخی حتی حجاب را هم به عنوان دستور خدا قبول ندارند. مهمانی میگیرد اما اسراف میکند و … . در سبک زندگی اسلامی، خدا نظر داده که چگونه ازدواج کنیم. اما می بینیم سن ازدواج بالا رفته است؛ به خاطر خود خواهی و راحت طلبی؛ حتی برخی مادرها مانع ازدواج فرزندانشان هستند. نتیجه این افزایش سن ازدواج کاهش شدید فرزندآوری است. خدا را فراموش کردهاند، مذهبی و انقلابی هم هستند. مادران متدین انقلابی که به اسم مراقبت از دختران یا پسرانشان مانع ازدواج آنها می شوند.
دستورات خدا را جابهجا میکنیم و میگوییم چرا همه چیز به هم خورده است! در گذشته مردم خداترستر بودند و اینگونه نبود که دو تا کلاس نهج البلاغه و… بروند، دیگر خدا را بنده نشوند. علم برای آدم غیر مهذب حجاب میشود. بنده نوعی ریش میگذارم یا چادر میپوشم، نماز میخوانم و فکر میکنم انسان مذهبی هستم، مدام دوره میگذارنم و با حصول علم، سیاهتر میشوم.
به طور مثال برخی خانوادههای مذهبی برای اجاره دادن خانه، به مستأجر میگویند: خانه را به خانواده با حداکثر دو بچه، اجاره میدهیم. با این شرایط خانوادههای چند فرزندی نمیتوانند خانه اجاره کنند. بحث پول و هزینه نیست، بلکه بحث نکبتی به نام تکبر و نخوت و غرور است که ما را فرا گرفته است.
لحظه به لحظه زندگی ما باید منطبق بر دستور خدا باشد یعنی لحظه به لحظه زندگی ما باید همراه با امر به معروف باشد؛ چون امر به معروف و نهی از منکر یاد آوری دستور و نظر خدا در هر لحظه است.
آقا پسر مومن متدین به خانواده دختر معرفی میکنیم و می دانیم که این خواستگار مناسب این خانواده دختر است اما مادر ایرادات نادرستی میگیرد و از یک جایی به بعد هم، می گوید خسته شدهایم. افرادی که به خواستگاری دختر ما میآیند، به ما نمیخورند و وقتمان دارد گرفته میشود. میگوید میخواهم دخترم به سختی نیفتد در حالی که اینگونه نیست و میترسد یک وقت سختی دخترش به دوش او نیفتد. در روایت داریم که اگر جوان متدین، باایمانی به خواستگاری دخترتان آمد، دخترتان را بدهید و در ادامه روایت نگفته خانه، ماشین و فلان شغل را داشته باشد. خدا در سوره نور ضمانت کرده که «یغنهم الله من فضله» «من از فضل خودم کسی که ازدواج کند را بی نیاز می کنم.» نگفته پولدارمیکنم بلکه گفته بینیاز میکنم، این از سنت های الهی است. در این موارد امر به معروف کنید و به خانواده دختر فشار بیاورید که چرا وقتی برای دخترت خواستگار خوبی میآید به شغل آقاپسر گیر میدهی؟ مگر وقتی خودتان ازدواج کردین، خانه، ماشین، شغل مناسب و همه چیز داشتید؟! چرا مانع می شوید؟
یا در جایی دیگر خداوند در قرآن کریم میفرماید که از فرزنددار شدن نترسید؛ «نحن نرزقهم و ایاکم»، «ما به آنها(فرزندان) روزی میدهیم و شما را»، نگفته که روزی آنها را به شما میدهیم و جدا کرده است، روزی بچه جدا و روزی پدر و مادر را جدا میدهد. آن وقت این وضع فرزند آوری، حتی بین خانوادههای متدین و مذهبی است!