بسم الله الرحمن الرحیم
- محورهای صحبت دبیر تشکل راه بیداری، علی اکبر جباری
- جلسه ۲۷۸ مورخ ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۲
طوفان الاقصی، پیش دستی حماس
درگیری تمام عیاری رخ داده است. غزه یک نوار ساحلی است که طول آن ۴۴ کیلومتر و عرض آن در پهنترین قسمت۱۲ کیلومتر و در باریکترین قسمت ۶ کیلومتر است(غزه اصلاً عمق ندارد). یک جای کوچک ۳۶۰ کیلومتر مربعی است که به اندازه یکی از محلههای بزرگ تهران است.
اسرائیل برای پاک سازی غزه برنامه داشت که شواهد آن هم مشخص بود. منتها حماس پیشدستی کرد تا مقداری ابتکار عمل داشته باشد. زمینهسازی این نقشه اسرائیل هم صلح ابراهیم و برقراری رابطه با عربستان و امارات و… بود. حماس برای این برنامه ۳-۴ سال تمرین کرده بود؛ همان گونه که اسرائیل برای این هدف از ۳-۴سال قبل برنامهریزی کرده بود. ابتدا با بحرین و امارات و قطر و عربستان و… روابط را عادیسازی کرد. چون میدانست اگر بخواهد با حماس درگیر شود، درگیری سختی خواهد بود. حماس پیشدستی کرد و با طوفان الاقصی برنامهریزی دشمن را تا حدی به هم ریخت، فشار جامعه جهانی حتی در کشورهای غربی و عربی زیاد شد. عربستان با اسرائیل در بندر ایلات هممرز است. عربستان به نفع اسرائیل رسماً موشکها و پهبادهای یمن را رهگیری میکند و میزند. از آن طرف هم حملات اسرائیل به غزه را محکوم میکند که به خاطر فشار افکار عمومی داخلی و دنیا است.
جهاد تبیین برای بیداری جهانی
گفته می شود فرصت ها در دل تهدید ها نهفته است. یکی از شرایطی که جهاد تبیین بسیار به کار میآید، شرایط کنونی است. ما باید بتوانیم جنایات اسرائیل در غزه را به تمام دنیا منتشر کنیم. لذا پیامرسانهای ایرانی و تغییر افکار عمومی ایران به نفع غزه را رها کنیم. افکار عمومی ایران همین مقدار که طرفدار غزه و مقاومت است، کفایت میکند. همین که حکومت این اعتماد به نفس را دارد که به صورت معنوی از حماس حمایت کند و کارهایی در این زمینه انجام دهد، کافی است.
لذا باید تلاش کرد مردم دنیا در اروپا، آمریکا و همه نقاط عالم بیدار شوند. ما اگر میخواهیم کاری انجام دهیم باید برای این نقاط دنیا فکر و برنامهریزی کنیم؛ وگرنه آمریکا و اسرائیل موشک و پهبادهایی بسیار پیشرفته تر از آنچه ما داریم، در اختیار دارند. صنعت پهباد ما وقتی پهباد RQ170 را گرفتند متحول شد و توانستیم از روی پهباد آمریکایی کپی کنیم. امریکا نسخهای پیشرفتهتر از موشک و پهبادهایی که ما داریم، دارد.
این سخن به این معنی نیست که ما نباید این موشکها و پهبادها را درست کنیم؛ مسائل را باهم قاطی نکنیم! منظور این است که جنگ ما با یک رودررویی مستقیم و پنجه درافکندن نظامی تمام نمیشود بلکه جنگ شناختی(جنگ رسانه ای) نیز پیش روی ما است.
ما سرگرم افکار عمومی داخلی هستیم. سال گذشته در جریان آشوب مهسا، در بله و ایتا مشغول روشنگری بودیم و برای همدیگر پیام فرستادیم. در حالی که افرادی که ذهنشان آلوده و مسموم شده در بله و ایتا نیستند. این ذهنهای مسموم مثل استخوان لای زخم باقی ماند. وقتی در بازی پرسپولیس به فلسطین و پرچم فلسطین و مردم غزه و … اهانت میشود؛ این آتش زیر خاکستر است. سر و صدای مردم عادی در استادیوم است که آنگونه بیتربیتی کردند. ظاهر آشوب مهسا تمام شده است اما -بارها گفتهام- ذهن به خطا رفته گروهی از مردم درست نشده است و تنها با جهاد تبیین درست می شود.
رهبر انقلاب سه چهار سال قبل فرمودند جهاد تبیین واجب عینی و فوری است. سال گذشته در جریان آشوب مهسا هم دوباره تاکید کردند. در شرایط کنونی و با شروع درگیری ها در نوار غزه، صورت جهاد تبیین عوض میشود یعنی باید جهاد تبیین برای داخل را رها کرد و اولویت تبیین اتفاقات(جنگ غزه) را به کشورهای غربی و سپس کشورهای منطقه اختصاص داد. جهاد تبیین برای داخل ایران وقتی در اولویت قرار می گیرد که حکومت از ترس مردم، از فلسطین دفاع نکند و حامی و صدای مظلوم نشود اما در حال حاضر افکار عمومی ایران خنثی و ساکت است و عده اندکی از انقلابیون اظهار نظر میکنند. تحصن مردم انقلابی در میدان فلسطین و یا نشر ظلم صهیون ها در پیامرسان های داخلی، لازم است اما کافی نیست. زمانی قصه حماس و غزه متوقف میشود که حماس بتواند ورق را برگرداند.
انزجار ملتها از ام الفتنه
اگر فشار افکار عمومی دنیا به اسرائیل نبود، مطمئن باشید اسرائیل بسیار زودتر از این، غزه را با بمب اتم میزد همانگونه که یکی از سران رژیم صهیونیستی این مطلب را گفت. ولی چرا نمی زند؟ چون از ام الفتنه(آمریکا) می ترسد. این که می گویند «دنیا دست صهیونیستها و آمریکا دست چند تا خانواده یهودی است» همه اش حرف است. آمریکا دست آنها نیست بلکه اینها دست آمریکا هستند. اسرائیل هم نگهبان منافع آمریکا در خاورمیانه است که نفت و ثروت عالم در این منطقه(خاورمیانه) جمع شده است. شاهراهها و آبراههای مهم دنیا در خاور میانه است. اگر روزی این توجیه برای آمریکا از بین برود، اسرائیل مثل کف روی آب از بین میرود.
ام الفتنه و شر مطلق خود آمریکا است. ۳۰۰-۴۰۰ سال قبل انگلیسیها رفتند در آمریکا مستقر شدند و آفریقاییهای بیچاره را به بردگی بردند. ریشه سفید پوستهای آمریکا، انگلیسیها هستند. خصوصا زندانیها، خلافکارها و هرزههای انگلیس که به آمریکا تبعید میشدند. ریشه سیاه پوستان آمریکا هم آفریقاییها هستند که به زور آنها را میبردند. کتاب ریشهها را که حضرت آقا هم به خواندن آن تأکید کردند، بخوانید. جگر آدم کباب می شود که به چه نامردیهایی آفریقاییها را از خانواده جدا میکردند و میدزدیدند. کتاب در قالب رمان است ولی واقعاً اتفاق افتاده است. لذا آمریکا همان دنباله انگلیس خبیث است و اسرائیل فرزند نامشروع انگلیس است.
امام خمینی (ره) هم آمریکا را شر مطلق و شیطان بزرگ میدانستند. الان هم حضرت آقا در صحبتهایشان آمریکا را خطاب قرار می دهند. شرکتهای صهیونیستی، یهودیها و… آدرس غلط است. الان هم نیروهای آمریکایی آنجا هستند. ۴-۵هزار سرباز از نیروهای ویژه آمریکا در غزه دارند میجنگند؛ اتاق فرمان دست آمریکا است. اتفاق خطرناک برای آمریکا این است که در ترکیه مردم بسیاری به سمت پایگاه آمریکا در ترکیه(پایگاه اینجرلیک)حرکت کردند یا مردم کشورهای منطقه، پایگاههای آمریکا را بگیرند یا مثل سفارتخانه آمریکا در برخی کشورهای عربی که آتش زدند، آن پایگاه را آتش بزنند. اتفاق مهم این است.
غیرت دانش آموزان کالیفرنیایی
در یکی از دبیرستانهای کالیفرنیای آمریکا دانش آموزان{دختر و پسر }خونشان به جوش آمده، در راهروهای مدرسه راهپیمایی کردند و به نفع فلسطین و علیه اسرائیل شعار دادهاند. اینکه بچه دبیرستانی، در آموزش و پرورش آمریکا و از دل فرهنگ کثیف، به نفع فلسطین و غزه خونش به جوش آمده، بسیار مهم و قابل توجه است در حالی که در یکی از مدرسههای کشور ما این اتفاق نیفتاده است. نهایت فعالیت برخی مدارسِ داخل کشور این بود که زنگ مدرسه را زدند و دانش آموزان در حیاط، پنج دقیقه شعار دادند. بسیاری از مدارس همین کار را هم انجام ندادهاند. سه هزار دانش آموز فلسطینی شهید شدند اما در روز دانش آموز ما هم اتفاقی نیفتاد که بگوییم خون دانش آموزان ما به جوش آمده و به خیابان آمدهاند. اینها دردهای بسیار بزرگی است!!!
شب راحت نخوابید!
ما اگر میخواهیم کاری انجام بدهیم باید برای افکار عمومی دنیا برنامه ریزی کنیم. این امر در قالب کار تشکیلاتی محقق میشود. دو سال قبل برای سربازان اسرائیلی یک سری پیام به زبان عبری از طریق اینستاگرام فرستادیم. این کار الان هم میتواند اتفاق بیفتد. مخاطبین صفحه اسرائیل فارسی پر از سربازان اسرائیلی است. میشود در خصوصی مخاطبانش، آنها را تهدید کرد. حتی مردم عادی اسرائیل را باید ترساند. در اینستاگرام و هرجایی که می شود به اینها دسترسی پیدا کرد باید پیامهای ترسناک از قبیل این که «ما میآییم، شما را خواهیم کشت، شب راحت نخوابید.» فرستاد. فرض کنید یک بچه ده ساله، شما را خیلی جدی تهدید کند، شب که میخواهید بخوابید ذهنتان منقبض است و این است اثر تهدید و تکرار این تهدید بر روان و ذهن شما. برای اسرائیلیها هم می شود این کار را کرد و باید آنها را ترساند.
خنثی شدن خون مظلوم
باید با هم هم فکری کنیم ببینیم چطور روی افکار عمومی دنیا اثر بگذاریم. فقط کافی است عکسهای جنایات اسرائیل خصوصا کودک کشی را با یک خط توضیح منتشر کرد. اگر بیداری افکار عمومی در دنیا اتفاق نیفتد، معجزه رخ نمیدهد. برخی میگویند اثر خون بیگناه، اسرائیل را نابود می کند… اما حساب کتاب و زمان وقوعش را ما نمیدانیم!!
امام حسین(ع) و کودکانشان(به ویژه نوزاد ششماهشان) با آن وضع در یک روز به شهادت رسیدند، آیا بلایی سر یزید و حکومت بنی امیه آمد؟ خیر! قیام مختار سر جای خودش، اما حکومت یزید ساقط نشد و حکومت بنی امیه ۵۰-۶۰ سال دیگر هم ادامه پیدا کرد و اتفاق راهبردی نیفتاد. اثر خون سیدالشهداء، در انقلاب اسلامی یعنی ۱۴۰۰ سال بعد بروز پیدا کرد. در ماجرای جنگ غزه هم همینطور است، برخی نشستهاند و هیچ کاری نمیکنند و میگویند خون مظلوم بنیان اسرائیل را از بین میبرد. اسرائیل هشتاد سال است آدم میکشد. در خاورمیانه هم دلیل بسیاری از جنگها، آمریکا است و اسرائیل هم پادوی آن بوده است. در جنگ کنونی هم ممکن است سربازان و افسرانی که جنایت کردهاند به دست حماس کشته شوند و… صحیح است که خون مظلوم اثر میکند منتها در خاطرمان باشد که در کربلا، فورا اثر نکرد. در قصه حماس هم اگر ما کاری انجام ندهیم اتفاقی نمیافتد. لذا باید زحمت بکشیم.
رسانه، راه نفوذ در قلب اسرائیل
برخی میگویند ما میخواهیم برویم بجنگیم اما اجازه نمیدهند و داخل خانه با خیال راحت نشستهاند. اگر هم راه باز شود نمیروند و بهانه می آورند. آدمیکه نخواهد کاری را انجام دهد، توجیهی پیدا میکند. درست است که الان راه بسته است اما راه رسانه که باز است. شما میتوانید تا قلب اسرائیل از طریق ابزارهای خودشان نفوذ کنید مثل آنها که تا وسط استادیوم ما نفوذ کردند. رسانهها و پیجهای اسرائیل با شادی از مردم ایران تشکر کردند که شما جواب حکومت ایران را خوب دادید!! وزارت وزرش ما هم هیچ عکسالعملی نشان نداد. در مصاحبه با مربی تیم پرسپولیس کمی صحبت به سمت کار زشت طرفدارهای پرسپولیس(اهانت به پرچم فلسطین و مردم غزه) رفته است، مربی در جواب گفته که ما سیاسی نیستیم و هیچ کس هم به او چیزی نمیگوید! در حالیکه سلبریتی ها و ورزشکاران غربی نظیر رونالدو و آنجلینا جولی و … به نفع غزه صدایشان درآمده است.
دو شمشیر لازم است…
در تحلیل باید همه جوانب را در نظر بگیرید و نگاه از بالا داشته باشید. من میگویم پایان این جنگ نهایتا این است که میزنند همه میمیریم و شهید میشویم نباید بترسیم. منتهی باید آن کاری که از دستمان برمیآید، خیلی محکم وجدی انجام بدهیم. ما باید با یک دست در داخل شمشیر بزنیم، با یک دست هم در خارج. شمشیر زدن در داخل چیست؟ مطالبهگری. مثل قصه آموزش و پرورش و مطالبی که در برنامه حماسه خوان مطرح شد. نمیدانم چند نفر از صدا وسیما مطالبه کردند که آن سه مطالبه اصلی مطرح شده در این برنامه، اتفاق بیفتد.
از جیب حکومت، بر ضد حکومت
آموزش و پرورش بودجه ندارد. مجبور میشود به یک سری آدمهای بیخاصیت بیمصرف به عنوان معلم تن بدهد. اگر حقوق معلمین آموزش و پرورش ۳ برابر حالت عادی باشد، از اقصی نقاط ایران اسلامی، مهندس و دکتر برای معلمی صف میکشیدند. در حال حاضر حقوق مدرسه غیر دولتی حتی از مدرسه دولتی کمتر است لذا همه تلاش میکنند در وزارت نفت و وزارت خارجه و… مشغول شوند؛ چون درآمدشان بالا است.
متأسفانه با هزینه حکومت، در مدارس تیزهوشان و سمپاد، آزمون میگیرند و بچههای نخبه را از همه جا جمع میکنند، سپس یک مشت معلمِ بیاعتقادِ بیغیرتِ ضد انقلاب به مهاجرت تشویقشان میکنند وهیچ کس هم کاری نمیکند! این باید مطالبه شود که چرا دانش آموزان نخبه ما تحت تاثیرتشویق معلمین بیدینشان راهی آمریکا شوند و به دشمن ما خدمت کنند تا زورش بیشتر به ما برسد و هیچ نهادی هم کاری نمیکند.
بودجه کم یا مصرف بیجا؟!
قانون تصویب کردهاند که شرکتهای بزرگ دولتی از قبیل شرکتهای نفتی، پتروشیمی، فولاد، سیمان و … یک تا دو درصد درآمدشان را میتوانند خرج کار فرهنگی بکنند. سه سال قبل یک پتروشیمی در ماهشهر ۱۸۰ میلیارد تومان خرج کار فرهنگی کرده است. مگر رییس پتروشیمی متخصص کار فرهنگی است؟!
در مورد اختلاس ۹۲ هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه (البته بیشتر سیاه نمایی بود)، ۵۷هزارمیلیارد تومان عدم النفع شرکت فولاد مبارکه بود. به دستور رئیس جمهور وقت، فولاد را ارزان فروختند تا قیمت ساختمان بالا نرود. البته سود این ارزان فروشی به جیب دلالها رفت. بخشی از ۳۵ هزار میلیارد تومان باقی مانده در چند سال خرج کارهای فرهنگی شده بود!!
این پولها را به حساب آموزش و پرورش بریزید. ما هزاران هزار کارخانه پتروشیمی، فولاد، سیمان، شرکت های بزرگ تولید مواد غذایی و دارو و… داریم. این شرکتها با این یک درصد یک دوره بهداشت یا … برگزار میکنند و دورهای با ۲۰میلیون خرج را ۲۰۰میلیون فاکتور میکنند.(کار فرهنگی لیست قیمت ندارد. یک استاد ۲میلیون و یک استاد ۲۰ میلیون میگیرد.) از آن طرف در مدارس دولتی، مدیران با درآمدهای بسیار کم مدارس را اداره می کنند. گاهی اوقات پول آب و برق را ندارند بدهند و از اولیا جمع میکنند!!
میگویند بودجه آموزش و پرورش کم است در حالی که پول در مسیر نادرست خرج می شود. شرکتهای دولتی پتروشیمی و … برای چه باید خرج مسئولیت اجتماعی و کار فرهنگی کند، در حالیکه در آن کار متخصص نیست؟ اصلاح این ریخت و پاش به اسم کار فرهنگی با قانون نادرست، باید مطالبه شود
معلم متخصص یا معلم معتقد؟
اگر تمام پولهایی که توسط افراد غیر فرهنگی خرج کار فرهنگی میشود وارد آموزش و پرورش شود، مدارس گلستان می شود. وزیر آموزش و پرورش جوانی دغدغهمند است. حدود یک سال قبل از اینکه وزیر شود در یک سخنرانی گفته بود «معنی ندارد در جمهوری اسلامی، معلمی که حقوق بگیر و نانخور حکومت است، سر کلاس بر علیه حکومت حرف بزند.» هیچ وزیری تا به حال این سخن را نگفته بود. برخی از معاونین ایشان را از نزدیک میشناسم، آدم حسابی هستند اما بدنه ایراد دارد.
گاهی هم دستشان بسته است؛ برای جذب معلم فراخوان دادهاند، چند برابر ظرفیت درخواست داده اند که بسیاری از آنها اصلا صلاحیت معلمی ندارند. مدارس از غیرمتخصصهای بیدین پر شده است. ورود افراد دیندار غیر متخصص به مدارس بسیار بهتر از حضور افراد بیدین غیرمتخصص است که فقط برای یک لقمه نان، معلم شدهاند و به هیچ چیز پایبند نیستند.
معلمین غیر متعهد بعد از استخدام هر غلطی هم بکنند اخراج نمی شوند. فقط از این مدرسه به مدرسه دیگر منتقل می شوند؛ چرا؟ چون آموزش و پرورش نیرو ندارد، درآمد آموزش و پرورش کم است و برای کسی معلمی نمی صرفد. حتی در مدارس غیردولتی هم پیدا کردن نیروی با کیفیت بسیار سخت شده است. بخشی از این امر، به خاطر کم کاری ماست مثلاً خانمهای چادری متدین حزب اللهی در خانه نشستهاند تا مبادا از فلان جلسه بینش مطهر و تفسیر قرآن و دانش افزایی و … جا بمانند و مدیران مدارس مجبور می شوند معلمین بدحجاب سرکلاس بفرستند.