بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
همه منتظرند
اتفاقاتی که این روزها در دنیا رخ میدهد و در گذشته هم البته رخ داده، حالا، خصوصاً، در این چند سال اخیر، همه عقلا را به این نتیجه رسانده که جهان بشریت در موضوعهای کلان خودش به بنبست رسیده است؛ در موضوع فرهنگ، خانواده، اقتصاد. همین اسفند ماه، دو بانک بسیار بزرگ و قدرتمند آمریکا ورشکسته شدند و رسانهای هم شد. در موضوع محیط زیست، در موضوع بهداشت، در خیلی از موضوعها، علیرغم پیشرفتهایی که عالم بشریت و خصوصاً کشورهای پیشرفته داشتهاند، به آن رضایتی که مدنظر بوده نرسیدهاند. دلیل و نشانه این عرض بنده، آمار بالای خودکشی در کشورهای پیشرفته است. در قاره آسیا، کشور ژاپن رتبه اول را دارد و خیلی از کشورهای پیشرفته اروپایی در آمار خودکشی از کشورهای فقیر آفریقایی جلوتر هستند. در کشورهایی، مثل سوییس، مجموعهای هست که افراد میروند رضایت میدهند، در یک محیط خیلی آرام، خیلی نرم، خودکشی میکنند. این یعنی بنبست! بالاتر از خودکشی دیگر چیزی نداریم! کشورهای پیشرفته، خصوصاً، با پیشرفتی که داشتهاند، و کشورهای نیمهتوسعهیافته یا جهان سومی که درصدی از پیشرفت را داشتهاند، همه اینها، در اثر پیشرفت به آسایش رسیدهاند؛ به آسایش و رفاه. اما به آرامش نرسیدهاند. به خاطر همین، آمار خودکشی در بین خانوادههای مرفه یا در کشورهای پیشرفته، میانگینش بیش از سایر طبقات اجتماعی یا دیگر کشورهاست. چون به آسایش رسیدهاند، اما به آرامش نرسیدهاند. این یعنی چی؟ یعنی، بنبست. اقشار مختلف به این نتیجه رسیدهاند که یک عقل کلی باید بیاید و بگوید که جهان بشریت باید چه کند. این خردجمعی، عقل جمعی نتوانسته کار را پیش ببرد.
حیوانیشدن و جنگ، خروجی خردجمعی
خروجی خردجمعی چه بوده؟ بیانیه حقوق بشر! بهرسمیتشناختن همجنسبازی، حقوق همجنسبازها و اعوجاجاتی که شما میبینید. کشورهای پیشرفته که خیلی خودشان را مدعی پیشرفت میدانند و عقل جمعی و خردجمعی را به رخ میکشند، خروجی کارشان شده این بههمریختگی که ما در جهان غرب میبینیم. بحث همجنسگرایی و انسانهای حیواننما!
چند روز لباس خوک میپوشند، میروند قاطی خوکها، غذای خوکها را هم میخورند. مصاحبه هم میکنند. طرف میگوید: من در آن شرکتی که کار میکنم، آدم خیلی مهمی هستم. اگر این وضعیت را نداشته باشم، نمیتوانم ادامه بدهم! نمیتوانم کار بکنم! به خاطر فشارهای روانی که روی من هست، سه روز، چهار روز، باید در قالب خوک، در یک خوکدانی، وسط خوکها زندگی بکنم که بتوانم زنده بمانم!
این یعنی بنبست و همه دارند آرامآرام به این نتیجه میرسند که یک عقل کلی باید بیاید به آنها بگوید که در زمینه فرهنگ، اقتصاد، خانواده، بهداشت، محیط زیست و خیلی موارد دیگر، راهحل درست چیست. نتیجه خردجمعی چند صد جنگ کوچک و بزرگ در قرن بیستم بود که بزرگترینش جنگ جهانی بود. در جنگ جهانی دوم، بیست میلیون نفر کشته شدند. همین الان هم هر روز جنگ هست. بعد، دقیقاً هم، همان مدعیان حقوق بشر، مدعیان خردجمعی باعث و بانی این جنگها شدهاند. این خیلی مهم است. همه حرفش را میزنند، یعنی حتی در ادبیات غربیها، در سینمایشان، بحث منجی و بحث آخرالزمان جزو سیاستهایشان است که قصه آخرالزمان را مدیریت و کنترل کنند تا آن منجی که همه منتظرش هستند، آنها معرفی کنند و از دل آنها بیرون بیاید. بحث منجی یعنی اینکه آن خردجمعی دیگر کارکرد خود را از دست داده است.
آمدنی نیستند، آوردنی هستند
ما مسلمانان و خصوصاً شیعیان اعتقاد به منجی داشتیم و داریم و معتقد هستیم که این منجی ۱۲۰۰ سال است که در پرده غیبت هستند و آرزو داریم که هرچه سریعتر و زودتر ظهور کنند. دعای همه ما، راز و نیازها و توسلات ما و برنامههای ما و هرجا دور هم به هر مناسبتی که جمع میشویم، مهمترین، اولین و آخرین درخواست ما ظهور آن عقل کل و منجی است. ما خودمان را منتظر حضرت میدانیم، البته با این توضیح که انتظار فرج یک عمل است و افضل اعمال هم هست؛ طبق روایاتی که داریم. انتظار فرج صرفاً یک خواسته قلبی نیست که ما بنشینیم در قلبمان و در ذهنمان تمنایی داشته باشیم و آن تمنا درخواست ظهور باشد. باید یک کاری انجام دهیم. باید شرایط را برای آمدن آن منجی فراهم کنیم. شنیدهایم که حضرت حجت ارواحنافداه آمدنی نیستند، آوردنی هستند و تا زمینه مهیّا نشود، هزاری هم که نشانههای ظهور رخ دهد، ظهور رخ نخواهد داد.
به همان دلیلی که غیبت کردند
چه اتفاقی بیفتد و چه شرایطی فراهم شود، حضرت ظهور میکنند؟ جواب در یک جمله کوتاه: به همان دلیلی که حضرت غیبت کردند، به همان علت هم حضرت ظهور میکنند. خیلی ساده است. خدا بخیل نبوده که ولیّ خود و عقل کل را از عالم بشریت بگیرد؛ منظور دسترسی ظاهری است. پس چرا حضرت غیبت کردند؟ مردم تحمل پذیرش امام معصوم و آن عقل کل را نداشتند. مردم ظرفیت این را نداشتند که آن وجود ناب را تحمل کنند. لذا، خدا آخرین حجتش را از دسترس مردم و از جلوی چشم مردم برداشت. مردم ظرفیت نداشتند عدل و تقوا و حکمرانی امام حق را تحمل کنند.
حضرت امیر علیهالسلام ۲۵ سال خانهنشین بودند و بعد از قتل عثمان، با آن توصیفاتی که همه شنیدهایم، مردم به خانه حضرت هجوم بردند. حضرت خودشان برای حکومت نرفتند. مردم آمدند، آن هم با آن کیفیتی که شنیدهایم، و به حضرت اصرار کردند، حضرت حکومت را پذیرفتند. همانهایی که اصرار داشتند حضرت حکومت را بپذیرند، ۴ سال و ده ماه خون به دل حضرت کردند. کار را به جایی رساندند که خلیفه مقتدر مسلمین، کسی که نفر دوم دین اسلام است و اول مسلمان، با آن همه سوابق و افتخارات و داماد پیامبر و برادر پیامبر و جان پیامبر، خلیفه مسلمین، از شدت تنهایی و ناراحتی با چاه دردودل کند.
خدا دیگر اجازه نمیدهد که آخرین ولیّ هم بخواهند بیایند و کارشان به جایی برسد که در نهایت مظلومیت، مثل جد غریبشان، با چاه دردودل کنند. خدا گفته من صبر میکنم تا زمینه را شما فراهم کنید؛ حتی اگر این قضیه آنقدر طول بکشد که به آخرین روز کره زمین برسد! الان خیلی از نشانهها رخ داده، اما ظهور رخ نداده است! خدا دیگر اجازه نمیدهد که حضرت بیایند و مثل جد غریبشان اذیت بشوند.