هفتم ـ امر به معروف و نهی از منکر و جهاد
از دیدگاه امام علی علیهالسلام، امر به معروف و نهی از منکر هر یک شعبهای هستند از شعب جهاد.
۱) «ایایمان علی اربع دعائم: علی الصبر و الیقین و العدل و الجهاد … و الجهاد منه علی اربع شعب: علی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و الصدق فی المواطن و شنآن الفاسقین:[۶۶] ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد.(آنگاه حضرت به ترتیب برای هر پایه، چهار شعبه را برمیشمارد تا به جهاد میرسد. جهاد چهار شعبه است: امر به معروف، نهی از منکر، صدق و راستی در هر حال و دشمنی با فاسقان». در روایت شماره پنج که شرح آن گذشت نیز دیدیم که حضرت، ارزش امر به معروف و نهی از منکر را از همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا بالاتر میداند. در روایت شماره ۳۷ قسمت «ج» گفتار سوم نیز ملاحظه شد که حضرت پس از آنکه خطاب به امام حسن علیهالسلام، در وصیتنامهاش فرمود: «و أمر بالمعروف تکن من اهله» و پس از آن فرمود: «و انکر المنکر بیدک و لسانک و باین من فعله بجهدک»، در ادامهی موضوع، جهاد را به میان کشیده و میفرماید: «و جاهد فیالله حق جهاده و لا تأخذک فیالله لومه لائم» لذا ارتباط تنگاتنگ امر به معروف و نهی از منکر با جهاد و ارزش والای هر یک از این فرایض به خوبی در گفتار آن امام مشهود است.
گفتار هشتم ـ امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت
نصیحت شیوهای است که در امر به معروف و نهی از منکر لسانی باید مورد توجه آمر و ناهی باشد و از این ابزار به خوبی در راه هدف مقدسش استفاده نماید. همچنین از آنجا که همه انسانها جایزالخطا هستند، طبعاً همگی نیازمند نوعی نصیحت از جانب همرزمان خود میباشند. در میان آثار و روایتهای رسیده از امام علی علیهالسلام، تعابیر و مطالب بسیار مغتنم و نغزی در خصوص ارزش نصیحت و همچنین نصیحتپذیری وجود دارد که در اینجا چشمهای از آن را ذکر میکنیم:
۱) «لا خیر فی لیسوا بناصحین الناصحین:[۶۷] قومی که ناصح نباشند و نصیحتکنندگان را دوست نداشته باشند، هیچ خیری در بین آنها نیست».
۲) «النصح ثمره المحبه:[۶۸] نصیحت میوه محبت است».
۳) «من قبل النصیحه أمن الفضیحه:[۶۹] کسی که پذیرای نصیحت باشد، از رسوایی در امان است».
۴) «من اکثر التوفیق الاخذ بالنصیحه:[۷۰] بیشترین توفیق در قبول نصیحت است».
۵) «من ساتر عیبک فهو عدوک: کسی که عیب ترا پنهان دارد، دشمن توست».
احادیث مذکور در کوتاهترین و موجزترین کلمات به بهترین نحو، ارزش فضیلت نصیحت، نصیحتکنندگان، نصیحتپذیران، دوستداران ناصحان و همچنین عدم پنهان نمودن عیبهای دیگران را بیان میکند.
گفتار نهم ـ امر به معروف و نهی از منکر عامه نسبت به خاصه و حکام
همانطور که در ضمن حدیث شمارهی ۵ قسمت «الف» گفتار اول آورده شد؛ آن حضرت تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خداوند را در مقابل امر به معروف و نهی از منکر همانند قطرهی آبی در برابر دریایی پهناور دانستند. در ادامهی این کلام نورانی مطلب عجیبی را بیان میدارند و اضافه مینمایند که از امر به معروف و نهی از منکر بالاتر هم داریم و آن، گفتن سخن حق نزد حاکم ظالم است.
۱) «… و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر:[۷۱] بالاتر از همه اینها اعمال نیک، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر، سخن عادلانهای است که در مقابل پیشوای ظالم گفته شود». آن حضرت در جای دیگر به مردم میگویند: «من دو حق بر گردن شما دارم؛ اول وفای به بیعت و دوم نصیحت کردن من به صورت آشکار و پنهان است»
۲) «و اما حقی علیکم فالوفاء بالیعه و النصیحه فی المشهد و المغیب:[۷۲] حق من بر شما وفای به بیعت و نصیحت آشکار و نهان است». بنابراین از منظر امام، عامهی مردم و آحاد جامعه نه تنها وظیفه دارند که مقابل پیشوای ظالم بایستند و او را از معصیت باز دارند، بلکه در مقابل پیشوای عادل و معصومی همچون خودش هم حق دارند او را نصیحت کنند و بالاتر از آن، اینکه این نصیحت یک تکلیف است و حق امام بر مردم است که باید مردم آن را ادا نمایند! در جایی دیگر به مردم تذکر میدهد که اگر به این وظیفه و حق و حق خود یعنی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکم عمل نکنند، مستوجب عقوبت و مجازات الهی خواهند بود.
۳) «انالله لا یعذب العامه بذنب الخاصه اذا عملت الخاصه بالمنکر سراً من غیر أن لا تعلم العامه. فاذا عملت الخاصه بالمنکر جهاراً فلم تغیر ذلک العامه استوجب الفریقان العقوبه منالله عزوجل:[۷۳] هرگاه خاصه بطور پنهانی و به گونهای که عامه نفهمند مرتکب منکر شوند، خداوند عامه را عذاب نمیدهد. ولی اگر خاصه بطور علنی و آشکار مرتکب منکر گردند و عامه برای تغییر و اصلاح آنان اقدام نکنند، هر دو گروه(عامه و خاصه) سزاوار عقوبت و مجازات خداوند عزوجل میباشند».
بنابراین عوام مردم نسبت به گناهان خواص چنانچه پنهانی و غیرعلنی صورت بگیرد، به گونهای که همگان از آن آگاه نگردند. مسئولیت و تکلیفی نداشته و خدای متعال نیز آنان را از این نظر مستوجب عقاب نمیداند. اما آن زمان که خواص جامعه بطور علنی و آشکارا مرتکب اعمال ناشایست گردند، وظیفهی عموم مردم است که نهی از منکر نمایند و مانع از ارتکاب معاصی و منکرات گردند. اگر در این حال عامه وظیفهی خود را انجام نداده و به بهانهای زمینه را برای معصیت خاصه از بین نبرده و آنان را نهی از منکر نکنند، هر دو گروه(عامه و خاصه) استحقاق عقاب و عذاب الهی را پیدا نموده و خداوند و خداوند عزوجل آنان را مجازات خواهد کرد.
گفتار دهم ـ خلاصه و نتیجه بحث
دیدیم که امام اول شیعیان و مولای متقیان، امر به معروف و نهی از منکر را «افضل اعمال لق»، «غایت دین»، «قوام شریعت»، «صفت خداوند» و «بالاتر از همهی اعمال نیک و جهاد در راه خداوند» معرفی مینماید که همگی دلالت بر فضیلت این فرضیه دارد. همچنین ملاحضه کردیم که در خصوص آثار و برکات این دو فرضیه فرمود که آمر به معروف در زمره «اهل معروف» قرار میگیرد و به مؤمنان پشتگرمی میدهد. ناهی از منکر نیز بینی کفار و منافقان و فاسقان را به خاک مالیده از مکر و نیرنگ آنان در امان میماند. سلامت دنیا و آخرت، ثواب مضاعف و اجر فراوان از دیگر فواید اجرای امر به معروف و منکر است. علاوه بر آن، حضرت امر به معروف و نهی از منکر را معیار سنجش اعمال و نیز شایسته و سزاوار مسابقه و رقابت میدانند. همهی این مطالب را برای بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و اثبات جایگاه ویژه و خاص آن در بین سایر فرایض ذکر نمودیم.
آنگاه مسأله وجوب امر به معروف و نهی از منکر(صرفنظر از اهمیت فراوانی که برای آن ذکر کردیم) مورد بحث قرار گرفت و با بیان چهار روایت از آن امام بزرگوار، وجوب این دو فریضه مورد تأکید قرار گرفت. عامل بودن آمر و ناهی، سازشناپذیری و بیتوجه بودن به ملامت دیگران در راه اجرای فریضهی امر به معروف و نهی از منکر، از خصوصیات بارزی هستند که از دیدگاه امام علی علیهالسلام، لازم است آمر و ناهی آنها را مراعات کند. مراتب سهگانهی امر و نهی(قلبی، لسانی، یدی) و ارزش و اعتبار یکی از آنها به خوبی در کلام علی علیهالسلام، مورد توجه و عنایت قرار گرفته و در این میان، مرتبهی اول، که اساس و مبنای دیگر مراتب است، بیشتر مورد اهتمام آن حضرت قرار گرفته است و از دیدگاه امام، کسی که امر به معروف و نهی از منکر را در مرتبه قلبی ترک نماید، مردهای در بین زندگان است.
در بحثی دیگر، خطرات ترک امر به معروف و نهی از منکر و علت و عامل اصلی ترک این فرضیه را از دیدگاه امام بیان نمودیم. از جمله آثار و خطرات ترک امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: گمراهی، لعن خداوند، حاکمیت اشرار، عدم استجابت دعا، نفوذ بیگانگان و اقویا در امور مسلمانان، نازل شدن بلاها و هلاکت مردم، عدم امکان مجاورت و همنشینی با خداوند برای بندگان و اولیای الهی. در گفتارهای دیگر رابطهی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به «اقامهی حدود»، «جهاد» و «نصیحت» بیان شد. در پایان نیز کلمات گهربار دیگری را از آن حضرت درخصوص این موضوع که عوام مردم وظیفه دارند حکام و خواص را نهی از منکر نموده و در برابر خطاها و منکرات آنها ساکت ننشینند، آوردیم.
پینوشتها مربوط به گفتار اول الی آخر:
[۱]. الآمدی، عبدالواحد. غررالحکم و دررالکم. مؤسسه الا علمی للمطبوعات، بیوت: ۱۴۷۰ ه/ ۱۹۸۷ م، ج ۱، ص ۱۰۳، شماره ۱۱۹۸.
[۲]. همان، ج ۲، ص ۴۵، شماره ۲۸.
[۳]. همان، ص ۸۰، شماره ۱۰۴.
[۴]. الصالح، صبحی. شرح نهجالبلاغه. دارهالهجره، قم: ۱۴۱۲ ه.ق، خطبه ۱۵۶، ص ۲۱۹.
[۵]. ابنابیالحدید، ابوحامد. شرح نهجالبلاغع. داراحیاء التراث العربی، بیروت: ۱۴۰۹ ه/ ۱۹۸۹ م، جزء ۱۹، صص ۴۱۰ ـ ۴۱۱.
[۶]. ابنفارس، ابوالحسین احمد. معجم مقاییس اللغه. انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم: ۱۴۰۴ ه، ج ۵ ص ۴۵۷. الراغب الاصفهانی. المفردات فی غریب القرآن. دفتر نشر کتاب، بیجا، ۱۴۰۴ ه، ص ۵۰۰.
[۷]. معلوف، لویس. المنجد فیاللغه. اسماعیلیان، تهران: ۱۳۶۲، چاپ اول، ص ۷۱۳.
[۸]. ابنمیثم، کمالالدین . اختیار مصباح السالکین. بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ ه/ ۱۳۶۶ ش، نامه ۳۱، ص ۵۰۴. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۱۳۷، شماره ۱۸۹.
[۹]. الآمدی. پیشین، ج ۲، ص ۱۸۱، شماره ۶۰۳. دشتی، محمد. ترجمه نهجالبلغه. انتشارات مشرقین، قم: ۱۳۷۹ ش، چاپ چهارم، نامه ۳۱، ص ۶۳۰.
[۱۰]. الامدی. پیشین، شماره ۶۰۴. دشتی. پیشین، الکلینی، ابوجعفر. اصول کافی. ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، انتشارات علمیه. اسلامیه، تهران، بیتا، ج ۳، ص ۸۵.
[۱۱]. الکلینی. پیشین، ص ۸۵.
[۱۲]. الآمدی. پیشین، ج ۲، ص ۲۳۶، شماره ۱۴۲۲.
[۱۳]. همان، ج۱، ص ۲۳۸، شماره ۲۷۲.
[۱۴]. الکلینی. پیشین، ج ۱، ص ۱۱۳.
[۱۵]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۶۱، شماره ۱۲۹۷.
[۱۶]. همان، ص ۱۱۶، شماره ۲۱۵۷.
[۱۷]. البقره/ ۱۹۴.
[۱۸]. الراغب الاصفهانی. پیشین، صص ۱۸۷ و ۳۷۱.
[۱۹]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۷، شماره ۱۸۳.
[۲۰]. همان، ص ۲۵۲، شماره ۳۴.
[۲۱]. همان، ج ۲، ص ۶۴، شماره ۸۲. فیض الاسلام، علی نقی. ترجمه و شرح نهجابلاغه. به خط طاهر خوشنویس، بیتا، بیجا، حکمت ۳۶۵، ص ۱۲۶۲.
[۲۲]. الآمدی. پیشین، ج ۲، ص ۱۰۷، شمارههای ۴۳ و ۵۰.
[۲۳]. الکلینی. پیشین، ج ۱، ص ۱۹۴.
[۲۴]. مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولیفقیه در سپاه، امر به معروف و نهی از منکر. ۱۳۷۱ ش، چاپ اول، ص ۱۲۳ به نقل از بحارالانوار ج ۱۰۰، ص ۷۷.
[۲۵]. الشیخ البهائی، ابوالفضل محمد. الاربعون حدیثاً. مؤسسه النشر الاسلامی، قم: ۱۴۱۵ ه.ق، الحدیث الثانی عشر، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۸.
[۲۶]. همان؛ نوری، حسین. امر به معروف و نهی از منکر. ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم: ۱۳۷۸، صص ۲۴۶ ـ ۱۵۱.
[۲۷]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۱۵۰، شماره ۷۹.
[۲۸]. همان، ص ۲۵۸، شماره ۹.
[۲۹]. همان، شماره ۱۰. دشتی. پیشین، خطبه ۱۷۵، ص ۳۳۲.
[۳۰]. الآمدی. همان، ۲، ص ۹۸، شماره ۶۴.
[۳۱]. همان، شماره ۶۵.
[۳۲]. همان، ص ۱۰۷، شماره ۳۶.
[۳۳]. همان، ص ۱۰۶، شماره ۳۵.
[۳۴]. همان، ص ۱۰۸، شماره ۵۸.
[۳۵]. دشتی، پیشین، خطبه ۲۲۲، ص ۴۵۴.
[۳۶]. همان، حکمت ۱۵۰، ص ۶۶۲.
[۳۷]. دادسرای انقلاب اسلامی مبارزه با مواد مخدر و منکرات تهران. شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر. سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۱۴۸ به نقل از حکمت ۱۴۲ نهجالبلاغه.
[۳۸]. همان، ص ۱۴۴. به نقل از حکمت ۷۰ نهجالبلاغه.
[۳۹]. دشتی. همان، خطبه ۱۰۵، ص ۱۹۴.
[۴۰]. علیزاده، ابوالقاسم. نظارت ملی یا امر به معروف و نهی از منکر. دفتر تبلیغات اسلامی، قم: ۱۳۷۱ ش، ص ۱۱۹ به نقل از میزانالحکمه ج ۱۰ ص ۵۸.
[۴۱]. فیضالاسلام. پیشین، خطبه ۱۲۹، ص ۴۰۱.
[۴۲]. ابن ابیالحدید. پیشین، ج ۲، جزء ۸، خطبه ۱۲۹، ص ۳۵۲. فیض الاسلام. پیشین.
[۴۳]. عبده، محمد. شرح نهجالبلاغه. دارالذ خائر للمطبوعات، قم: ۱۴۱۲ ه/ ۱۳۷۰ ش، حکمت ۱۱۱، ص ۶۸۲.
[۴۴]. ر.ک. حدیث شماره ۶.
[۴۵ و ۴۶]. ترجمه و شرح این دو عبارت در ادامه مباحث(مراتب امر معروف و نهی از منکر) آمده است.
[۴۷]. دشتی. پیشین، نامه ۳۱، ص ۵۱۰.
[۴۸]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۱۳۷، شماره ۱۸۹. دشتی. پیشین.
[۴۹]. الآمدی. پیشین، ص ۲۲۹. شماره ۲۰۰، عبده. پیشین، حکمت ۳۷۳، ص ۷۴۵.
[۵۰]. الآمدی. پیشین، ج۲، ص ۶۳، شماره ۸۰. عبده. پیشین، حکمت ۳۷۴، ص ۷۴۵.
[۵۱]. صبحی الصالح. پیشین، حکمت ۳۷۵، ص ۵۴۲.
[۵۲]. الامدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۷، شماره ۱۸۰.
[۵۳]. علیزاده. پیشین، ص ۳۷(به نقل از بحار ج ۱۰۰، ص ۹۶ و میزان الحکمه، حرف ۴، ص ۲۶۹).
[۵۴]. مرکز تحقیقات اسلامی سپاه. پیشین، ص ۱۳۶، به نقل از خطبه ۲۰۱ نهجالبلاغه.
[۵۵]. مشکینی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. انتشارات یاسر، قم، بیتا، ص ۴۹(به نقل از وسایل ج ۶ باب ۱)
[۵۶]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۶، شماره ۱۷۶.
[۵۷]. فیضالاسلام. پیشین، خطبه ۲۳۴، ص ۸۰۸.
[۵۸]. ابنمیثم. پیشین، نامه ۴۶، ص ۵۳۵.
[۵۹]. همان، خطبه ۱۶۵، ص ۳۴۹.
[۶۰]. کورانی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، تهران، چاپ ششم، ص ۲۱.
[۶۱]. مشکینی. پیشین، ص ۷(به نقل از وسائل باب ۱ ح ۷)
[۶۲]. دشتی. پیشین، خ ۱۲۹، ص ۲۴۶.
[۶۳]. الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۳۸، شماره ۲۷۲.
[۶۴]. دشتی. پیشین، خ ۱۵۶، ص ۲۹۰. عبده. پیشین، حکمت ۳۷۴، ص ۷۴۶. الخرازی، السیدمحسن. الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. مؤسسه النشر الاسلامی، قم: ۱۴۱۵ ه ق، ص ۲۷(به نقل از کافی ۵/۵۷).
[۶۵]. از جمله بنگرید به: المحقق الحلی، جعفربن الحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و احرام. مطبعه الاداب فیالنجف الاشرف، ۱۳۸۹ ه/ ۱۹۶۹ م، ج ۱، ص ۳۴۴ و دیگر کتب فقهی که معمولاً در مباحث خود ترتیب محقق حلی را رعایت نمودهاند.
[۶۶]. الکلینی. پیشین، ج ۳، صص ۸۴ ـ ۸۵؛ دشتی. پیشین، حکمت ۳۱، ص ۶۲۸ ـ ۶۳۰.
[۶۷]. علیزاده. پیشین، ص ۱۱۶، به نقل از میزان الحکمه ۱۰ /۶۱.
[۶۸]. همان.
[۶۹]. همان، ص ۱۱۸(به نقل از غررالحکم و میزان الحکمه ۱۰/ ۵۹).
[۷۰]. همان، ص ۱۱۹(به نقل از غررالحکم و میزان الحکمه۱۰/۶۰).
[۷۱]. عبده. پیشین، حکت ۳۷۴، ص ۷۴۶؛ الآمدی. پیشین، ج ۱، ص ۲۳۸، شماره ۲۷۲.
[۷۲]. فیضالاسلام. پیشین، خ ۳۴، ص ۱۱۴.
[۷۳]. صافی گلپایگانی، لطفالله. راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر. دفتر انتشارات اسلامی، قم: ۱۳۷۳، ص ۵۲ ـ ۵۳(به نقل از وسایل ۱۱/۴۰۷).