بسم الله الرحمن الرحیم
- محورهای صحبت حجت الاسلام و المسلمین فرهاد نبویان
- جلسه ۲۸۳ مورخ ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۲
دختر پیامبر خدا(ص)
حضرت فاطمه زهرا (س) دختررسول الله است، همان پیامبری که مدنیّت اسلام را بر پایه وحی پدید آورد و بحث تهعد اجتماعی، نظارت بر عملکرد مسئولان، حساسیت به معروف و منکر و… را به مسلمانان و بشریت آموزش داد. حضرت زهرا (س) نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه، بیتفاوت نبودند؛ همیشه جبهه حق را یاری میکردند و اعتقاد ایشان این بود که اگر نسبت به وضع سیاسی، اجتماعی و حقوق اجتماعی جامعه، بیتفاوت باشیم؛ قطعاً روش و سیره ما اسلامی نیست؛ لذا بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)، زمانی که فدک و خلافت غصب شد، حضرت زهرا(س) همراه زنان بنی هاشم در مسجد و جمع مسلمانان حاضر میشوند و خطبه میخوانند. از بدعتها، ستمها، حقکشیها و این که وصیت پیامبر فراموش شده و سنتهای جاهلی دوباره در حال احیا شدن است، انتقاد میکنند؛ و ریشه سهلانگاری در دفاع از حق را «فراموش کردن توصیههای قرآن و پیامبر(ص)، عادت کردن به زندگی مرفه، دنیا دوستی، لذت طلبی و…» بیان میکنند و به نکوهش کسانی که دستاوردهای وحی، خدمات دین و زحمات پیامبر(ص) را از یاد بردند و نادیده گرفتند، می پردازند.
دفاع از حق تا پای جان
خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) نشانه تعهد اجتماعی و حضور آن حضرت در صحنههای دفاع از بنیانهای دین خدا، مبارزه با بدعتها و غفلتهاست. حضرت فاطمه(س) برای اثبات حق و اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) بسیار تلاش می کنند به گونهای که بعد از ایشان هم راه روشن بماند. آن حضرت در بستر شهادت به همسر مظلومشان امیرالمؤمنین علی (ع) وصیت میکنند:« علی جان! پیکرم را شبانه غسل بده و شبانه تشییع کن و شبانه به خاک بسپار و افراد گزینش شده و انگشت شماری در تشییع جنازهام شرکت کنند!» تا کسانیکه به حضرت ستم کردند و ایشان را آزردند، در تشییع و تدفین حضرت حضور نداشته باشند و نتوانند از حضور در این مراسم، بهره سیاسی ببرند و کارهای خود را با این حضور، تطهیر و توجیه کنند. این وصیت نمونهای از درایت این بانوی بزرگ است. هنوز هم مخفی بودن قبر مطهر آن حضرت روشنگر حقیقت و نشانه ظلمی است که به آن بزرگوار و خاندان پیامبر(ص) شده است.
مرد و زن نداره!!
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:« الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ، یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…»(سوره توبه آیه ۷۱) خداوند متعال دو اصل حیاتی امر به معروف و نهی از منکر را در این آیات، از ویژگیهای اهل ایمان میداند. حضرت فاطمه زهرا(س) اثبات حق، اثبات ولایت امیر المؤمنین و مبارزه با انحراف در رهبریِ امت اسلامی را تکلیف خود میدانستند. لذا در حمایت از ولایت، شبها به درِ خانه مهاجر و انصار میرفتند و توصیهها و وصیتهای پدرشان را یادآوری میکنند.
نکته مهم این آیه و مقدمهای که در مورد حضرت زهرا(س) عرض شد، ناظر بر این مطلب است که زنان هم مثل مردان باید به ترویج ارزشهای الهی بپردازند و در عرصه امر به معروف و نهی از منکر پیش قدم باشند. امر به معروف و نهی از منکر از برنامههای اسلام است به طوری که حتی از جهاد در راه خدا بالاتر و افضل است. حضرت علی (ع) میفرمایند: « وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللّهِ، عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، إِلاَّ کَنَفْثَه فِی بَحْر لُجِّیٍّ» : تمام اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همچون قطرهاى در مقابل یک دریاى پهناور است.»
این دو اصل، محافظ و پاسبان تمام اعمال نیک انسانها هستند. اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد، بهترین اعمال نیک هم فراموش میشوند و از بین میروند و مابقی احکام خدا هم عملی نخواهد شد. به این جهت امام باقر (ع) در فلسفه امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند: «امر به معروف و نهی از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و واجب بزرگی است که واجبات دیگر، با آن برپا میشوند، راهها امن میگردد و درآمدها حلال میشود وحقوق پایمال شده، به صاحبانش برمیگردد، زمین آباد میشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته میشود و کارها سامان میپذیرد.» یکی از راههای عملی شدن این دو اصل این است که زنان هم مثل مردان در این مسیر با هم، همقدم و همراه شوند و به ترویج ارزشهای الهی بپردازند و در این مسیر پیش قدم باشند. لذا طبق فرمایش امام باقر (ع) باید به این دو اصل اهتمام ورزیده شود. هر کس با این دو اصل می تواند دنیا و آخرت خود را آباد کند؛ زیرا معروف از نظر وحی تمام اعمال و رفتارهای خیری است که مصلحت مردم در آن قرار گرفته است و منکر از دیدگاه وحی، تمام کارهای زشتی است که فساد و تباهی و بیبند و باری جامعه را در پی دارد. لذا اگر کسانی که اهل ایمان هستند، به احیای معروف و جلوگیری از منکرات اهتمام بورزند، قطعاً شاهد یک جامعه سالم، به دور از زشتیها و پلیدیها، آلودگیها، نگرانیها و به دور از تضییع حقوق انسانها خواهند بود.
بالاترین معروف؛ دفاع از ولایت
بررسی سیره حضرت در اقامه امر به معروف و نهی از منکر
با توجه به ضرورت نهی از منکر و الگو بودن حضرت زهرا (س) در این زمینه، بررسی شیوههای عملی نهی از منکر در سیره و سخن آنحضرت برای همه بانوان مؤمن و متعهد و همه پیروان آن بزرگوار بسیار درسآموز و راهگشا است، بهترین دانشگاه برای ما در بحث امر به معروف و نهی از منکر، دانشگاه حضرت صدیقه طاهره است.
روش های حضرت
- استدلالات قرآنی: به طور مثال وقتی عدهای در یک ستم آشکار و علنی، فدک را غصب میکنند. فدک مزرعهای بود که پیامبر به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، اما غاصبان فدک حتی به عنوان ارث نیز حاضر به پس دادن آن نبودند و با تحریف دین گفتند:« پیامبر از خودش مال دنیا به ارث نمیگذارد؛ بنابراین فدک به حضرت فاطمه نمیرسد.» اما حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند: «شما که میگویید پیامبر از خودش ارث نمیگذارد، به کتاب خدا نگاه کنید؛ خداوند در کتابش میفرماید: « و وَرَث سلیمانُ داوودَ » . سلیمان از پدرش داوود ارث برد یا در سوره مریم، از زبان حضرت زکریای پیامبر(ع) میفرماید: « خداوندا! به من فرزندی عطا کن که از من و آل یعقوب ارث ببرد.» آن حضرت در ادامه به مردم حاضر در مسجد میفرمایند:«ای مردمیکه به سوی باطل شتاب میکنید و کردار زشت و بیهوده را نادیده میگیرید آیا به قرآن نمینگرید که میفرماید:« أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوب أغفالُها» «آیا در قرآن اندیشه و تفکر نمیکنید یا به دلهای شما مهر زده شده است؟»
یکی دیگر از منکراتی که در عصر ایشان اتفاق افتاد، غصب خلافت امام علی(ع) بود. حضرت فاطمه(س) در مقام نهی از منکر برای زنان اهل مدینه به آیات قرآن تمسک میجویند، ضمن استفاده از آیات قرآن در سخنان خود، می فرمایند:« وای بر شما دوستداران دنیا! چرا نگذاشتید حق در مرکز خودش بماند و خلافت بر پایههای نبوت بچرخد؟! چرا آنان که خلافت را از خانهای که جبرئیل بر آن نازل میشد به جای دیگر بردند و حق را از علی که به مسائل دین و سیاست آگاه بود، گرفتند.»
- دلایل عقلی: حضرت زهرا(س) در مناظره با ابوبکر، علاوه بر استدلالات قرآنی و بهرهگیری از آیات قرآن، دلایل عقلی نیز میآورد. روزی که حضرت صدیقه طاهره (س) نزد ابوبکر رفتند تا او را از غصب فدک برحذر دارد، ابوبکر خطاب به حضرت صدیقه طاهره (س) کرد و ایشان را شایسته ارث ندانست؛ اما حضرت صدیقه طاهره(س) در پاسخ ابوبکر میفرماید: « ای ابوبکر! هر گاه تو بمیری چه کسی از تو ارث میبرد؟ ». ابوبکر پاسخ میدهد:«زن و فرزندانم». حضرت میفرماید:«پس چه شده است که من از پدرم نمیتوانم ارث ببرم؟»
هجوم به افکار و اندیشههای غلط مرتکبین به منکرات و زیر سؤال بردن آنها یک شیوه منطقی و عقلانی است و اگر هم نتواند آنها را از کار زشت و منکرشان باز دارد، حداقل مخاطبین را به تفکّر وا میدارد تا در مورد منکرشان مردّد شوند، لذا آن حضرت در مقام نکوهش مسلمانهای بیتفاوت در ماجرای غصب خلافت، افکارشان را به چالش میکشد و آن ها را با سؤالات منطقی مواجه میکند. میگوید:« ای کاش میدانستم به چه پناهگاهی تکیه زدهاند و به کدام ستون استوار اعتماد کردهاند و به کدامین ریسمان تمسک جسته و به کدام فرزند و خاندانی پیشی گرفته و غلبه کردهاند!؟» حضرت سوال میکند و اذهان را به چالش میکشد!
- قهر و سکوت(مبارزه منفی): یکی از مراحل نهی از منکر قهر و سکوت است. انسان مسلمان وقتی نمیتواند با موعظه و گفتوگو افراد گنهکار را از انحرافی باز بدارد، با قهر و سکوت خود به طوری که او یا دیگران متوجه شوند به مبارزه میپردازد. این شیوه در مسائل تربیتی نیز موثر است!
حضرت زهراس) در عرصه نهی از منکر از این شیوه بازدارنده بهره میگرفت. زمانی که بعد از رحلت پیامبر(ص) با انواع ناملایمات و گرفتاریها روبرو میشوند (هجوم ناجوانمردانه به خانهاش، اهانت به علی (ع)، سیاستهای غیر اسلامی اهل سقیفه، بیتفاوت بودن مردم و …) از شیوه مبارزه منفی استفاده کردند و ناراحتی خود را با قهر و سکوت بروز دادند. زمانی که حضرت در آستانه شهادت قرار گرفتند، خلیفه اول و دوم در ظاهر برای دلجویی اما در حقیقت برای تطهیر اعمال خود به عیادت حضرت فاطمه (س) آمدند و از ایشان عذرخواهی کردند. آن حضرت با قهر و سکوت اعتراض خود را به آنها فهماندند و فرمودند:« به خدا سوگند بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه سخن نخواهم گفت تا این که خداوند را ملاقات کنم و از شما دو نفر در نزد خداوند شکایت خواهم کرد که چگونه با خدا و دین او و با من رفتار کردید و چه اعمال زشتی را مرتکب شدید!» و از آن دو روی برگرداندند و تا آخر عمر با این دو نفر صحبت نکردند. حضرت فاطمه این چنین به امر به معروف و نهی از منکر و آن چیزهایی که به عنوان یک شهروند وظیفه خود میدانستند، اهتمام ورزیدند!
توجه حضرت فاطمه(س) به همه ابعاد دینداری
حساسیت روی نامحرمان
بُعد دیگرحضرت، دوری از نامحرمان بود. حضرت فاطمه در پاسخ به این سوال که «برای زن ها چه چیزی بهتر است؟» فرمودند:« برای زن بهترین چیز این است که مردان او را نبینند و آنها هم مردان را نبینند.» شخصیتی این حرف را میزند که در بیت وحی، به دنیا آمده و بزرگ شده است.
ایشان همچنین در پاسخ به این سوال پیامبر خدا(ص) از یارانشان که « چه وقت زن به پروردگار خویش نزدیکتر و مقربتر است؟» میفرمایند:« زمانی زن به خدا مقربتر و نزدیکتر است که داخل منزل خویش اقامت کند و بیجهت از منزل خارج نشود.»
نکتهای که در این روایت وجود دارد در «بی جهت خارج نشدن از منزل» است؛ نه زندانی شدن در آن!! البته روشن است که بیرون آمدن خانمها مادامیکه سبب انجام حرامی نشود، اشکالی ندارد؛ بلکه بهخاطر پارهای از امور، رجحان یا لزوم هم پیدا میکند. منظور از این روایت این نکته است که بهتر است که بدون جهت و ضرورت خانمها خودشان را در معرض دید نامحرم قرار ندهند.
حضرت فاطمه(س) همچنین در مورد مسائلی که ممکن بود جامعه آن را منکر کوچکی به حساب بیاورد، حساسیت نشان میدادند! روزی حضرت به اسماء بنت عمیس فرمودند:« من بسیار زشت میدانم که جنازه زنها را بر روی تابوت میگذارند و بر روی آن یک پارچه میکشند که حجم بدن آنها برای نامحرم نمایان میشود.» اسماء بنت عمیس عرضه داشت:« دختر رسول خدا! در سرزمین حبشه برای حمل جنازهها تابوتی درست میکنند که بدن میت را کاملا میپوشاند.» آنگاه اسماء با استفاده از چوبهای تر و شاخههای نازک درخت، شبیه آن تابوت را برای حضرت فاطمه ساخت و به آن حضرت نشان داد. حضرت زهرا(س) با خشنودی و خوشحالی فرمودند:« چه طرح زیبایی که بدن زن در آن، کاملاً از دید مردان پوشیده میماند! ای اسماء! برای من تابوتی با همین طرح درست کن و بعد از وفات، مرا با آن بپوشان! خداوند تو را از آتش دوزخ نگه دارد!»
رضایت حق در رضایت همسر
حضرت صدیقه(س) در بستر شهادت و با آن وضعی که همه می دانیم، از حضرت علی(ع) سؤال میکنند:« علی جان! آیا از من راضی هستی؟ میگوید: فاطمه جان! چرا این سوال را میپرسی؟ حضرت زهرا(س) میفرماید:« به خدا قسم که از پیامبر خدا شنیدم که بر زن سوالی که میشود این است که شوهرش از او راضی هست یا نه. علی جان من هیچ گاه به تو خیانت نکردم و دروغ نگفتم و همیشه از تو تبعیت کردم.» …. در آن موقعیت نیز به رضایت خدا توجه دارد و رضایت خدا را در رضایت همسر میبیند.
انفاق در وقت نداری!
جابربن عبدالله انصاری میگوید:« روزی رسول خدا نماز عصر را با ما خواند و وقتی که نماز تمام شد، پیامبر در جایگاه خودش نشست و مردم هم دورشان جمع شدند؛ پیرمردی از مهاجران عرب که یک لباس بسیار کهنه و ژولیدهای به تن داشت به سمت پیامبر آمد در حالی که از فرت پیری و ناتوانی نمیتوانست خود را نگه دارد. حضرت وقتی آن پیرمرد را دید متوجه احوالش شد و احتیاجش را پرسید. او عرضه داشت: ای پیامبر خدا! گرسنهام به من غذا بده، بدنم برهنه است، مرا لباس بپوشان، فقیر و مستمندم به من احسان و نیکی کن!
پیامبر فرمود: «چیزی ندارم به تو بدهم ولی راهنمای به خیر مانند انجام دهنده آن است. برو به خانه کسی که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش نیز او را دوست میدارند و صاحب آن خانه در راه خدا ایثار میکند. به حجره فاطمه برو.» (شاید در اینجا منظور حضرت از چیزی ندارم به تو بدهم این باشد که در آن لحظه همراه خودشان چیزی نداشتند.) خانه فاطمه(س) به خانه رسول خدا(ص) چسبیده بود و پیامبر هم آن را جدا از منزل همسران خودش قرار داده بود. فرمود:« بلال این شخص را به منزل فاطمه برسان!»
این پیرمرد همراه بلال به سمت خانه حضرت صدیقه طاهره (س) رفت و با صدای بلند گفت: سلام بر شما ای خاندان نبوت و درخواست از دختر پیامبر را شروع کرد. در صورتی که حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) سه روز بود غذایی نخورده بودند، پیامبر نیز وضع آنها را میدانست و با این حال آن پیرمرد را به درب خانه حضرت فاطمه(س) فرستاد. حضرت یک پوست دباغی شدهای که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) روی آن میخوابیدند را به این پیرمرد داد و فرمود: ای کسی که بر درب سرای ما ایستادهای این را بگیر! امید است که خدا به رحمت خودش بهتر از این را به تو عطا کند! پیرمرد گفت: ای دختر محمد(ص)! من از گرسنگی به تو شکوه کردم و تو پوست گوسفند به من میدهی! من با این گرسنگی، این پوست را چه کار کنم؟ حضرت فاطمه زهرا (س) وقتی این حرف را شنیدند، گردنبندی را که از فاطمه دختر حمزه ابن عبدالمطلب هدیه گرفته بودند را به اعرابی هدیه میدهند و میگویند: این را بفروش! امیدوارم که خدا بهتر از این را به تو عطا کند!
ساده زیستی دختر رسول خدا(ص)
سیره حضرت در بحث امر به معروف و نهی از منکر، در مواجهه با نامحرمان، کمک به نیازمندان، ساده پوشی و… برای ما الگو و درسآموز است. در روایت آمده است که سلمان میگوید:روزی دیدم حضرت فاطمه(س) یک چادر وصله دار و ساده به سر داشت، شگفت زده شدم، گفتم دختر پادشاهان ایران و روم، روی صندلیهای طلایی مینشینند و پارچههای زربافت میپوشند و این دختر رسول خداست در حالیکه نه چادر گران قیمتی بر سر دارد و نه لباس زیبایی بر تن!! حضرت فاطمه(س) در جواب میفرماید: سلمان! خدای متعال وسایل زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.
تمام زندگی صدیقه طاهره و ائمه معصومین علیهم السلام، درس آموز است و باید از آن درس بگیریم.