بسم الله الرَّحمن الرّحیم
- محورهای صحبت آقای علی اکبر جباری دبیر تشکل راه بیداری
- جلسه ۱۲۴ مورخ ۲۵/۴/۱۳۹۹
- جایگاه حجاب در مقوله امر به معروف
اینکه گفته می شود حجاب، اولویت اول در امر به معروف نیست، بدین معنا نیست که، اهمیت ندارد!! اگرچه تمرکز اصلی ما روی امر به معروف و نهی از منکر مسئولین می باشد، اما دلیل نمیشود که سایر مصادیق امر به معروف و نهی از منکر (مانند حجاب) تعطیل شود. اصطلاحا «اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند». تاکید بسیار ما در حوزه امر به معروف و نهی از منکر مسئولین، مجوزی برای ترک امر به معروف و نهی از منکر در رابطه با حجاب نمی شود! بحث این است که چون وقت و توان ما محدود است، طبیعتا بهتر است که به امر به معروف و نهی از منکر مسئولین اختصاص پیدا کند.
ما با پیشنهاد برخی اعضاء در خصوص حضور گروهی در اجتماع و تذکر برای حجاب مشکلی نداریم؛ بلکه می گوییم با وجود اهمیت مسأله حجاب، باید دقت کنیم که اولویت اول نیست. این دو ساعتی که ما با سختی دور هم جمع میشویم، یا وقتهای کم دیگری که داریم، اگر بخواهیم بین امر به معروف مسئولین و پرداختن به حجاب، یکی را انتخاب کنیم، یقینا امر به معروف مسئولین اولویت دارد. بحث این نیست که ما در مورد حجاب تذکر ندهیم!! بلکه ما هر جا منکری میبینیم، باید تذکر دهیم و بر ما واجب است. اما اگر بخواهیم علی حده وقت بگذاریم و مثلا صبح جمعه با همدیگر در منطقه کوهستانی شمال تهران تذکر بدهیم، به شخصه چنین پیشنهادی نمیدهم و در چنین برنامه ای هم شرکت نمیکنم. چون واقعا اگر یک زمان ۴-۵ ساعتی داشته باشم، حتما به کارهای مهم تر از امر به معروف حجاب،-مثل بحث جنگ رسانهای- رسیدگی میکنم. اگر برنامه هفتگی یا ماهیانه ما خرید، مهمانی، کوهنوردی و … است، و در خلال این برنامه ها می توانستیم تذکر برای حجاب بدهیم، باید انجام دهیم. این که گفته میشود (تذکر حجاب) اولویت اول نیست یا اولویت نهم ودهم است، پس تذکر ندهیم، اشتباه است، اینجا هم تذکر میدهیم، اما یک وقت ویژه و یک برنامه ویژه برای تذکر در این حوزه(حجاب) نمیگذاریم. کما اینکه در گروه مدت مدیدی اعضای گروه، شماره پلاک ماشینهایی را که در زمینه حجاب مسئله دار بودند، به قسمت عملیات گزارش میکردند و توسط پلیس امنیت پیگیری میشد (یعنی در حد توان به حجاب هم پرداخته ایم).
- رعایت تمام قوانین لازم است.
بنده خودم به افراد مختلف پیشنهاد میدادم که موارد کشف حجابی را که میبینند، یادداشت کنند و به بخش عملیات تشکل ارسال کنند تا آنها نیز به پلیس امنیت ارائه بدهند. زیرا حجاب یک قانون است و باید مثل سایر قوانین رعایت شود. اگر کسی بگوید من (از حجاب) خوشم نمیآید، مثل این است که فردا روزی مردم، قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت نکنند و بگویندکه «این همه گرانی و گرسنگی و… وجود دارد و اهمیت مسئله راهنمایی-رانندگی کمتر از وضعیت اقتصادی است»!! این غلط است، قانون قانون است و تا وقتی قانون می باشد، باید انجام شود(حتی افرادی که آن قانون را دوست ندارند). اگر بنا بر بی قانونی باشد(بلا نسبت بزرگواران)، قانون جنگل حاکم میشود؛ یعنی هرکس زورش بیشتر است، هر جور دوست دارد عمل کند!!
در دوره حکومت شاهنشاهی، برخی افراد از حضرت امام(ره) سؤال میکردند که ما در حال مبارزه با این رژیم غاصب و آدم کش هستیم، لذا مالیات نمیدهیم. حضرت امام مخالفت میکردند و میگفتند، دولت خرج دارد، بالاخره امور مردم باید اداره شود، مالیات باید پرداخت شود. هیچوقت حضرت امام(ره) و بزرگان انقلاب نگفتند، بروید فلان جا را آتش بزنید یا فلان نظم عمومی را برهم بزنید. اتفاقا در ماهها و روزهای آخر انقلاب، گروههایی بودند که به دستور حضرت امام(ره) و بزرگان انقلاب، مراقب اماکن دولتی و حکومتی بودند، تا افرادی که شور انقلابی شان بسیار بالا زده بود (و دیگر جو زده شده بودند) ، این محلها را آتش نزنند. نظم اجتماعی بسیار مهم است و تا قبل از اینکه شرایط یک جامعه به سمتی نرود که احتمال یک تغییر اساسی مثل یک انقلاب در آن باشد، آدم عاقل نمیآید نظم و قانون را برهم بزند. اگر این اتفاق بیفتد، میشود قانون جنگل، آدمها چماق برمیدارند و روبروی هم میایستند و این کاملا اشتباه است.
- دم خروس را باور کنیم یا …
این که میگویند در این شرایط اقتصادی، یک عده تحت فشار هستند(و شما به حجاب ما گیر میدهید)، اتفاقا، اکثر افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند، زندگی مرفه تری دارند که می توانند در این گرانی ها، کلی هزینه لوازم آرایش و … کنند. واقعا آدم نمیداند چه چیز را باور کند؟ مشکل اقتصادی را باور کند، یا این همه خرجِ خود کردنها را(لوازم آرایش، پوشش و …)؟ اینکه در زمستان، حتما باید تیپ زمستانی زده شود، بوت و پالتو فلان، در تابستان هم یک مدل دیگر، و سایر برنامههایشان حذف نشود، و ناراحت گرانی هم باشند!!! اگر تذکری هم بشنوند بهانه گرانی را می آورند و قانون حجاب را زیرپا می گذارند؛ این بهانهها اصلا موجه نیست.
- قباحت کشف حجاب کامل، نباید ریخته شود.
به گفته برخی، عده ای از پدر مادرها به بد حجابی فرزندانشان، راضی هستند. بنده به عنوان یک معلم این را خدمتتان عرض میکنم، که آنها راضی نیستند و مجبور هستند، پدر مادرها دلشان خون است و زورشان-به فرزاندانشان- نمیرسد. هرچند که در احکام خداوند، رضایت پدر و مادر افراد بی حجاب ملاک نیست؛ مهم نظر خدا و نظر شارع مقدس است؛ اما با این دلیل(رضایت پدر و مادر) نمیتوان توجیه کرد که ما تذکری ندهیم.
مواظب باشیم اگر همین یک وجب پارچه تور(شال) افراد بد حجاب که هر دقیقه از سرشان میافتد، به صورت رسمیاز سرشان بیفتد، دیگر سطح پوششان این گونه، باقی نخواهد ماند و همانند کشورهای اروپایی و کشورهای بیبند و بار که با حداقل پوشش به خیابان میآیند، در جامعه ظاهر می شوند. برخی معتقدند این تورِ الکی، بود و نبودش فرقی نمی کند، اما باید بدانیم که همان تور الکی که برخی روی سرشان میاندازند، یک سد محکم است. قباحت کشف حجاب کامل، نباید ریخته شود. به بهانه گرما، گرانی، کرونا و… این سد نباید شکسته شود.
با تمام این توضیحات و اهمیت حفظ حرمت حجاب، این موضوع اولویت اول نیست. سوزن بعضی افراد روی قصه حجاب گیر کرده است و به دنبال گروه هایی که حجاب در اولویت اولشان هست، میگردند و دنبال آن مجموعه ها راه میافتند. دینداری گزینشی که در جلسات مقدماتی مطرح میشود، اینجا مصداق پیدا میکند. دلیل اینکه به هر علت حجاب اولویت اولِ من نوعی است و زیر بار هیچ توجیه و دلیل منطقی هم نمیروم، این است که به دلم نگاه میکنم (دینداری گزینشی)!! از آن طرف هم بعضی افراد(تذکر حجاب) برایشان سخت است، میترسند و حوصله کشمکش ندارند و توجیهشان این است که اولویت اول، نهی از منکر مسئولین است. یکی هم که یک تذکری برای حجاب می دهد، اعتراض میکنند، چون اگر اعتراض نکنند، عذاب وجدان آنها را خفه میکند.
در پیگیری های هفته گذشته تماس با ۱۹۷ برای مقابله با بی حجابی بود که با توجه به مشکلاتی که در جامعه(کرونا، گرانی و … ) پیش آمده، نیروی انتظامی نباید مسئله حجاب را رها کند و این مشکلات بهانهای بشود که مسئله(قانون) حجاب مورد غفلت قرار گیرد و این سد شکسته شود. اگر مسئولین درست عمل کنند و از نظر اقتصادی اوضاع خوب شود، اوضاع حجاب در جامعه نیز با سرعت بیشتری بهبود می یابد. با این حال ما نباید از تذکر به بی حجابی غافل شویم؛ اگر فردی میترسد که تذکر بدهد و یا برایش سخت است، دلیل نمیشود، دل بقیه را نیز خالی کند، ما باید برای حرفهایمان حجت داشته باشیم.
- جنگ رسانهای را جدی بگیریم!
ما وظیفه داریم حواسمان به قصه جنگ رسانهای باشد. طی ۱۰روز، دو دروغ بزرگ را به مردم قالب کردند: یکی واگذاری جزیره کیش که حتی امثال ما نیز باور کردیم. قبلا توضیح داده شد که یک سری قراردادهایی با مدت زمان طولانی میان ایران و چین بسته شده، که طی آنها یک سری خدمات و کالا را میدهیم، و یک سری خدمات و پول میگیریم، مثل همه قرارداد ها، در ازای خدمات یا کالایی که میدهیم، چیز دیگری میگیریم. حالا صدای همه درآمده! بطوری که یکی از شبکه های خبری آمریکایی با عنوان قرارداد ترکمانچای دوم از آن یاد کرده است. لفظ ترکمانچای را برای قرارداد ما با چین استفاده میکنند!! آن وقت درباره برجام که یک سری محرومیت های ۲۵-۱۰ ساله در آن است، کسی اصلا حرف نمیزند؛ ببینید ما در رسانه چقدر ضعیف هستیم!!!!
- دومین دروغ ؛ # اعدام_نکنید!
سلبریتیهای ما جلو افتادهاند و «#اعدام نکنید» ترند اول فضای مجازی شده است و عده ای از مردم هم با آنها همراه شده اند. در حالی که یک نفر از آنها در حال زورگیری از پیرزنی دستگیر شده است و بعد از بررسی گوشی این فرد مشخص شده که در آبان ۹۸ کارهایی از قبیل آدم کشی، آتش زدن بانک و ماشین های شهرداری و … انجام داده است. دو نفر دیگر هم به همین ترتیب، و یک نفرشان مستقیما با منافقین در ارتباط بوده و رسما از آن ها دستور میگرفته که چه کاری انجام دهد و … . بعد از اعتراف و یافتن این مدارک در گوشی شان، حکمشان اعدام است؛ در هیچ کشوری قربان صدقه این قبیل افراد نمیروند. در مملکت ما، خیلی از چیزها را مردم برعکس باور کردهاند. این اتفاق به خاطر ضعف رسانهای ما و قوه قضائیه ما است!! اتفاق به این مهمیافتاده، تازه دیروز، آقای سخنگو زحمت کشیدند و یک صحبتی کرده اند. در صورتی که نصف شب چنین خبری بیرون آمده و باید مثل بسیاری از دولتمردان ما و کشورهای دیگر که در فضای مجازی فعال هستند و توییت میزنند، توییتی برای رد این دروغ می زدند و آن وقت صبح هم به صورت رسمی اعلام موضع می کردند.
امروز هم آقای سخنگو اعلام کرده است که این حکم، احتمال دارد شکسته شود و این سه نفر اعدام نشوند!!! یک امیدواری ایجاد کردهاند!! اگر واقعا حکمشان اعدام است، باید اعدام شوند. اگر، واقعا این افراد، آدم کشتهاند و کاری کردهاند که سزاوار اعدام است، نباید به خاطر جوسازی_که در رأس آن، یک مشت سلبریتی بیشرف قرار دارند_کوتاه بیایند. اگر هم واقعا حکمشان اعدام نبوده پس برای چه این حکم را اعلام کردهاند؟!!! همان روز که اعلام کردند حکمشان اعدام است، باید به مردم توضیح میدادند که علت اصلی حکم آن است که این افراد، آدم کشتهاند و به کشور خیانت کرده اند. بنده هم موافق نیستم به صرف شرکت در راهپیمایی اعتراضی یک نفر را هم زندانی کنند. حتی اگر سنگی هم بزند و شیشهای هم بشکند، نباید این آدم را زندانی کنند و باید علت بررسی شود. بسیاری از این افراد، آدمهای معمولی هستند که به آنها فشار آمده و حالا یک فضایی درست شده که اعتراض کنند، شیشه ای میشکنند یا سطل زباله آتش میزنند و .. اما کسی را که سازمان یافته کار میکند، و با خونسردی، از طرفین آدم میکشد، و از خارج دستور گرفته، ، باید اعدام کنند.
ببینید دستگاه های رسانه ای حکومتی چقدر در جنگ رسانهای ضعیف هستند! از صدا و سیمای ما گرفته تا قوه قضائیه، اراده کنند میتوانند گفتگوی خبری راه بیندازد، حتی میتوانند، نصف شب در شبکه خبر حاضر شوند و توضیح دهند؛ یا تا صبح نشده در فضای مجازی، حقیقت مطلب را منتشر کنند تا جلوی گرگ های بی رحم گرسنهای که بیرون از مملکت منتظرند دین مردم را بدرند و مردم را به جان هم بیندازند را، بگیرند. نتیجه این انفعال، سستی جایگاه قوه قضاییه بین مردم میشود.
- نبرد رسانه در قالب کار تشکیلاتی
کاری که ما میتوانیم انجام دهیم:
حضور در میدان جنگ رسانهای است. این فعالیت به تنهایی انجام نمیشود، بنده نوعی اگر به تنهایی بخواهم کاری انجام دهم به عقلم نمیرسد و بعضی از جوانب را از دست میدهم که چگونه یک کار مؤثر انجام دهم. این موضع گیری باید در قالب تشکّل باشد. ما در تشکل، گروه سایبری داریم، متأسفانه آنجا تعداد خیلی کمی در حال فعالیت هستند. عده ای می گویند: بلد نیستیم! بارها گفته شده اگر(کار با فضای مجازی را) بلد نیستیم، موظفیم برویم یاد بگیریم. اگر ما در جنگ رسانهای شرکت نکنیم، فردا باید در خانهمان تفنگ دست بگیریم و از خانهمان، حفاظت کنیم. در جریان گرانی بنزین در آبان ۹۸، حدود هفتصد و هشتاد شهر ما در آنِ واحد درگیر شدند، هفتصد و هشتاد شهر، خیلی عدد بزرگی است، یک سازمان دهی بسیار قوی پشت کار بود. پول مفت عربستان، خباثت آمریکاییها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی- و اخیرا به علت کرونا- میتواند کار را به یک نقطه بیبازگشتی برساند. لذا از بزرگواران خواهش میکنم:
- در مباحث رسانهای کمک کنند.
- در مطالبهگری ها مشارکت کنند. روی دولت باید نظارت باشد، این نظارت، کار مجلس است و نظارت بر مجلس هم وظیفه ما است. ما باید در تماسها شرکت کنیم، تماس بگیریم، پیامک بزنیم، به صورت حضوری برویم؛ یکی از برنامه های ما این است که حضوری سراغ نماینده های مجلس، دستگاههای دولتی و قوه قضائیه برویم.
برای شرکت در جنگ رسانهای ما(گروه های مردمی) باید صاحب یک رسانه قدرتمند شویم. همه رسانه های ما، حکومتی هستند. رسانههای انقلابی، تاثیری را که باید داشته باشند، ندارند.
به طور مثال ما توانستیم علیه آقای تاجگردون فضایی درست کنیم؛ فشار افکار عمومی باعث شد که این آدم نتواند با پولهایی که خرج کرده به کارش ادامه دهد. منتها موضوع آقای تاجگردون موضوع خیلی مهمی نبود که ما بگوییم که رسانه قدرتمندی داریم و پیروز شدیم. ما الان در موضوعات اساسی منفعل و فشل هستیم، چون رسانه قدرتمند نداریم. گروههای مردمی، خیلی ضعیف هستند به همین علت آن اتفاقی که باید بیفتد، رخ نمی دهد. هنوز تشکل راه بیداری یک جای ثابت ندارد تا برنامه «مدیریت رسانهای» در آنجا شکل بگیرد و افراد بتوانند با یکدیگر، هم فکری کنند و درکنار امکاناتی مثل چند دستگاه کامپیوتر و … تولید محتوا داشته باشند و کار را پیش ببرند (فعلا همفکری ها به صورت مجازی پیش می رود).
- استیضاح یا سؤال از رییس جمهور
در رابطه با استیضاح یا سؤال از رئیس جمهور، قبلا صحبت کرده ایم. بهترین راهِ زهر چشم گرفتن از دولت پیرِ بی مصرفِ غربزده، این است که آنها در همین چند ماه آخر، وادار به کار شوند. اگر این دولت به کار کشیده شود، خیلی بهتر از این است که استیضاح شود؛ چون ما از نظر رسانهای دست برتر نداریم و کلی رسانه غربی و عمله های آنها در داخل پشت این دولت هستند-از سلبریتی ها گرفته تا یک مشت غربزده غرب پرست که صاحب رسانه های قوی هم هستند-، اگر استیضاح اتفاق بیفتد، دولت در اوج، با یک مظلوم نمایی، بدون اینکه پاسخگوی این هفت-هشت سال خرابکاری باشد، خداحافظی میکند و زمینه خیلی خوبی فراهم میشود تا دوباره در سال هزار و چهارصد، یک مشت سلبریتی خائن جلو بیفتند و یک غربزده دیگر را به ملت تحمیل کنند.
- نظام فکری رهبر انقلاب
ما اگر نتونیم ذائقه و نظر امام انقلاب را تشخیص دهیم، واقعا به چه دردی میخوریم؟!!
چهل سال از انقلاب گذشته است. سی سال است یک مجتهد که نظام فکری دارد (دمدمیمزاج نیست) رهبر انقلاب است.
مبنای فکری ایشان منطبق بر سنتهای الهی_خط مشی کلی که خداوند در قرآن برای اداره یک اجتماع بشری ترسیم کرده است_ میباشد. بسیار بد است که بعد از ۳۰ سال هنوز نتوانیم بفهمیم در اتفاقات مختلف و شرایط گوناگون، حدودا نظر ایشان چیست، حتما باید به صراحت بگویند که استیضاح کار درستی نیست و کار خائنانه ای است؛ این کار را نکنید؟!
این وسط یک عده میگویند که حضرت آقا گفتن استیضاح حق مجلس است.
درست است که استیضاح حق مجلس است، این امر در قانون اساسی هم آمده است. کارشناسان گفتهاند استیضاح در این شرایط به نفع ما نیست. در جریان گرانی بنزین در آبان ۹۸، نماینده های انقلابی، دنبال یک طرح سه فوریتی بودند که فورا جلوی این اتفاق را بگیرند. شنبه مجلس اظهار نظر کرد، یکشنبه صبح حضرت آقا در درس خارج خود فرمودند که این طرح باید انجام شود. ایشان میدانستند چه خساراتی اتفاق می افتد و چه ناراحتی در دل مردم ایجاد میشود؛ اما از آبروی خودشان خرج کردند برای اینکه جلوی یک خسارت بزرگتر را بگیرند. آن خسارت_که دشمن به دنبال آن بود_ بی دولت کردن کشور ما بود.
بعد از اغتشاشات لبنان، آن کشور، هنوز دولت ندارد. عراق هم یک ماه است نخست وزیر پیدا کردند، که آن را هم آمریکا ییها به مردم و کشور عراق تحمیل کردند. ما این همه در عراق هزینه کردیم و داعش را از عراق بیرون انداختیم. آخر سر هم یک فردی که باب میل آمریکاییها است، نخست وزیر عراق شد.
در آبان ۹۸، چرا حضرت آقا با دولت همراهی کردند؟ به این خاطر که بهانه از دولت گرفته شود که بگوید من پول ندارم تا پول یارانه بنزین بدهم، پس استعفا میکنم!! شما دیدید در ماجرای آبان ۹۸، بلافاصله بعد از اینکه اولین تیر دولت به سنگ خورد، استیضاح سه – چهار تا وزیر در مجلس کلید خورد؛ که آن هم با مدیریت حضرت آقا جمع و جور شد. وزیر آموزش و پرورش را برای کاری که قبل از شروع وزارت ایشان اتفاق افتاده بود، میخواستند استیضاح کنند. قصدشان این بود که دولت را از حد نصاب بیندازند و دولت هم استعفا بدهد و دوباره قصه رای اعتماد از مجلس و … _که طراحی دشمن بود_ تکرار شود. حضرت آقا در این شرایط عجیب و غریب به استیضاح دولت رضایت نمیدهند و بهانه ها را از دولت می گیرند. منتهی ما شک داریم و حتما باید حضرت آقا مخالفت خود را با استیضاح، صراحتا اعلام کنند!!! همچنان عده ای به صورت گزینشی میگویند که حضرت آقا گفتند استیضاح حق مجلس است و به توضیحات و عملکردِ قبل و بعد ایشان کاری ندارند!
- اظهر من الشمس
بسیار روشن است که استیضاح دولت نباید اتفاق بیفتد!! درداخل و خارج از مرزها، چند هزار شبکه خبری و رسانه قدرتمند در کشورهای غربی، لحظه به لحظه ما را رصد میکنند تا کشور ما را به هم بریزند. مثلا در مورد قراردادی که هنوز بسته نشده است(قرارداد بین ایران و چین)، یک جزیره کیش را از آن(به شایعه) درآوردهاند، تمام افرادی که دخیل در این قصه هستند میگویند که این صحبت نیست ولی کسی(حتی انقلابیون) قبول نمیکند (به دلیل برتری رسانه ای دشمن). یک سری حرف های شاخ و دم دار میگویند! اگر ما بخواهیم این قدر عقب نشینی کنیم (در مورد کیش)، چرا این چهل سال مقاومت کردیم؟ خیلی قبلتر و با هزینه خیلی کمتر میتوانستیم تحت اسارت دشمن دربیاییم. تأثیر این شایعهها بر مردم به دلیل ضعف ما انقلابیون است (خصوصا در نبرد رسانه ای).
- مجاهدت در راه دنیا…
عدهای که به دنبال پول و قدرت بودند، صبح تا شب مجاهدت کردند و مسئول ارگان های مختلف شدند؛ دارند جواب مجاهدت خود را هم میگیرند.( بچه ها و نوه ها و نتیجه ها و نبیره ها و ندیده هایشان تا هزار سال هم هیچ کاری نکنند و بخورند، سرمایه دارند(از پول بیت المال مردم زجر کشیده). انگلی مثل تاجگردون احساسات قومی و قبیلهای یک شهر و منطقه را تحریک میکند و متاسفانه آنها هم بدون فکر و بر اساس تعصبات قومیو قبیلهای با او همراه میشوند. این فرد پنج-شش دوره نماینده مجلس بود و از دوره دوم نمایندگیاش رییس مهمترین کمیسیون مجلس،-کمیسیون برنامه و بودجه- میشود. این آقا با دوازده شرکت کار را شروع میکند و به پنجاه و چند شرکت میرسد. این شرکتها پیمانکار دستگاههای دولتی میشوند که بودجهاش را ایشان(در مجلس) میدهد. در این بین همه را هم وام دار خود میکند- از بسیج و سپاه گرفته تا دستگاه های دولتی- . در رأس حکومت جمهوری اسلامی، یک رهبر عالم فقیه پرهیزکار چفیه بر دوش-که نشانه جهاد و روحیه جهادی است- قرار دارد و بقیه این حکومت مردم هستند؛ این وسط ما کسی را نداریم. از سر و وضع زندگی شان مشخص است که ربطی به حکومت اسلامی ندارند. منزل بیش از ۹۵ درصد مسئولین درجه یک مملکت، در شمال شهر تهران است. خانه های چند ده میلیاردی که الان چند صد میلیاردی شده است! با وقاحت تمام در ذهن مردم هم جا انداخته اند که باید، یک مسئول چشم و دل سیر بالای سر شما باشد که دزدی نکند و کار بکند. الان هم با وقاحت تمام میگویند کسی که عرضه نداشته تا برای خود یک خانه یا ماشین خوب فراهم کند، نمیتواند مشکل اقتصادی شما را حل کند!! آنها با چپاول بیت المال به این جا رسیدهاند و حاصل تفکر و تخصص و دست رنجشان نیست؛ با پررویی و بی شرفی تمام افتخار میکنند که ما زرنگ بودیم! مثل پسر آقای عارف که معتقد بود ژن خوب باعث موفقیتش شده است، در صورتی که اگر شغل پدرش نبود(وزیر ارتباطات)…. نمی توانست هیچ فعالیتی انجام دهد.
- رهبر انقلاب تنهاست…
رهبر مملکت به تنهایی نمیتوانند کاری پیش ببرند. اینگونه نیست که با یک حکم ایشان فلان مسئول جابجا شود و کار درست شود. پس کارمندان و روحیه ای که در آن ارگانها تزریق شده چه میشود؟ مگر حضرت امیر(علیه السلام) توانستند به تنهایی اوضاع را درست کنند؟ ایشان چهار سال و ده ماه(به اندازه یک دوره ریاست جمهوری) حاکم بودند. معاویه حکومت را از دست حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) درآورد، درست در جایی که تعصبات قومیو قبیلهای شدید وجود داشت و اصل و نسب مهم بود، معاویه با چسباندن خود به پیامبر(ص) کار را پیش میبُرد. آنوقت برادر، داماد، پسر عموی پیامبر(ص) و وصی ایشان که جان پیامبر بود، نتوانست حرفش را پیش ببرد. حضرت امیر(علیه السلام) نتوانستند، حضرت آقا هم نمیتوانند. امثال ما دست و پای حضرت آقا هستیم، نفر اول خودم را میگویم که بی عرضه هستیم. نه پول داریم، نه رسانه داریم! تازه این مجلس انقلابی هم که این همه برای رای آوردنشان تلاش کردیم، بعد از این همه مدارک فساد تاجگردون، ۱۰۲ نفرشان به آقای تاجگردون رای دادند که در مجلس بماند!! یعنی ۱۰۲ نفر از این مجلس انقلابی باید شناسایی شوند و رگ حیات شان قطع شود و از مجلس بیرون بروند. فضای ما چقدر فضای کثیفی شده است که یک آدم (تاجگردون) میگوید: من یک شیشه کثیف هستم، من فاسد و دزد هستم اما دستمال تمیزی نمیبینم که من را پاک بکند و بیرون بیندازد! نتیجه کار در چنین فضای فاسدی می شود این همه دزدی که رخ می دهد.
- روحیه جهادی همراه با روحیه انقلابی لازم است.
گروههای مردمی باید با یکدیگر هم فکری کنند تا یک اتفاق موثری بیفتد. اگر اتفاق موثری رخ نمی دهد بخاطر این است که امثال بنده، روحیه انقلابی_جهادی نداریم و اهل مجاهده نیستیم. میخواهیم مدرسه، مسافرت، هیأت، مهمانی و … سر جایش باشد، درکنار این ها یک کار جهادی هم انجام بدهم. جهادی که در روایات گفته شده ” انّ الجهاد باب من ابواب الجنه فتح الله لخاصه اولیائه، جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند به روی بندگان خیلی خاص خودش باز میکند.” و شهادت با این عظمت، مزد چنین جهادی است. اگر اسم کار بنده و امثال بنده را جهاد بگذاریم، اصلا شهادت بی معنی میشود!!
متأسفانه ما روحیه جهادی نداریم. البته میدانم خیلی از شما بزرگواران با چه سختی و پشتکاری کارهای گروه را پیش میبرید اما متأسفانه انقلابیگری درست در ذهن ما جا نیفتاده است. در ذهن بنده و امثال بنده، انقلابیگری مترادف با شلوغ بازی، جوگیری و هوچیگری شده است. اما در حقیقت کسی که اهل انقلاب است باید در همه جا دست به تغییر اساسی بزند. بنده اگر توانستم در محیط کارم دست به تغییر اساسی بزنم به طوری که بتوانم در آنجا یا در آن صنف، انقلابی صورت دهم یعنی روحیه انقلابی دارم، تغییر اساسی این نیست که بروم رییسم را عوض کنم! منظور این است که در حیطه وظایف و اختیاراتی که دارم به قدری خوب عمل کنم که باعث تغییر و تحول در آن سازمان شوم. در مطالبهگری نیز به همین ترتیب، باید انقلابیگری با روحیه جهادی همراه باشد. برخی خیلی روحیات انقلابی دارند اما حال کار کردن و روحیه جهادی ندارند.
- شهداء؛ مصادیق مجاهدان حقیقی
الگوهای ما باید امثال شهید تهرانی مقدم باشند که در خاطراتشان آمده است که گاهی اوقات ایشان سه روز نمیخوابیدند و روزهایی هم که میخوابیدند، ساعت سه تا شش صبح، میخوابیدند. ایشان هم زمان بیست و هفت کارخانه را اداره میکردند و فعالیت علمی نیز داشتند؛ در هر دو کار(اجرایی و علمی) نیز به حد عالی تلاش می کردند، در حوزه علمی برای دستیابی به فرمول سوخت موشک و دیگر موضوعاتی که سقف علم روز دنیا بود و در حوزه اجرایی نیز در جایگاه مدیریت، فعالیت داشتند.
شهید سلیمانی نیز هم زمان چند جبهه بزرگ_که هرکدام یک جنگ تمام عیار بود– در عراق، سوریه، لبنان و یمن، را اداره میکرد. سرکشی به خانواده شهدا هم برنامه همیشگی ایشان بود. حفظ قرآن نیز از فعالیت هایشان بود! ایشان در پاسخ یکی از دوستان که پرسیده بود: شما کی فرصت کردید، قرآن را حفظ کنید، گفته بود:” فاصله یک شهر به شهر دیگر در ماشین قرآن همراهم بوده و حفظ کردم.” شهید سلیمانی، شهید تهرانی مقدم به تنهایی بارهای بسیار بزرگی را به دوش کشیدند. هم انقلابی بودند و هم مجاهد به معنی محض کلمه. به همین خاطر، خدا راه را به آنها نشان میداد. خدا به شهید تهرانی مقدم نشان میداد چگونه در مسائل علمی پیش برود. چون یک قدم به سمت خدا برداشته بود، از خودش و دوستداشتنیهایش گذشته و ایثار کرده بود. شهید سلیمانی هم به همین ترتیب. بالاخره ایشان هر چقدر هم که فرمانده بزرگی بوده، یک نفر بوده که تصمیم میگرفته است. در جنگ سوریه ابتکاری که ایشان به خرج داد، شخصا رفت و رییس جمهور روسیه را متقاعد کرد که وارد سوریه شود و از آن به بعد ورق برگشت! این ژنرالهای مدعی دیپلماسی- که فقط بلدند گند بزنند و خودشان را به سردار سلیمانی بچسبانند، – توان چنین کاری را نداشتند. ایشان سردار نظامی بود و مستقیما در خط مقدم بود. دیپلماسی نیز بلد بود، تحلیل می کردند و از طرفی قرآن را هم حفظ میکردند. خودمان شاهدیم که به اسم کار فرهنگی و جهادی چقدر وقت از دست میدهیم. در میان کار جهادی به دنبال مطامع نفسانی خودمان هستیم، لذا کار آنگونه که باید، به پیش نمی رود.
- پای کار پرچم امر به معروف…
الان بسیاری افراد هستند که برای اینکه یک کار خوب انجام دهند، در خیریهها و گروههای جهادی فعالیت می کنند، فحشی هم نمی خورند و احساس رضایت هم دارند … نمیخواهم بگویم آن کار، بی ارزش است، کار خوب و مهمی است. منظورم این است که ما گزینههای دیگری هم(برای کار خیر) داشتیم اما انتخابمان این بوده که پای سخت ترین پرچم(امر به معروف و نهی از منکر) وقت بگذاریم. یکی از ملزومات وقت گذاشتن در این جا، داشتن روحیه انقلابی و جهادی است. گاهی اوقات یک نفر در زمینه محرومیت زدایی روحیه جهادی دارد اما در زمینه مطالبه گری نه!! با اولین فشار جا خالی میدهد. وقتی بنده میروم مثلا برای محرومین خانه بسازم، با گذر زمان میبینم آجر روی آجر گذاشته میشود و کار پیش می رود اما بعضی وقتها یک زنگ میزنم اما اثر آن را با چشمهایم نمیبینم، لذا میگویم چه فایدهای دارد (و سختی کار همین است) ؛ در صورتی که ما فایده های بسیاری طی این چندسال دیده ایم.
بنده با حجت میگویم یکی از دلایل محکمیکه باعث شد لوایح fatf به نتیجه نرسد، تشکل راه بیداری بود. وقتی جمعیتی نیت الهی و اراده انجام کار الهی داشته باشند، خداوند آن کار را پیش میبرد. صدها هزار ایمیل زده میشود کسی نگاه نمیکند اما یک دفعه ۲۰۰ تا ایمیل از طرف یک تشکلی زده میشود که دنبال هیچ منفعتی نیست، خدا هم به آن ضریب میدهد و آن قضیه پیش میرود. بعضی از اعضای مجمع که در جریان این مطالبات ما بودند خواهش میکردند که این قضیه را رها نکنید و پیگیری کنید؛ تا لوایح در مجمع تصویب نشود و الحمدلله نشد، کار خدا بود. آن هم در شرایطی که از طرف دولت به صدا و سیما_که رئیس آن توسط رهبر انقلاب تعیین میشود_تکلیف شده بود که حق ندارید دربارهfatf حرف بزنید و آنها هم حرف نمیزدند. چون بودجه خود را باید از دولت بگیرد.
- زیربنای ظهور؛ امر به معروف و نهی از منکر!!
این پرچمیکه شما ذیل آن جمع شدهاید، پرچم امر به معروف و نهی از منکر و پرچم قیام خونبار حضرت سید الشهدا(علیه السلام) است. ذیل این پرچم ماندن خیلی سخت است؛ چون هم از دشمن و هم از خودی، حرف میشنوید. گاهی آدم به خود شک میکند؛ هیچ کس، هیچ حرفی در مورد این موضوعات نمیزند. آدم فکر میکند شاید اشتباه باشد!! من زندگیام را گذاشتهام، به جای آن میتوانستم برای خودم درآمد داشته باشم یا تفریح کنم. آدم به خودش شک میکند و بین دو راهی میماند. دوران دفاع مقدس در یکی از این عملیات های دشوار که عراقی ها خیلی فشار سنگینی آورده بودند، رزمندگان اسلام گروهی با هم، عقب نشینی کردند و تا پای قایق در هور آمدند، تا از آنجا به عقب برگردند. شخصی بود که یک پایش در خشکی بود و یک پایش در قایق، از یک طرف در دلش این بود که با قایق به عقب برگردد و جانش را نجات دهد، از آن طرف هم دلش میخواست بایستد و دفاع کند؛ مردد مانده بود. افراد به او میگفتند که “پاتو وردار.” پایش را برنمیداشت. آن وسط مانده بود. نه تکلیف آنهایی که میخواستند به عقب برگردند، معلوم بود و نه افرادی که میخواستند بمانند. بعضی از ما (امثال بنده) در جریان امر به معروف مسئولین، دچار تردید شدهایم.یک پایمان در تشکل راه بیداری است و یک پایمان، وسط تمایلات، ترسها، دوست داشتنیها و … مان است، باید تصمیم بگیریم. یا رومیِ روم یا زنگیِ زنگ! ممکن است برخی از بزرگواران از این صحبت ها، اینطور برداشت کنند که پس باید گروه را ترک کنیم. چرا آنطرفی( ترک کردنِ گروه) فکر میکنید، این طرفی(ماندن در گروه) فکر کنید. امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین و مهمترین و موثرترین پرچمی است که ما را به ظهور میرساند. پرچم قیام کربلا، امر به معروف و نهی از منکر بوده است و پرچم قیام حضرت حجّت(عج)، پرچم عاشورا و پرچم کربلا است. امر به معروف زیر بنای ظهور است. وقتی ما از مسئولین مطالبه کنیم و آنها کار انجام بدهند، مردم به دین دلگرم و امیدوار میشوند. وقتی امر به معروف باشد، شوق گناه در دل مردم از بین میرود و شوق امام زمان(عج) در دل مردم زنده می شود(نمیشود در دل بنده هم شوق امام باشد و هم شوق گناه)، هم کنسرت و بی حجابی و بی بند و باری و بی اعتقادی را دوست داشته باشم و هم کشته مرده امام زمان(عج) باشم.«خلوت دل جای صحبت اضداد نیست/ دیو چو بیرون رود، فرشته درآید.» چگونه میشود دیوِ میلِ به گناه را از دل مردم بیرون کرد؟ با امر به معروف و نهی از منکر.
- انتخاب یا عمل به تکلیف؟
« الناس علی دین ملوکهم» مردم بر دین حاکمانشان هستند. اینکه عدهای از مردم اینجوری با دین لجبازی میکنند، اولین و مهم ترین دلیل آن عملکرد بد مسئولین است. هر دورهای، مسئولین مقداری موثرتر کار کرده و یک قدم به سمت مردم رفتهاند، مردم ده قدم به سمت انقلاب و دین آمدهاند. ما دوره اول دولت آقای احمدی نژاد را فراموش نکردهایم؛ امیدواریها خیلی زیاد شده بود. مشارکت بالا در انتخابات، راهپیماییهای پرشور ۲۲ بهمن و اتفاقات خوب دیگر که متاسفانه خود آقای احمدی نژاد تصورات قشنگ مردم را خراب کرد. ما باید یک تصمیم مهم بگیریم؛ اینکه میگویم یا اینور را انتخاب کن یا آنور، یک انتخاب مساوی نیست. حرف سر عاقبت به خیری و انجام تکلیف و وظیفه است. حجت بر بزرگوارانی که پیام امر به معروف و نهی از منکر به گوششان خورده است، تمام شده و فردای قیامت نمیتوانند مثلا بگویند که “دبیر تشکل گفت که انتخاب کنید که یا باشید یا نباشید! و من گفتم نیستم و انتخاب کردم.” چنین چیزی نیست و در قیامت ما را رها نمیکنند. راه حل ها و مسیر هایی را طی کردهایم که هر وقت در آن جدی بودیم، نتیجه گرفتیم.
- اهمیت تسلط به شبهات در جنگ رسانه ای
برای حضور در جنگ تمام عیار رسانهای در همه زمینهها، نیاز داریم پایه هایمان از نظر اعتقادی محکم باشد. تصور نکنید که همیشه بر همین اعتقادات کنونی تان باقی می مانید. گاهی اوقات یک سری شک و شبهه هایی به سراغ آدم میآید و او را رها نمیکند و خدایی نکرده باعث عاقبت به شری انسان می شود. یکی از مصادیق جهاد، جهاد فکری است. لذا به عزیزان توصیه می کنم برای حضور موثر در میدان جنگ رسانه ای حتما در دوره بینش مطهر شرکت کنند. شاید برایمان کتاب خوانی و کسب معلومات جهت پاسخ به شبهاتِ احتمالیِ آینده دشوار باشد ، اما لازم و واجب است.
- انفعال در قوه قضاییه
یکی از مصیبت های ما این است که سخنگوی قوه قضاییه در صدا و سیما اعلام میکند که غالب نماینده های مجلس به علت مشکلات و فساد اقتصادی در انتخابات مجلس رد صلاحیت شدهاند، اما در عمل(قوه قضاییه) هیچ کاری نمیکند. فلان مدیر، فلان قدر به بیت المال ضرر زد، بعد عزل میشود و متأسفانه هیچ کس(برای بازخواست) به سراغ او نمی رود. این امور، جزء وظایف قوه قضاییه است(تازه الان قوه قضاییه دارد خیلی خوب کار میکند). مثلا آقای تاج گردون، ۱۲۸نماینده رای به فسادهای زیاد ایشان دادهاند اما قوه قضاییه هیچ عکس العملی از خود نشان نمیدهد و خیلی راحت از کنار قضیه رد میشود. سخنگوی شورای نگهبان گفتند که “ما به خاطر نفس قانون انتخابات که برای ۳۰۰ کرسی مجلس، شانزده- هفده هزار نفر، کاندیدا میشوند، سرِمان خیلی شلوغ است و ممکن است اشتباهاتی پیش بیاید (منظورشان آقای تاج گردون است.)” پرونده آقای تاج گردون همآن موقع هم رسانهای شد. شورای نگهبان اول ایشان را رد صلاحیت کرد، بعد تایید کرد و آن تایید را تکذیب کرد،در نهایت دیدیم تایید شدهاند!! قوه قضاییه هم باید کاری علیه آقای تاج گردون انجام دهد و ایشان را محاکمه کند و لذا ما این مطالبه را همچنان از قوه قضاییه خواهیم داشت.