بسم الله الرَّحمن الرّحیم

 

محورهای صحبت آقای علی اکبر جباری دبیر تشکل راه بیداری

جلسه ۱۲۰ مورخ ۲۱/۳/۱۳۹۹

 

 

چرایی انتصاب آقای آملی لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص

یکی از سوالات اعضای محترم این بود که: «چرا رهبر انقلاب آقای آملی لاریجانی را به سمت رییس مجمع تشخیص مصلت نظام منصوب کردند؟» بر اساس رویه و روالی که بوده و مطالبی که به ذهن می‌‌رسد، می‌‌شود ‌این‌طور گفت که مجمع تشخیص مصلحت نظام به طور خاص، و همچنین بعضی از پست‌‌های دیگر، محلی است تا افرادی که عملکرد خوبی هم نداشته‌اند و حتی گاهی اوقات اشتبا‌هاتی هم داشته اند، ارتباطشان با نظام قطع نشود.‌ این کار باعث می شود که تا اگر فرد بخواهد در بعضی موضع گیری‌های غلط در رودربایستی بیفتد یا ‌اینکه دشمن بخواهد در او طمع کند و او را به سمت خود بکشاند، نتواند و از ‌این اتفاق‌ها جلوگیری شود. حضرت آقا، در ‌‌سال ۸۴ که ریاست جمهوری آقای خاتمی تمام شد، به ‌ایشان حکم دادند اما ‌ایشان نپذیرفتند که عضو تشخیص مصلحت نظام شوند. آقای احمدی نژاد در دور دوم، دو-سه بار به صراحت در برابر رهبر ‌ایستادند و اتفاق‌هایی که در مورد ‌ایشان سراغ داریم(قهر ۱۱ روزه و … ) و نهایتا، خود آقای احمدی نژاد رد صلاحیت شد، اما ‌این فرد با حکم رهبر کماکان در مجمع تشخیص مصلحت حضور دارد.

 

توجه به عقبه افراد در اداره امور کشور!

مرحوم ‌هاشمی‌‌رفسنجانی نیز علی رغم موضع گیری ها و عملکردهای عجیبشان در سال ۸۸ و مخالفت صریح با رهبری(حضرت آقا نیز به صراحت در برابر صحبت‌های‌ایشان موضع گیری داشتند)، تا آخرین روز عمرشان به عنوان رئیس مجمع تشخیص باقی ماندند. اداره کشور در سطح کلان کار ساده‌ای نیست. همه مسئولین عقبه دارند. آقای‌هاشمی، ‌‌آقای خاتمی، ‌‌آقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی در دستگاه‌های اجرایی دولتی وحکومتی، عقبه‌های رسانه‌ای و مالی قوی برای خود ‌ایجاد کرده‌اند و طرد ناگهانی‌این افراد باعث یک سری اتفاق‌های بد(ضربه به نظام) می‌شود. اگر خاطرتان باشد سال ۸۸‌، در نامه (بدون سلام و والسلام) مرحوم ‌هاشمی مواردی را به رهبر متذکر شدند و تهدید کردند. و دیدیم که تهدید‌های ‌ایشان عملی و مملکت به آشوب کشیده شد. دو سه سال بعد در جریان محاکمه آقای مهدی‌هاشمی‌‌ و فائزه‌هاشمی، معلوم شد که اخباری که جسته گریخته از ستاد قیطریه وکمیته X درباره سازماندهی چند صد تن از اراذل و اوباش توسط ستاد قیطریه زیر نظر آقای‌هاشمی‌‌ به گوش ما می‌‌رسید، درست بوده است و آن اتفاقات رقم خورد. اما آن چیزی که در سیره حکومتی حضرت رسول(ص) و ائمه معصومین(ع) و هم‌چنین در سیره حضرت امام خمینی و امام خامنه‌ای بوده، ‌این است که نسبت به بعضی اتفاقات صبر و سکوت می‌کنند تا خود مردم متوجه بشوند.

در آخرین سال‌های زندگی حضرت رسول(ص) هنگام بازگشت به مدینه بعدِ یکی از جنگ‌ها، عده‌ای از منافقین -که از نزدیکان و حلقه‌های اول و نزدیک پیامبر بودند،- قصد ترور حضرت را داشتند. آن‌ها می‌خواستند که شتر حضرت را پی کنند تا شتر رم کند و حضرت را از کوه به پایین بیاندازد؛ به اذن الهی نتوانستند و منافقین شناسایی شدند. افرادی از مومنین که از نزدیکان پیامبر(ص) بودند از ایشان درخواست کردند که‌این افراد(منافق) را معرفی کنند اما پیامبر نپذیرفتند. از پیامبر اجازه خواستند تا خودشان این کار را بکنند اما پیامبر نگذاشتند. در صورتی که شاید برخی از آن‌ها بعدها در سقیفه و شهادت حضرت زهرا(س) وغصب حق امیرالمومنین(ع) شرکت داشتند. به ذهن متبادر می‌‌شود که اگر آن موقع‌ این افراد را معرفی می‌کردند، شاید آن اتفاقات بعدی هم رقم نمی‌خورد.

اما پیامبر این شیوه را اتخاذ کردند زیرا اگر خود مردم متوجه یکسری جریانات نشوند و در موقعیتی نامناسب(پیش از فهم مردم)، افرادی که عقبه(مالی یا قدرتی) و جریان دارند، به مردم معرفی و محاکمه یا مواخذه شوند، بخشی از بدنه مردمی‌‌ حکومت برای همیشه جدا می‌شود و مقابل حکومت قرار می‌گیرد. پس‌این انتصابات برای‌ این است که ‌این افراد از دور و بر نظام دور نشوند تا دشمن هم نتواند ‌این افراد را دوره کند و مقابل نظام قرار دهد.

 

‌ضرورت آمادگی ذهنی مردم برای محاکمه افراد صاحب جریان

چنین مواردی در قانون اساسی دیده شده و در اختیار رهبر جامعه نیز می باشد، منتها روح حاضر بر ‌این قوانین‌ «اداره بهتر کشور» است. در چنین مواردی بحث مصلحت نظام مطرح می‌‌شود.

به طور مثال ارتباط آقای منتظری با منافقین و باند مخوف مهدی‌ هاشمی(معدوم)، محرز بود، به ویژه با آن کار‌های عجیب و غریبی که آقای منتظری انجام دادند. لذا باید با ایشان برخورد قضایی می شد؛ اما حضرت امام اجازه این کار را ندادند و تنها ایشان را عزل کردند. پشتیبانی‌های آقای منتظری از مهدی‌هاشمی ‌‌باعث قتل آدم‌های بی‌گناه یا پایمال شدن خون آن‌ها شده بود اما کار به محاکمه قضایی نکشید. مماشات امام(ره) با ایشان به خاطر نفوذ آن افراد در بین مردم و جریانی که در جامعه داشتند بود. مهمترین موضوع در محاکمه این افراد ‌این است که ذهن مردم نسبت به فضای جامعه مخدوش نشود و احساس ناامنی نکنند. شما تصور بفرمایید که آقای منتظری که مقلد داشتند، قائم مقام رهبری(امام خمینی) بودند و افراد زیادی طرفدار‌ ایشان بودند، به طور ناگهانی به دادگاه برده و محاکمه شوند، چه اتفاقی می‌افتاد؟! همانطور که شاهد هستیم بخاطر محاکمه آقای شریعتمداری پس از چهل سال، هنوز عده‌ای از هموطنان آذری، دل چرکین هستند و به هیچ عنوان ذهنشان نسبت به‌ این قضیه اصلاح پذیر نیست. عرض بنده رد یا تأیید محاکمه ایشان نیست که منجر به برداشتن عمامه یک مرجع تقلید و پخش محاکمه ایشان در رسانه ملی(تلویزیون) شد، بلکه می خواهم اهمیت عقبه افراد را مطرح کنم. این‌ها مواردی هستند که ولی جامعه‌ برای نحوه محاکمه شان تشخیص می‌دهد و در مورد بعضی افراد در برخی سطوح صبر می‌کند تا خود مردم به یک نقطه‌ای برسند و بعد اقدامی ‌‌انجام می‌دهند.

در جریان ۸۸ سران فتنه از خرداد همان سال شروع به ایجاد آشوب و فتنه کردند؛ اما اواخر بهمن ۸۹ دستور حصر آنها صادر شد. می شد همان ابتدا آن‌ها را محاکمه و حتی اعدام بکنند؛ اما ‌این کار را نکردند، با وجود آنکه ‌این‌ها افرادی بودند که پای خون‌ ایستادند و به خاطر خطا و اشتباه آن‌ها عده ای کشته شدند؛ همچنین صراحتا مقابل حکومت اسلامی‌‌ ایستادند. خرداد ماه سال ۸۸ فتنه شروع شد و دی ماه با راه‌پیمایی ۹ دی جمع شد. سال بعد به اصطلاح جنبش سبز، همزمان و به خاطر همراهی با مردم مصر بر علیه مبارک، می‌خواستند شبیه آن اعتراضات را در ‌ایران هم راه بیندازند. آقای موسوی صحبت‌هایی کردند که منجر به حصر شد و اگر آن صحبت‌ها را نمی‌‌کردند علی رغم تمام خطاها و آشوبهایی که در کشور رقم زدند(از سال ۸۸ تا بهمن ۸۹‌) همچنان آزاد می بودند.

این‌ها مواردی است که به سادگی نمی‌‌شود نتیجه گیری کرد. آقای لاریجانی که یک عقبه پر نفوذی در مجلس و دستگاه‌های اجرایی دارند. یا مثلا آقای ‌هاشمی تا آخر عمرشان (و البته ‌‌سال ۸۸) رییس مجمع بودند و حتی غیر از قصه سال ۸۸، در جریان برجام و دفاع از آقای روحانی-که باعث شد‌ ایشان رای بیاورد- مواضع درستی نداشتند ؛ با ‌این احوال ‌ایشان تا آخر عمر سر کار بودند و مخالفت‌هایشان را در بعضی موارد با رهبر علنا اعلام می کردند.

 

 

سوژه‌های فارس من، کار خوب خبرگزاری فارس

سایت فارس یک خبرگزاری است که خبر تولید می‌کند و سایر سایت‌های خبری مثل خبرگزاری‌ایسنا، جمهوری اسلامی‌‌و… به نقل از خبرگزاری فارس شروع به بازنشر خبر می کنند و اینها خبرگزاری‌هایی هستند که تولید خبر می‌کنند و خیلی محل اعتنا هستند و حرفشان به گوش مردم می‌‌رسد. خبرگزاری فارس در طرحی از مردم خواسته تا سوژه های خود را در سایت خبرگزاری فارس اعلام کرده و اگر حمایت مردمی از سوژه ها و مطالبات مردم تا حدی از امضا برسد، این خبرگزاری آن‌ها را پیگیری می کند. هر خبرگزاری یا سایت خبری دیگری هم می‌تواند چنین چیزی را برای خودش‌ ایجاد کرده و خودش هم پیگیر موضوعات مورد مطالبه مردم بشود. این کار خبرگزاری فارس کار خوبی است. زمانی که با نماینده، وزیر یا هر مسئولی که می‌‌خواهند برخورد کنند ، به این استناد می‌‌کنند که به تعداد حمایتهای مردمی از یک سوژه (مثلا ۵۰۰۰ نفر)‌ این سوال برای‌شان پیش آمده و شما باید به ما جواب بدهید تا ما به آن‌ها جواب بدهیم.

 

تلاش برای علاج دردِ بی‌تفاوتی مردم نسبت به جامعه

درد بی دردی و درد بی تفاوتی، درجه و شدّت و حدّت دارد. بنده‌ای هم که دارم حرف می‌‌زنم یک درصدی از‌ بیماری بی‌تفاوتی و بی‌دردی دارم و بسیاری از آدم‌های دیگر به همین ترتیب. این‌که چگونه می‌شود این بیماری را درمان کرد، شاید ادعای خیلی بزرگی باشد و ‌این کار امام معصوم(علیه السلام) است. ما می‌‌توانیم بگوییم که چه کار کنیم تا حدودی توجه افراد بی‌درد جلب شود و نسبت به معضلات بی تفاوت نباشند. این که مطلقا‌ بگویم ‌این درد، درمان می شود، خیلی معنی ندارد ولی می‌شود شدت حساسیت افراد را بالا برد. مهمترین روش آن، «کار رسانه‌ای» و روشنگری در غالب یک «کار تشکیلاتی» است.‌ این روشنگری باید همه جانبه باشد، نباید تک بعدی و فقط از یک زاویه خاص باشد. ‌این روشنگری اگر از جهات گوناگون باشد می‌‌تواند افراد را تکان دهد و پیش ببرد. تشکل راه بیداری-همانطور که از اسمش معلوم است- برای بیدار کردن افراد بی‌تفاوت و بی‌درد است. ما سعی و تلاش می‌‌کنیم، زحمت می‌‌کشیم تا راه بیدار کردن ‌این افراد را کشف کرده و در آن مسیر قدم برداریم. اگر ما بتوانیم‌ این افراد را بیدار کنیم مسیر زیادی را پیش رفته‌ایم و بخش اعظمی از کار را انجام داده‌ایم.

 

آزمون انقلابی بودن مجلس یازدهم

مجلس جدید شکل گرفته و اذ‌هان عمومی ‌این مجلس را انقلابی می‌دانند اما متاسفانه می‌‌بینیم که خیلی دلسرد کننده و ناامید کننده است. هر چند که هنوز برای ناامید شدن زود است اما نگرانی وجود دارد. در وهله اول انتصاباتی است که رییس مجلس دارند انجام می‌دهند. در بینِ ‌این همه افراد جوان، انقلابی، با انگیزه و تحصیلکرده، آقای قالیباف افرادی را انتخاب کرده‌اند که از نظر مواضع انقلابی، عملکرد و… مسئله دار هستند!

به طور مثال انتصاب رییس دفتر و همچنین مسئول رسانه‌ای دفترشان _که موافق دولت و هم راستای دولت فعلی هستند_این افراد از جانب کسی منصوب می‌‌شوند که با شهید سلیمانی بسیار رفیق بودند(آقای قالیباف)؛ اما می‌‌بینیم که کار‌های خیلی عجیب و غریبی انجام می‌‌دهند و ظاهرا توجهی به نگرانی افرادی که بسیار برای رای آوردن این مجلس تلاش کردند و خون دل خوردند، ندارند. ما در دفاع از‌ این‌که آقای قالیباف (بنا بر مصلحت و علی رغم میل باطنی‌مان) وارد مجلس شوند، هم از دوستان انقلابی و هم از ضد انقلاب حرف شنیدیم.

 

مجلس یازدهم ، طرح شفافیت آرا و زمزمه های اصلاح طلبانه

اعتبارنامه آقای تاجگردون بسیار مسئله جالب و عجیبی است که با بحث شفافیت آراء گره خورده است! نماینده‌های انقلابی گفته‌اند که اعتبارنامه ‌این فرد باید رد شود، اما در آخرین لحظات تعداد موافقین ‌ایشان بیش از مخالفین شده است و به جز یک نفر از نماینده‌ها کسی رای خود را اعلام نکرده است!

یا در جریان تصویب طرح شفافیت آرا، … بزرگواران انقلابی مجلس یازدهم همان دلایلی را می‌آورند که اصلاح طلب‌ها می‌‌آوردند؛ نظیر از بین رفتن حریت نماینده و …! این استدلال که «با شفافیت آرا حریت نمایندگان از بین می‌رود»؛ با تعریف حقیقی حریت مغایرت دارد. به طور مثال می‌گویند اگر نماینده در سطح کلان به طرحی رای دهد که به درد منافع ملی می‌‌خورد اما شاید اعضای حوزه انتخابیه از این طرح خوششان نیاید، در صورت علنی شدن رای نماینده، افراد آن حوزه انتخابیه، دیگر به او رای نمی‌دهند و روابطشان تیره می‌شود. برای ‌اینکه حریت نماینده زیر سوال نرود، ‌ایشان در مجلس به آن طرح ملی رأی می‌دهد اما در حوزه انتخابیه‌اش می‌گوید من رای ندادم و اسم‌ این را حریت گذاشته‌اند!!! اتفاقاً برعکس! حُریت ‌این است که آن فرد به طرحی که با منافع ملی سازگار است رأی دهد و در حوزه انتخابیه هم رأی خود را اعلام کرده و مردم را قانع کند، و سعی کند با پیگیری مسائل و زحماتی که می‌کشد، دل آن‌ها را همراه کند. هر چند نماینده‌ها در این‌گونه موارد در بحث شفافیت اذیت می‌شوند اما از آن طرف، ضرر‌های بسیار بزرگتری بخاطر عدم شفافیت متحمل شده‌ایم. چه بسیار طرح‌هایی که خیلی به درد منافع ملی و اقتصاد جامعه می‌خورده است، غالب نماینده‌ها در مصاحبه‌ آن را تایید کردند اما رای نیاورده یا انجام نشده است؛ مثل طرح مالیات بر خانه‌هایی که خالی هستند. ‌این همه احتکار خانه خالی باعث گرانی در قصه مسکن شده است. اگر بر این خانه‌ها مالیات بسته شود، خانه ها خالی نمی‌مانند تا این گرانی‌های عجیب و غریب رخ دهد. این‌گونه آسیب ها به خاطر عدم شفافیت است.

 

محور اول کارگروه انتخابات تشکل؛ رصد کردن نمایندگان

بارها گفته شده اگر مجلس را تحت نظر نداشته باشیم، اتفاقات تلخ مجالس انقلابی هفتم، هشتم و نهم تکرار خواهد شد. آن موقع با خوش‌خیالی نماینده‌ها را به حال خودشان ر‌ها کردیم که باعث شد از بین آن‌ها آقای علی مطهری بیرون بیاید، ایشان در مجلس هفتم بسیار انقلابی بود و در مجلس نهم و دهم‌ اصلاح طلب شده است! یا افرادی که متاسفانه آلوده مفاسد اقتصادی و … شدند. ما باید همه نماینده‌ها را رصد کنیم که بحث تضاد منافع و دیگر منفعت طلبی ها رخ ندهد. نماینده‌ای تازه از راه رسیده، مثلا وارد کمیسیون صنعت و معدن می‌شود، ما اگر آن ها را رصد کنیم، مثلا متوجه می‌شویم اقوام ایشان بیست شرکت واردات قطعات خودرو ثبت کرده‌اند و از طرفی خیلی از تولید ملی حرف می‌زنند(!!!) از این قبیل اتفاقات در دوره‌های پیشین مجلس بسیار رخ داده است.

طبق طراحی کارگروه انتخابات تشکل(راه بیداری)، هرنماینده باید تحت نظرِ یک الی چهار نفر از اعضای گروه باشد- که از همین ابتدای کارشان اگر بخواهند از موقعیت نمایندگی سوءاستفاده یا رانت خواری کنند، ما مطلع ‌شویم. با شفافیت جلوی فساد‌های بعدی گرفته می‌شود؛ اما اگر ‌این اتفاق نیفتد، یک هیولایی مثل آقای تاجگردون به وجود می آید که بدو ورودش به مجلس، ۱۲ شرکت داشته و اکنون به پنجاه و دو شرکت (خود و خانواده اش) رسیده! ایشان رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز بوده است؛ ایشان در شرکت هایشان با تهدید به کم و زیاد کردن بودجه وزارت خانه ها، پروژه‌های بسیار بزرگ وزارت خانه‌ها را (منحصرا) برای شرکت های خود می گرفتند. رییس کمیسیون بودجه، یکی از حیثیتی‌ترین کمیسیون‌های مجلس است. این‌که هر دستگاه و سازمان باید چقدر بودجه بگیرد توسط این کمیسیون مشخص می‌شود ویکی از عوامل اعوجاجاتی که در بودجه این چند سال اخیر شاهدش بودیم، این آقا(تاجگردون) بوده است. شورای نگهبان ابتدا گفتند که ‌ایشان رد صلاحیت شده است، وقتی شایعه شد که تایید شده، گفتند نه رد شده است اما روز آخر ناگهانی اعلام کردند که تاجگردون تایید صلاحیت شده است و فردا شب تبلیغات را شروع کردند. شورای نگهبان علی‌رغم ‌انتشار مستندات مفاسد تاجگردون، چگونه ایشان را تأیید کرده است؟ ایشان چه نفوذی‌ داشته که تایید صلاحیت شده است؟ اگر ‌این رصد و نظارت بر کار نماینده‌ها می بود، هیولا‌هایی مثل آقای تاجگردون و برخی دیگر از نماینده‌ها (دو نماینده اخلالگر در بازار خودرو که به ۵ سال حبس محکوم شدند) از آن بیرون نمی‌آمدند. فاسد شدن نماینده‌ها یک بحث است، اما این‌که یک دفعه چرخ اقتصاد کشور فشل می‌شود، بحث جدی تری است. مثلاً به طور ناگهانی، قیمت خودرو سه برابر و در عرض سه-چهار سال، پراید بیست میلیونی، نود میلیون می‌شود و ‌این اتفاقات عجیب و غریب می‌ا‌فتد.

لذا خواهشی که از عزیزان دارم این است که به کارگروه‌های انتخاباتی بپیوندند. در حال حاضر برای رصد کار نماینده‌ها، تعداد افراد کارگروه انتخاباتی محور اول هنوز کم است. برای رصد این‌که ‌این نمایندگان در هفته چه فعالیت‌هایی می‌کنند؟ اعضای خانواده‌شان چه فعالیت‌هایی می‌کنند؟ آیا شرکتی تاسیس شده؟ فعالیتی دارند؟و …

این‌ قبیل امور وفعالیت های نماینده ها و خانواده هایشان، شروع این‌گونه فساد‌ها است. ما ‌برای این امور نیاز به نیرو داریم و بدون داشتن نیرو طبیعتاً اتفاقاتی که باید بیفتد متاسفانه نمی‌‌افتد. ما باید تک تک نماینده‌ها و فرزندانشان را تحت نظر بگیریم. کافی است از طریق پیج همین نماینده‌ها، پیج ‌اینستاگرام فرزندانشان را کشف کنید، ببینید کدام مدرسه هستند، با چه کسانی در ارتباطند و …. ‌وقتی این اطلاعات کنار هم گذاشته شوند، از آن‌ها نتیجه‌گیری‌های زیادی می‌شود. مثلا نماینده‌ای که در آغاز نمایندگی اش، در جنوب یا مرکز شهر، یک آپارتمان هشتاد-نود متری داشته و بعدِ دوره نمایندگی به آپارتمانی دویست-سیصد متری در شمال شهر یا چند ملک دیگر تبدیل شود، غالبا حاکی از یک اتفاق بد است که ما باید جلوی آن‌را بگیریم؛ نه ‌این‌که صبر کنیم دوره بعد (به او) رای ندهیم، یا به شورای نگهبان فشار بیاوریم تا او را رد صلاحیت کند یا به قوه قضاییه فشار بیاوریم‌ تا آن‌ها را محاکمه کند (یعنی باید قبلا پیشگیری کرده باشیم که کار به اینجاها نرسد). اگر صبر کنیم تا دوره بعد، فرصت برای مردم از دست رفته است آن هم در شرایطی که مردم زیر فشار اقتصادی زیادی هستند، وقتی از جریانات فساد یک نماینده گذشته و برکنار شده است دیگر محکومیت او نفع آن چنانی برای جامعه نخواهد داشت و برای مردم هم اهمیت چندانی ندارد.

مهم ترین کار تشکل راه بیداری مطالبه گری، نظارت و رصد کار مسئولین است و در این حوزه، مهم ترین کار، مراقبت از مجلس است. وقتی از مجلس مراقبت کنید تا کار خود را درست انجام دهد، کارِ قوه مجریه، قوه قضاییه و سایر ارکان حکومت بهتر انجام می‌شود. حضرت امام(ره) فرموده بودند:«مجلس در رأس امور است.» و واقعا اگر مجلس درست به وظایفش عمل کند، ‌این اتفاقات تلخی که تا کنون شاهدش بودیم، رخ نمی‌دهد.

 

محور سوم کارگروه انتخابات تشکل؛ شبکه سازی در سطح شهر و کشور

در محور سوم انتخابات تشکل، ابتدا در مساجد، سپس حسینیه‌ها و در مرحله بعد در مراکز تجمعِ تهران و شهر‌های مختلف، باید شبکه سازی کنیم. با توجه به این‌که سال بعد، انتخابات ریاست جمهوری است، باید طی یک سال مقدمه سازی کنیم که بتوانیم شبکه سازی را انجام دهیم؛ تا طرح خود را پیاده کنیم که یک نفر به چند مسجد احاطه داشته باشد، مثلا آدرس مسجد را بداند و کم کم امام جماعت آن را بشناسد، تا اگر خواستیم در عرض ۲۴ ساعت تراکت انتخاباتی یا بیانیه‌ای را منتشر کنیم بتوانیم به سرعت اقدام نماییم؛ اینگونه در عرض دو-سه روز، چند میلیون برگه را می توانیم (بین بدنه جامعه) پخش کنیم، در این صورت مطمئن باشید می‌توانیم روی لیست‌های انتخاباتی تأثیر بسزایی داشته باشیم. حتی اگر هزار شورای وحدت، ائتلاف و… درست شود و بخواهند افراد ناباب را با زد و بند، لابی گری و … وارد لیست بکنند- مثل اتفاقی که متأسفانه در انتخابات مجلس یازدهم افتاد- می‌توانیم زیر بار ‌این قصه نرویم و لیست مدنظر خودمان را بین مردم منتشر کنیم[در صورتی که توانسته باشیم با شبکه سازیِ قبلی، بین مردم جای پای حقیقی _نه صرفا مجازی_ داشته باشیم]. ‌این شبکه سازی خیلی مهم است و فقط برای انتخابات نیست، در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند مؤثر باشد. شما تصور بفرمایید در یک قضیه ای که دولت یا مجلس خلاف قانون مرتکب شده و فضای رسانه‌ای کشور -که حکومتی است و آن بخشی که حکومتی نیست از طریق آمریکا، انگلیس و اسرائیل پشتیبانی می‌شود، و متاسفانه ما رسانه مستقل نداریم- وقتی ما ‌این توانمندی را داشته باشیم و ‌این شبکه سازی و سازماندهی را ایجاد کرده باشیم، میتوانیم در عرض یک روز یا چند ساعت چندین میلیون برگه به دست مردم برسانیم و مهم ترین حرف‌ها را مستقیم(از طریق یک رسانه مستقل و قوی) به مردم منتقل کنیم. در فضای مجازی ارتباط ما با مردم محدود است، مثلا ‌(خصوصا سر بزنگاه ها) اینستاگرام پیجمان را می‌بندد یا (حتی در پیامرسانهای داخلی) مسئولین امنیتی در آن اخلال ‌ایجاد می‌کنند، اما همه این کارشکنی ها، با پیاده سازی این طرح شبکه سازی(که حقیقی است، نه صرفا مجازی)، خنثی می شود. نکته ای که باید عرض کنم این است که بزرگواران در هر دو کارگروه عضو شوند و فعالیت در این دو کارگروه منافاتی با هم ندارد.

 

گام اول برای ایجاد جریان رسانه‌ای

رسانه باید مردمی(مستقل از هر نهاد حکومتی) ‌‌باشد. در بحث رسانه، برای شروع کار، چیزی که به ذهن می‌‌رسد و در توان تشکل راه بیداری است، ارتباط مستقیم با خود مردم است. در این طرح (محور سوم کارگروه انتخابات راه بیداری) اگر هر فرد بتواند در یک هفته (مثلا منتهی به انتخابات) به ۱۵-۱۰مسجد سر بزند و ما هزار نفر آدم پای کار داشته باشیم، پانزده هزار مسجد یا محل تجمع مردمی در یک هفته تحت پوشش قرار می‌گیرد. برای یک نفر، ۱۰ مسجد، عدد خیلی زیادی نیست اما به شرط‌ این‌که ما به‌ این کارگروه اضافه شویم و در ذهنمان ‌این نباشد که بقیه هستند و دیگر نیازی به ما نیست. بعضی وقت‌ها بنده شاید ۳-۱ مسجد یا محل تجمع افراد را بتوانم بروم. باید کار را به عهده بگیرم که به این شبکه سازی کمک کنم و کسانی که توانمندی بیشتری دارند، تعداد مساجد بیشتری را به عهده بگیرند تا ان شاءلله توان رسانه‌ای ما از ‌اینجا شروع شود.

 

غارت معدن و سرمایه‌های ملی به علت عدم نظارت مردمی

در پاسخ به سوال یکی از اعضاء در خصوص چرایی غارت مخفیانه معادن، باید گفت دلیل اصلی نبود نظارت است. متأسفانه بخشی از ناظران ما، دچار فساد شده‌اند، چون نظارت اصلی یعنی نظارت مردم روی آن‌ها نیست. ما(به عنوان مردم) بیش از حد، به سیستم اعتماد کردیم. گفتیم به عده‌ای رأی می‌دهیم، تا به عنوان نماینده ما وارد مجلس شوند و آن‌ها (به امور) نظارت ‌‌کنند. فاسد شدن ناظران ما، سایر ناظرین ما و بازرسین ما دلیل این مشکلات است. مردم نباید صحنه و جبهه را خالی کنند و در قصه نظارت، به طور جدی شرکت کنند.

 

مسئله اصلی برادر بودن نیست!

‌آیا اگر دو برادر هم زمان رئیس دو قوه نظام شوند، زمینه فساد فراهم نمی شود؟

در پاسخ باید گفت که بخشی از ‌این انتصاب را رهبر انجام داده‌اند. دلیل ‌این فساد لزوما حضور همزمان دو برادر (در پست‌های مهم) نیست، بسیاری از مسوولین هستند از دو برادر به هم نزدیک تر هستند. مشکل اصلی عدم تقوا و نبود نظارت است. حال شما تصور کنید ‌این دو مسئول، برادر نباشند، آیا نمی‌توانند، مثل برادر به هم نزدیک شده و بده-بستان کنند و منافعی برای همدیگر ایجاد کنند؟ مسئله اصلی برادر بودن نیست. قرار گرفتن افراد در پست‌های مهم(مثلا دو برادر)،خیلی نمی تواند مهم باشد هرچند که افرادی هم بوده‌اند که در دوره‌‌های خیلی کوتاه مدت منشاء فساد‌های خیلی بزرگی شده‌اند. اما نهادی مثل مجمع تشخیص که یک نهاد مشورتی است و چندان اجرایی نیست(خیلی تأثیرگذار نیست). در قانون یک شخص نهایتا هشت سال پیوسته، می‌تواند رییس جمهور باشد. دوره بعد نمی‌تواند رییس جمهور باشد و اگر توانست دو دوره بعد دوباره رأی بیاورد. ‌این موارد در قانون دیده شده است یا مثلا رئیس صدا و سیما یا فرمانده یگان‌های نظامی دوره‌ ده ساله دارند، که در قانون اساسی هست. اما یک جایی مثل مجمع تشخیص با قوه مقننه و قوه مجریه فرق می‌‌کند، لذا از ‌این دید شاید مشکلی نباشد.

 

امکان ارسال نظر وجود ندارد!