بسم الله الرحمن الرحیم
محورهای صحبت آقای علی اکبر جباری دبیر تشکل راه بیداری
جلسه ۱۰۷ مورخ ۳۰/۱۱/۱۳۹۸
حرکتهای آنی؛ تأثیرات زودگذر
ضمن عرض تشکر از اعضای شورای راه بیداری بخاطر تلاشهای ۵ ماههشان و تشکر از سایر اعضاء برای همکاریهای هفته اخیر، امیدوارم بهترین اتفاق ممکن در انتخابات اخیر رخ دهد. تا اینجای کار معرکه تمام نشده و تا پایان روز جمعه (روز انتخابات) ادامه دارد. در این اتفاقات همیشه باید دنبال عبرتها بگردیم، این عبرت ها به ما کمک میکنند. وحدت انقلابیون خیلی ساده و زودتر می توانست اتفاق بیفتد؛ اما دقیقه ۹۰ اتفاق افتاد. هنوز هم لیستها چاپ نشده و به دست مردم نرسیده است. حرکت اینها (نیرو های انقلابی) در فضای غبار آلود، مانند علف خشکی است که آتش میگیرد و شعله آن، زبانه بسیار بلندی می کشد اما خیلی زود خاموش می شود.(حرکات دقیقه ۹۰ ای)
احساس تکلیف کاذب
یکی از سلبریتی های انقلابی قبل از وحدت در توییتی گفت که اگر وحدت حاصل شود از کاندیداتوری نمایندگی مجلس انصراف میدهد اما هم اکنون که وحئت رخ داده، انصراف نمی دهد. از طرف دیگر بعد از ایجاد اتحاد (در لیست وحدت) افراد(چه داخل گروه چه خارج از گروه) می پرسند آیا فلانی(سلبریتی انقلابی) در لیست هست؟ اگر نیست خداحافظ (ما به لیست وحدت رای نمی دهیم) چون از فلانی خوششان آمده است و اصلاً کاری ندارند نتیجه چه میشود. در حالی که در این مدت چقدر تلاش کردیم وحدت اتفاق بیفتد؛ اما متاسفانه دیر به فکر افتادند و هنوز هم لیست، به دست مردم نرسیده است.
(برخی)مؤمنین عوامل فتنه های آخر الزمان هستند
اتفاقات این چند روز ذره ای از غبار فتنه های مهیبی است که می گویند در آستانه ظهور رخ می دهد. همیشه «فتنه» توسط آمریکا و اسرائیل که دشمنان مومنین هستند رقم نمیخورد. (در مورد دشمنی این کشورها با مومنین حتی غربزدههای داخلی هم شک ندارند).گاهی فتنه توسط مومنین و در بین مومنین رخ می دهد. خیلی مهم است که ما متوجه شویم و درس بگیریم. بعضی وقتها، خودمان عامل فتنه میشویم. وقتی که ما نتوانیم در جریان فتنه(آمیختگی حق و باطل) جبهه حق و باطل را تشخیص دهیم، نمی توانیم تصمیم درستی بگیریم. هر دفعه یک دجالی از یک طرف ندایی سر می دهد و آدم را به هم میریزد. در جریان دجال آخر الزمان، در پس پرده دجالک هایی وجود دارند که به جریان دجال فوت میکنند(دامن می زنند)؛ آتش (دجال) شعله ور می شود و همه جا را فرا میگیرد. بعضی وقت ها آن دجالکها خود ما هستیم!! در آخرالزمان ریزشهایی رخ میدهدکه این ریزش ها بین مومنین رخ میدهد نه بین اسرائیلیها! منتهی خود مومنین قبول نمی کنند که ریزش کرده اند. تشخیص این قصه و آگاه کردن مردم بسیار مهم است.
عینک تقدس گرایی را از چشمانمان برداریم.
باید یاد بگیریم که عینک تقدس گرایی را از چشمانمان برداریم و همه چیز را به امور مقدس و نامقدس تقسیم بندی نکنیم. برخی آنقدر خود یا اشخاصی را مقدس می دانند که آدم جرات نمی کند آنها را نقد کند. یعنی (معاذ الله) گاهی میشود امام حسین را راحت تر از آنها نقد کرد. مثلاً اگر بخواهیم در مورد فلان مداح معروف صحبت کنیم – مداحی که خلاف جهت عقل و شرع قدم برداشته است – (اطرافیان او) ریشه شما را می زنند.
درخصوص لیست انتخابات هم عده ای می گویند: «فلان سلبریتی انقلابی ملاک رأی ما است!!» مگر وزنه این فرد چیست که باید، با توجه به او لیست تنظیم شود؟؟ در مسیر مبارزه با فساد ما جوان هایی داریم که به تنهایی میلیاردها تومان را به بیتالمال برگردانده اند، با غول بی شاخ و دم فساد پنجه در پنجه انداخته اند. فلان آقای مداح یا سلبریتی انقلابی چه موقع از این کارها کردهاند که آبرویشان را کف دست بگیرند؟! در حقیقت این همان «تشخیص تکلیف با فرماندهی هوای نفس» است. مثلاً من پدرم را خیلی دوست دارم و به او احترام می گذارم، اگر او بگوید به فلان کاندیدا رای بده، نسبت به او بی ادبی نمیکنم اما در عین حال خودم تحقیق میکنم که به چه کسی رای بدهم.
زرنگی سیاسی(دشمن شناسی و شناخت نقشه دشمن)، لازمه تشخیص درست تکلیف است.
ما فقهای بسیار بزرگی داریم اما برخی از آنها شامه سیاسی ندارند ؛ نگاه شان عمق سیاسی ندارد هر چند فقیه خوبی هستند و قابل احترامند. حضرت امام(ره) به قائم مقام شان فرمودند:« شما به درد سیاست نمیخورید» هرچند آن فرد از قله های فقاهت بود، در مبارزات همراه امام بود، عضو شورای انقلاب بود، (در زمان شاه) زندان کشیده بود. حال فلان فقیه فیلسوف بر خلاف وحدت سخنرانی می کند و می گوید خوب شد فلان گروه لیست تکی داد.یعنی بقیه این فهم را ندارند که وحدت می کنند؟ از نظر آنها وحدت یعنی هر کسی که با ما یکی شد. چنین فردی قدرت تشخیص این گونه مسائل را ندارد. ارتباطی هم به سطح سواد ندارد. هرچند آن آقا بسیار باسواد هستند اما از کجا معلوم سواد سیاسی دارند؟! حال اگر بخواهیم درباره آن فرد صحبت کنیم و نقدی کنیم، میگویند حضرت آقا در مورد او فلان و بهمان گفتند. در صورتی که حضرت آقا حرفهای دیگری هم گفته اند. چرا گزینشی عمل می کنید؟! در بین آیات قرآن نیز برخی آیات بر برخی دیگر حاکم هستند. در چنین شرایطی شما به ظرف زمانی و مکانی آیات و روایات دقت می کنید تا دریابید کدام را باید اجرا کنید. در قرآن آیات محکم و متشابه وجود دارد. خدا در قرآن می فرماید:« آنهایی که قلب های ضعیفی دارند و دلشان می لرزد به سراغ تبعیت از آیات متشابه میروند…» در حالی که ما باید دنبال آیات امالکتاب (محکمات) باشیم. در مورد انقلاب و ولی فقیه هم به همین ترتیب ، باید دنبال محکمات باشیم.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد اما ما همیشه بعد از واقعه به دنبال علاج هستیم. نه اینکه همچون توابین که در لحظهای که باید به یاری حضرت حسین می رفتند، نرفتند، بعد(شهادت حضرت) گفتند ما باید کشته شویم و شهید شویم. نباید اینگونه باشد که اگر در انتخابات شکست بخوریم بنشینیم بررسی کنیم که چرا اینجوری شد بلکه باید قبل از مواجهه با شکست، برای پیروزی تأمل کرد. اما متاسفانه دوره قبل هم یک عده لیست را بر هم زدند و اکنون هم عده ای می خواهند همین اشتباه را دوباره تکرار کنند. رای آوردن در انتخابات(نتیجه گرفتن) بخشی از تکلیف است و فکر کردن به نتیجه خودش حجت شرعی است. دورهی قبل بزرگ ما انقلابیون، که ۴۰ سال سابقه انقلابی دارد، از یک دختر سی ساله(که پدرشان به زعم ایشان از ذخایر انقلاب بودند) و تنها دو هفته سابقه سیاسی داشتند، شکست خوردند. بعضی چیزها، دو دو تا چهارتای عقلی است، اگر به لیست انقلابی رأی ندهی و به سلیقه خودت لیست را برهم بزنی بالتبع لیست مقابل رأی خواهد آورد. این روز ها بسیار عبرت آموز است.
این که خدا اجازه ظهور به حضرت ولی عصر(عج) را نمی دهد بخاطر این است که مدعی ترین مدعیان یاری حضرت ولیعصر که ما هستیم، اینگونه عمل میکنیم و مطابق با هوای نفسمان تکلیف تعیین می کنیم و روی آن تکلیفِ بر مبنای سلیقه مان، پافشاری می کنیم. حضرت میخواهند دنیا را تکان بدهند و دیگر قضیهی رایِ تهران و انتخابات مجلس و … نیست. آن وقت ما با این همه هوای نفس و منیّت، می خواهیم در زمره یاران حضرت باشیم! برخی از ما حتی حاضر نیستیم نظرات گروه را بشنویم و استدلال دیگران را بشنویم، بعد مدعی میشویم چرا کار تشکیلاتی نمی کنیم؟! حال آن که خودمان هم گاهی، متعهد به کار تشکیلاتی نیستیم.
سکوت در زمان فتنه ممنوع!
از الان تا آخر روز جمعه وسط معرکه و آزمایش هستیم. بعد از اینکه نتیجه انتخابات مشخص شد، خیلی ها حرف های قشنگی می زنند(کسانی که این چند روز هیچ گونه اظهار نظری نکرده اند.). آن موقع اعلام موضع می کنند و نظر می دهند. آن آقای سلبریتی -که گفت من انصراف می دهم- الان اشاره کرده که میخواهد برای کاندیداتوری به قم برود. در قم یک لیست ایده آل شکل گرفته است؛ اگر آن سه نفر کاندیدای قم رای بیاورند به اندازه ۳۰۰ نماینده ارزش دارند. یکی از آنها فردی است که پروندههای بزرگ را به جریان انداخته و آب به لانه مفسدین ریخته است. اگر آن سلبریتی به قم برود لیست قم به هم می خورد.
متاسفانه انقلابیون پای بند به تشکیلات نیستند و اهل کار تشکیلاتی نمی باشند.چرا که اگر اینگونه بود، ۱۲ لیست از جانب ایشان، برای انتخابات، بیرون نمی آمد! عده ای ازسلبریتی های انقلابی هم با وجود سواد بالایشان، درک سیاسی ندارند. همانطور که گفته شد، در بین فقها کسانی را داشتیم که بسیار با سواد بودند اما افق دید سیاسیشان، محدود بود. روزی که حضرت امام مبارزات را شروع کردند برخی از علما به حضرت امام(ره) گفتند:« دارد به اسم تو خون ها ریخته می شود» که امام(ره) فرمودند: «خون های ریخته شده به عهده من». ایشان بر اساس حجت های شرعی این سخن را گفتند(اولویت اهم بر مهم).
اما امروزه بسیاری از علما و بزرگان ما حرف نمی زنند تا مبادا خطایی از حرفشان گرفته شود! منتظرند نتیجه انتخابات که اعلام شد، شروع به تفسیر کنند. این بزرگواران تحلیلشان به درد خودشان می خورد چرا که آن زمان که باید راه را از چاه نشان مردم می دادند، سکوت کرده بودند که مبادا گریبانشان گیر باشد! اینان زرنگ تشریف دارند! حاج قاسم شهید برای همین در وصیت نامه اش خطاب به علما فرمود:« رهبر انقلاب “تنها” هستند کمکشان کنید.»
هوای نفس یا تکلیف؟
الان هر کس به سلیقه خودش میگوید فلان را حذف و فلانی را جایگزین میکنم. این کار اشتباهی است. در این جریانات است که ما صیقل میخوریم. ما در قصه نماز و روزه آزمایش نمی شویم. (در این فعالیت ها آزمایش می شویم) این که چگونه کار می کنیم؟ آیا بر اساس دلمان پیش می رویم یا بر اساس تکلیف؟ برخی فقط مدعی هستند. موقع عمل که میرسد در حد یک تراکت پخش کردن هم همکاری نمی کنند اما در عین حال، آرزوی شهادت هم دارند.
کار در تشکیلات بر اساس تصمیم جمع است.
ما میخواهیم کار تشکیلاتی کنیم. در کار تشکیلاتی ، نباید خلاف نظر و سلیقه تشکیلات به جمع بندی برسیم و این وسط ساز خودمان را بزنیم. در کار تشکیلاتی تصمیمات فردی نیست. شوراهای متعددی وجود دارد و کار کارشناسی میشود.(کار تشکیلاتی که در این گروه انجام می شود، من در جای دیگری ندیدهام). مثلا در مورد نامزدهای انتخابات خبرگان رهبری، بزرگواران در شورای گروه یک شب تا صبح بیدار ماندند و سوابق ، موضع گیری ها و … کاندیداهای مجلس خبرگان را بررسی کرده و این افراد را معرفی کردهاند. برخلاف برخی گروه ها که می خواهند نامزدی را معرفی کنند می گویند این آقا هم درس من یا استاد من یا دوست من یا … بوده است. مباحثی که در جلسات مطرح می شود، برآیند تصمیمات شورای گروه است. گاهی در اینجا صحبت هایی شده که بنده به آنها اعتقاد شخصی نداشتم اما چون نظر تشکل بوده با حرارت هم گفتهام. اگر این تشکل را ۵۰ درصد قبول داریم، باید برای آن وقت بگذاریم.
اولویت بندی تکالیف
ما باید اولویتها را مدنظر داشته باشیم. یکی از مصیبت های امروز ما فراموش کردن اولویت ها است. تکالیف الهی ما درجه و مرتبه دارند. مثلاً وفای به عهد واجب است اما نماز جماعت مستحب است. گاهی به خاطر میل شخصیمان که دوست داریم نماز را به جماعت بخوانیم(تبعیت از هوای نفس)، سروقت به قرارمان نمی رسیم (عدم وفای به عهد) . نفس برای یکی فرمان به عرقخوری می دهد و برای دیگری فرمان به شرکت در نماز جماعت اول وقت در مسجد در حالیکه با عده ای قراری گذاشته که باید سروقت برسد.
لزوم اقناع مردم جهت شرکت در انتخابات- إن تنصروا الله ینصرکم
در این فرصت باقیمانده تا انتخابات، لیست ها که به دستتان رسید، پخش کنید. در مساجد، امامزادهها، بعد از نماز، حتی شده آخر سر به آدم های انقلابی که رای می دهند بدهید؛ که -انشاءالله- این لیستها به نقطه هدف برسد. از الان تا جمعه هیچ نقدی در مورد نیروهای انقلابی نکنید. الان وقت انتقام گرفتن از نیروهای انقلابی نیست. تا ۸ صبح فردا به هر طریقی که میتوانید تراکتها را به دست مردم برسانید.
باید تا جمعه شب با افراد کوچه و خیابان برای شرکت در انتخابات صحبت کنیم. روی حضور قشر خاکستری در پای صندوق رای متمرکز شوید. حتی اگر به اصلاح طلب ها رای بدهند، خیلی بهتر از این است که اصلاً رای ندهند. این که مردم پای صندوق رای بیایند ، باید « اولویت اول» باشد. صحبتهای آقا همواره بر اساس اولویت هاست. فردا و پس از پایان مهلت تبلیغات با ۴۰ نفر از فامیل یا قشر خاکستری برای شرکت در انتخابات صحبت کنیم. در خیابان دو نفر را که می شود با آنها حرف زد، برای شرکت در انتخابات مجاب کنید. صحبت های ما نباید نیش دار باشد. نباید مردم را قضاوت کنیم که مثلاً، آن دفعه آن گونه رای دادید و این جور شد، حالا این دفعه درست رای بدهید. هرگز این کار را نکنید. اصلا هم نگویید حتماً بیایید به جبهه انقلاب رای بدهید. مردم عادی دلایل انقلابی و اصولگرا را متوجه نمیشوند، باید بتوانیم آنها را اقناع کنیم. مردم خیلی سادهتر از آن هستند، که ما فکر میکنیم. یکسری دغدغه دارند، اما از کم کاری مسئولین دلشان گرفته و با شنیدن صحبت های ما به فکر فرو می روند، ممکن است صحبت های ما منجر به حضور ایشان در انتخابات بشود. به سراغ آشنا و فامیل بروید؛ به هر شکلی که شده آنها را برای رأی دادن به پای صندوق رای ببرید. ماشین بردارین دربست بگیرید، با مالتان جهاد در راه خدا کنید؛ طی ۱۲ ساعت مدت رای دهی ، ۱۲گروه آدم را دو نفر سه نفر به پای صندوق رای ببرید و اصلاً هم با آنها جدل نکنید؛ که باید به جبهه انقلاب رای بدهید. یک صحبت کلی کنید.آن گاه ما به تکلیف خود عمل کرده ایم، خدا هم به کار ما برکت و ضریب میدهد. «إن تنصروا الله ینصرکم» (در جنگ بدر خدا به مومنین کمک کرد که نترسند و سه هزار فرشته نشاندار برای کمک به مومنین فرستاد و ترس در دل دشمنان مومنین ایجاد کرد.) برخی میترسند صحبت کنند یا پیام بفرستند؛ چون از نتیجه نگرفتن در بحث می ترسند. حتماً نباید که ما در بحث ها پیروز شویم، این هوای نفس است که ما می ترسیم در این امور قدم برداریم.
جهاد حضرت زهرا (س) با جان و آبرو در مسیر یاری حق
در مورد حضرت زهرا در روضهها شنیدهایم که (دشمنان) کم مانده بود شمشیر بکشند و سر حضرت را جدا کنند. حضرت یک زن جوان ۱۸ ساله بودند. با آن وضعیت جسمی که برای حضرت به وجود آوردند، ۴۰ شب سوار بر استر می شدند و تا صبح تک تک خانه ها را در می زدند، صحبت می کردند. مردم به حضرت جواب سربالا میدادند و در نهایت دو نفر به ایشان پیوستند. ما اگر باشیم حتی پشت تلفن هم نمی توانیم صحبت کنیم اما حضرت با آن حالت اصلا پا پس نمیکشیدند. ما خیلی مراقب خودمان هستیم، از این میترسیم که «نه» بشنویم یا میترسیم بحث شود. باید زحمت بکشید، مطالعه کنید و ببینید نقطه ضعفتان کجاست. به یاد حضرت زهرا کمی سختی بکشید و «نه» بشنوید. حضرت زهرا درآن موقعیت اصلاً شرایط عادی نداشتند و با آن جراحات جسمی که داشتند و جراحت روحی بزرگتر که پدرشان را از دست داده بودند. یک زن جوانِ پدر از دست داده که حق شوهرش را خوردهاند و به خودش هم جسارت کردهاند؛ اما در دفاع از حق و یاری حق، پا پس نمی کشد.
نحوه استدلال برای متدینینی که قصد شرکت در انتخابات ندارند.
اگر میخواهیم برای متدیّنینی که نمی خواهند رای بدهند، استدلال بیاوریم باید بگوییم : « شما مسلمان هستید. مسلمان یعنی کسی که تسلیم امر پروردگار است. باید ولایت خدا در زمین جاری شود تا یک مسلمان، خود را تسلیم امر خدا بداند. ولایت خدا وقتی در جامعه جاری می شود که حکم خداوند در بین مردم اجرا شود؛ این امر زمانی حاصل می شود که مردم به حرف خدا گوش دهند. ما در حوزه شخصی به حرف خدا گوش می دهیم اما در حوزه اجتماعی، تا زمانی که حکومت اسلامی نباشد، حکم خدا اجرا نمی شود. در دوران حکومت شاهنشاهی ، قانون اساسی ما از روی قانون بلژیک و فرانسه نوشته شده بود. اما الان انسان های فقیه قانون اساسی ما را بر اساس قانون اسلام نوشته اند؛ منتهی به آن عمل نمیشود (که وضعیت جامعه بدین شکل است.) اگر به آن عمل میشد این گونه نمی شد. راه عمل به قانون این است که عدهای به عملکرد وزیر و وکیل رئیس فلان جا نظارت کنند. در زمان شاه واقعاً حرف خدا اجرا نمیشد خود شاه به صراحت احکام اسلام را زیر پا می گذاشت. مثلاً مشروب می خورد و در آن حال عکس می گرفت یا زن شاه نیمه عریان بیرون می آمد؛ اما الان حداقل ظاهر حفظ میشود. قانون اساسی ما منطبق ترین قانون اساسی دنیا با قرآن است.
به خشم آوردن کفار، عمل صالح است.
خداوند در آیه ۱۲۰ سوره توبه می فرماید که اگر شما حرکتی کنید که باعث خشمِ کفار شود برای شما عمل صالح نوشته می شود. به فرد مقابل بگویید این که شما رای می دهید آیا آقای بن سلمان ، ترامپ ، رئیس رژیم کودک کش اسراییل و انگلیس خبیث خوشحال میشوند یا خشمگین؟ هرکس به پای صندوق رای می رود باعث خشم آنها می شود؛ حتی اگر لیستی رای بیاورد که انگلیس خبیث از آن حمایت کرده باشد ، باز هم موجب خشم آنها می شود؛ چرا که مردم شرکت کردهاند و هر رایشان یک رای به حکومت اسلامی است. هم دشمن هم مسئولین می دانستند هر وقت بخواهند میتوانند سردار سلیمانی شهید را ترور کنند(اما بنا بر محاسبات خودشان موقعیت مناسبی پیدا نمی شد.). روز شهادت سردار آنها احساس کردند الان می توانند این کار را بکنند، پس از ترور شهید سلیمانی ترامپ در مصاحبهای گفت: «ما کسی را کشتیم که مردم ایران و عراق و سوریه از کشته شدن او خوشحال اند.» (اتفاقات آبان ماه باعث جرات پیدا کردن آنها شده بود) اما در تشییع پیکر ایشان با حضور میلیونی مردم این نقصان جبران شد. یکی از ژنرال های آمریکایی نقل میکند که در روز تشییع شهید سلیمانی ترامپ تا حد مرگ ترسیده بود و بعد از سیلی موشکی به حدی ترسیده بود که بعد از ۱۸ ساعت که جلوی دوربینها آمد در حالی که از ترس نفسش بالا نمی آمد و مدام نفس نفس میزد گفت مردم همه چیز خوب است و اتفاقی نیفتاده است؛ یعنی آمریکا تا این حد تحقیر شده است. به این علت که مردم در صحنه حضور یافتند. برای مردم عادی هم این گونه استدلال کنید. اگر شما ناراحتید که دزدی شده، ما هم ناراحتیم؛ منتهی راه حل آن ، شرکت نکردن در انتخابات نیست. اگر شما شهید سلیمانی را دوست دارید و آمریکا و اسرائیل را دشمن می دانید، در انتخابات شرکت کنید. با کسانی که آمریکا و اسرائیل را دشمن نمیدانند، بحث نکنید. سراغ افرادی بروید که در دشمن شناسی با شما مشترکند و ایشان را مجاب کنید.