جلسه ۳۱ ام راه بیداری / ۹ خرداد ۱۳۹۷

چرا با وجود اعتراضات به منکرات مسئولین ، در برخی موارد ترتیب اثری دیده نمی شود؟/ جریان سازی راهکاری برای موثر واقع شدن تلاشهای مؤمنین است/جریان یک مجموعه هم سو و هم هدف هست که به موقع دیده می شود و میتواند مقاصدش را معقولانه و نرم پیش ببرد/ جمعیت_رسانه_ سرمایه سه عنصر مهم یک جریان هستند/ جمعیت نقش تعیین کننده ای در تأمین «رسانه و سرمایه » دارد/ در طول تاریخ بسیاری مواقع به سبب نبودن یک جریانِ قوی پشتِ جبهه حق، جبهه باطل بر امور چیره شده است/ ماجرای سقیفه چرا بر علیه امیرالمومنین رقم خورد؟ چرا اشعث بن قیس با آن سابقه خیانت به مسلمین سرلشکر امیر مومنان بود؟؟؟ / جریان باید مستقل باشد تا بتواند عملکرد درست و به موقعی داشته باشد/آفت جریانهای وابسته دولتی یا حکومتی اینست که گاهی بنا به مصلحت سر بزنگاه حذف شده یا کمرنگ عمل میکنند/ برای جریان سازی به جمعیتی « متعهد و متخصص» نیاز است، زیرا تعهد بدون تخصص و تخصص بدون تعهد نمی تواند به نحو احسن عمل کند.

مباحث مطرح شده :
۱- اهمیت جریان سازی و نقش« جمعیت» در جریانها
۲- آفت جریانهای غیر مستقلِ حزب اللهی

۱- اهمیتِ جریان سازی و تأثیر «جمعیت» بر جریان سازی در بسیاری عرصه های اجرای امر به معروف و نهی از منکر مشهود است.( اعتراضات و شکایات به منکر مسئولین و …)

جریان یعنی یک مجموعه هم فکر و هم سو که به موقع دیده می شوند و میتوانند حرفشان را از راه های معقول و منطقی به صورت نرم پیش ببرند.
در طول تاریخ در بسیاری مواقع به سبب نبودِ جریان(قوی) در جبهه حق اداره امور بدست جبهه باطل صورت میگرفته.
بطور مثال حضرت علی (ع) در ماجرای سقیفه بدلیل نداشتن جریانی برای مقابله با جریان غاصبین ، نتوانستند کاری از پیش ببرند.( ابوسفیان با پول و جمعیتی که همراه داشت با آنکه تا ۳ سال قبل رئیس مشرکین بود در بین مسلمانان صاحب جریان بود ، او به حضرت علی علیه السلام پیشنهاد کمک داد که اگر اراده کنی و بامن همراه شوی هم اکنون ۱۰۰۰ سرباز را برای برگرداندن رأی بنفع تو آماده میکنم اما حضرت( ع) نپذیرفتند.)
چرا باید « اشعث بن قیس» ( بانی اصلی شهادت حضرت علی علیه السلام) سرلشکر سپاه امیر المومنین باشد در حالیکه فردی منافق است ؟؟؟ زیرا حضرت فردی نداشتند که در آن جایگاه قرار دهند که صاحب جریان باشد و اگر او را در آن مقام نمیگذاشتند لشکرگاه حضرت پر نمیشد و سپاهشان تکمیل نمی شد. اشعث جریانی پشتش بود و «رسانه و سرمایه و جمعیت » داشت ؛ چون از ” شیوخ ” کوفه بود.
معاویه جریان ساز بود اما پشت حضرت علی علیه السلام جریان محکمی وجود نداشت لذا معاویه توانست حکومت را از دست حضرت امیر علیه السلام در بیاورد.
یا ماجرای شهادت مسلم بن عقیل در جریان واقعه کربلا :
وی وقتی به کوفه رسید تا به جمع طالبان قیام امام حسین ع بپیوندد و آنها را هدایت کند تا امام حسین علیه السلام برسند ، تنهایش گذاشتند زیرا عبید الله بن زیاد و زیر دستش، خزانه کوفه را در دست گرفته و همه شیوخ کوفه را با خود همراه کرده بودند، و توانستند سفیر امام علیه السلام ؛ مسلم را به شهادت برسانند.
پس در واقع جریان سازی نقش مهمی در رسیدن به مقاصد دارد. و اگر عنصر «جمعیت»، فراهم شود، « رسانه» و « سرمایه» هم بالتبع آن فراهم خواهد شد.

۲- آفت جریان های حزب اللهی وابسته به نهادهای دولتی و حکومتی:
جریانات غیر مستقل اینچنینی به علت وابستگی، بنا به مصلحت ممکن است سر بزنگاه حذف شوند یا کم اثر بشوند. اما اگر یک جریان مردمی و مستقل باشد میتواند بدون احساس دِین به ارگان یا جای خاصی به وظیفه درستش عمل کند و فریادهایش را به گوش همگان برساند. جریانها باید در توده مردم بصورت مویرگی وارد شوند و عموم را با خود همراه کنند.
و این نیازمند جمعیتی متعهد و متخصص است. که نسبت به مسائل روز کشور و سیاستهای کشور اطلاعات کافی کسب کنند و عقیده مند برای روشنگری در سطح جامعه قدم بردارند.
لذا تخصص بدون تعهد و تعهد بدون تخصص هیچکدام به کار نمی آید وهر دو همراهِ هم لازمند.

امکان ارسال نظر وجود ندارد!