و المؤ منون و المؤ منت بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم (۷۱)
وعد الله المؤ منین و المؤ منت جنت تجرى من تحتها الا نهر خلدین فیها و مسکن طیبه فى جنت عدن و رضون من الله اءکبر ذلک هو الفوز العظیم (۷۲)

ترجمه :

۷۱- مردان و زنان با ایمان ولى (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهى از منکر مى کنند، و نماز را بر پا مى دارند، و زکات را مى پردازند، و خدا و رسولش را اطاعت مى نمایند، خداوند به زودى آنها را مورد رحمت خویش قرار مى دهد خداوند توانا و حکیم است .
۷۲- خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهائى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر (درختان ) آنها جارى هستند، جاودانه در آن خواهند ماندو مسکنهاى پاکیزه اى در بهشتهاى عدن (نصیب آنها ساخته ) و رضا (و خشنودى ) خدا (از همه اینها) برتر است !، و پیروزى بزرگ همین است .
تفسیر نمونه آیت الله العظمی مکارم شیرازی:

نشانه هاى مؤ منان راستین در آیات گذشته علائم و جهات مشترک مردان و زنان منافق مطرح گردید که در پنج قسمت خلاصه مى شد: امر به منکر نهى از معروف امساک و بخل فراموش کردن خدا و مخالفت فرمان پروردگار.
در آیات مورد بحث علائم و نشانه هاى مردان و زنان با ایمان بیان شده است ، که آنهم در پنج قسمت خلاصه مى شود و درست نقطه مقابل یکایک صفات منافقان است .
آیه از اینجا شروع مى شود که مى فرماید: مردان و زنان با ایمان دوست و ولى و یار و یاور یکدیگرند (و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض ).
جالب اینکه درباره منافقان کلمه اولیاء ذکر نشده بود، بلکه جمله بعضهم من بعض که دلیل بر وحدت هدف و هماهنگى صفات و کردار است ، به چشم مى خورد، اشاره به اینکه منافقان هر چند در صف واحدى قرار دارند و گروههاى مختلفشان در مشخصات و برنامه ها شریکند، روح مودت و ولایت در میان آنها وجود ندارد! و هرگاه منافع شخصى آنان به خطر بیفتد حتى به دوستان خود خیانت خواهند کرد، به همین دلیل در آیه ۱۴ سوره حشر مى خوانیم : تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتى : آنها را متحد فکر مى کنى در حالى که دلهایشان پراکنده است .
پس از بیان این اصل کلى به شرح جزئیات صفات مومنان مى پردازد:
۱- نخست مى گوید: آنها مردم را به نیکیها دعوت مى کنند (یامرون بالمعروف ).
۲- مردم را از زشتیها و بدیها و منکرات باز مى دارند (و ینهون عن المنکر).
۳- آنها به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند نماز را بر پا مى دارند و به یاد خدا هستند و با یاد و ذکر او، دل را روشن ، و عقل را بیدار و آگاه مى دارند (و یقیمون الصلوه ).
۴- آنها بر خلاف منافقان که افرادى ممسک و بخیل هستند بخشى از اموال خویش را در راه خدا، و حمایت خلق خدا، و به بازسازى جامعه انفاق مى نمایند و زکوه اموال خویش را مى پردازند (و یؤ تون الزکوه ).
۵- منافقان فاسقند و سرکش ، و خارج از تحت فرمان حق ، اما مومنان اطاعت فرمان خدا و پیامبر او مى کنند (و یطیعون الله و رسوله ).
در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مومنان از نظر نتیجه و پاداش کرده ، مى گوید: خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خویش ‍ مى گرداند
(اولئک سیرحمهم الله ).
کلمه رحمت که در اینجا ذکر شده مفهومى بسیار وسیع دارد که هر گونه خیر و برکت و سعادتى را در این جهان و جهان دیگر، در برمى گیرد، و این جمله در حقیقت نقطه مقابل حال منافقان است که خداوند آنها را لعنت کرده ، و از رحمت خود دور ساخته است .
شک نیست که وعده رحمت به مومنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعى و اطمینان بخش است ، زیرا او هم قدرت دارد، و هم حکیم است ، نه بدون علت وعده مى دهد، و نه هنگامیکه وعده داد، از انجام آن عاجز مى ماند.(ان الله عزیز حکیم ).
آیه بعد قسمتى از این رحمت واسعه الهى را که شامل حال افراد با ایمان مى شود و در دو جنبه مادى و معنوى شرح مى دهد.
نخست مى فرماید: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهائى از بهشت
وعده داده است که از زیر درختهاى آن نهرها جریان دارد (وعد الله المومنین و المومنات جنات تجرى من تحتها الانهار).
از ویژگیهاى این نعمت بزرگ این است که زوال و فنا و جدائى در آن راه ندارد، و آنان جاودانه در آن مى مانند (خالدین فیها).
دیگر از مواهب الهى به آنها این است که خداوند مسکنهاى پاکیزه و منزلگاههاى مرفه در قلب بهشت عدن در اختیار آنها مى گذارد (و مساکن طیبه فى جنات عدن ).
عدن در لغت به معنى اقامت و بقاء در یک مکان است ، و لذا به معدن که جایگاه بقاى مواد خاصى است این کلمه اطلاق مى شود، بنابراین مفهوم عدن با خلود شباهت دارد، ولى از آنجا که در جمله قبل به مساله خلود اشاره شده ، چنین استفاده مى شود که جنات عدن محل خاصى از بهشت پروردگار است که بر سایر باغهاى بهشت امتیاز دارد.
در احادیث اسلامى و کلمات مفسران این امتیاز به اشکال مختلف بیان شده است در حدیثى از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین مى خوانیم که فرمود: عدن دار الله التى لم ترها عین و لم یخطر على قلب بشر، لا یسکنها غیر ثلاثه النبیین و الصدیقین و الشهداء: عدن آن خانه پروردگار است که هیچ چشمى آن را ندیده ، و به فکر کسى خطور نکرده و تنها سه گروه در آن ساکن مى شوند: پیامبران ، صدیقان (آنها که پیامبران را تصدیق کردند و از آنها حمایت کردند) و شهیدان .
در کتاب خصال از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) چنین نقل شده : من سره ان یحیا حیاتى و یموت مماتى و یسکن جنتى التى واعدنى الله ربى ، جنات عدن … فلیوال على بن ابى طالب علیه السلام و ذریته علیهم السلام من بعده : کسى که دوست دارد حیاتش همچون من و مرگش نیز همانند من بوده
باشد، و در بهشتى که خداوند به من وعده داده در جنات عدن ساکن شود، باید على بن ابى طالب (علیهالسلام ) و فرزندان بعد از او را دوست دارد.
از این حدیث روشن مى شود که جنات عدن باغهائى است از بهشت که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و جمعى از خاصان پیروان او در آنها مستقر خواهند شد.
این مضمون در حدیث دیگرى از على (علیه السلام ) نیز نقل شده که جنات عدن جایگاه پیامبر اسلام است .
سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوى آنها کرده مى فرماید: رضایت و خشنودى خدا که نصیب این مومنان راستین مى شود از همه برتر و بزرگتر است (و رضوان من الله اکبر).
هیچکس نمى تواند آن لذت معنوى و احساس روحانى را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودى خدا از او، دست مى دهد توصیف کند، و به گفته بعضى از مفسران حتى گوشه اى از این لذت روحانى از تمام بهشت ، و نعمتها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بى پایانش ، برتر و بالاتر است .
البته ما هیچیک از نعمتهاى جهان دیگر را نمى توانیم در این قفس دنیا و زندگانى محدودش ، در فکر خود ترسیم کنیم ، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانى و معنوى .
البته ترسیم ضعیفى از تفاوتهاى معنوى و مادى را در این دنیا مى توانیم در فکر خود مجسم کنیم مثلا لذتى که از دیدار یک دوست مهربان و بسیار صمیمى بعد از فراق و جدائى ، به ما دست مى دهد، و یا احساس روحانى خاصى که از درک یک مسئله پیچیده علمى که ماهها یا سالها به دنبال آن بوده ایم براى ما حاصل مى شود و یا جذبه روحانى نشاط انگیزى که در حالت یک عبادت خالص ، و مناجات آمیخته با حضور قلب ، به ما دست مى دهد، با لذت هیچ غذا و طعام و مانند آن از لذتهاى
مادى قابل مقایسه نیست .
در اینجا نیز روشن مى شود که مى گویند: قرآن به هنگام شرح پاداش مومنان و نیکوکاران تنها روى نعمتهاى مادى تکیه کرده ، و از جذبه هاى معنوى در آن خبرى نیست ، در اشتباهند، زیرا در جمله بالا رضایت خدا که مخصوصا با لفظ نکره بیان شده اشاره به گوشه اى از خشنودى خداست ، از همه نعمتهاى مادى بهشت برتر شمرده شده و این نشان مى دهد که تا چه حد آن پاداش معنوى پر ارزش و گرانبهاست .
البته دلیل این برترى نیز روشن است زیرا روح در واقع به مانند گوهر است ، و جسم همچون صدف ، روح فرمانده است و جسم فرمانبر، تکامل روح هدف نهائى است ، و تکامل جسم وسیله است ، بهمین دلیل تمام شعاعهاى روح از جسم وسیعتر و دامنه دارتر مى باشد، و لذتهاى روحى نیز قابل مقایسه با لذات جسمانى نیست همانگونه که آلام روحى بمراتب دردناکتر از آلام جسمانى است .
و در پایان آیه اشاره به تمام این نعمتهاى مادى و معنوى کرده این پیروزى بزرگى است (ذلک هو الفوز العظیم

مدیر سایتمشاهده نوشته ها

Avatar for مدیر سایت

شهید طهرانی مقدم

امکان ارسال نظر وجود ندارد!